یافتن پست: #اد

bamdad
bamdad
ﻫﯿﭻ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯿﻦ
ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ
.
.
.
ﺣﺘﯽ بیسواداشونم ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ
ﻣﺎ ﮐﺠﺎﺋﯿﻢ ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﮐﺠﺎ

{-16-}
bamdad
bamdad
هرگز نیروی افراد احمق را در گروه های بزرگ دست کم نگیرید .

... جورج کارلین...

{-15-}
دیدگاه · 1393/11/10 - 18:39 ·
1
رضا
رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
رضا
رضا
شیری فرمند طعم خوبی داره خوشم میاد ازش توصیه میکنم امتحان کنین .
دیدگاه · 1393/11/10 - 13:58 ·
4
رضا
رضا
از سرعت کم اینترنت خسته شدم همش سرعت کم و زیاد میشه .
دیدگاه · 1393/11/10 - 13:57 ·
3
رضا
رضا
بچه ها اگر در حال چت بودیم جواب ندادم یا اینترنت مشکل پیدا کرده یا سایت کند شده یا خوابم برده . این گزینه اخر البته برای گمراه کردن شماست {-7-} رونوشت به بامداد bamdad
bamdad
bamdad
دزد فریاد زد:
"هیچکس حرکت نکند پول مال دولت است".
بااین حرف همه به آرامی روی زمین دراز کشیدند.
به این می گویند "شیوه تفکر"
وقتی دزدان به مخفیگاهشان رسیدند،دزد جوان که لیسانس اداره کردن تجارت داشت به دزد پیرکه شش کلاس سواد داشت گفت:"بیاپولها را بشماریم".
دزد پیرگفت:"وقت زیادی میبرد، امشب تلویزیون مبلغ را اعلام میکند."
به این می گویند "تجربه"
بعداز رفتن دزدها مدیر بانک به ریسش گفت فورا به پلیس اطلاع میدهم ولی ریس گفت "صبرکن تا خودمان هم مقداری برداریم و به برداشتهای قبلی خود اضافه کنیم وبارقم دزدی اعلام کنیم".
به این می گویند "با موج شنا کردن"
وقتی تلویزیون رقم را اعلام کرد دزدان پول رو شمردندو بسیار عصبانی شدند که ما زندگیمان راگذاشتیم و 20میلیون گیرمان آمد ولی رئیسان بانک در یک لحظه و بدون خطر 80 میلیون بدست آوردند.
به این میگویند "دانش به اندازه طلا میارزد


{-28-}
رضا
رضا
اصلا شبیه زمستان نیست هوا شبیه فصل بهاره .
MONA
1375221535104003_large.jpg MONA
سلااااااااااااااااااااااام.. {-94-}
bamdad
bamdad
واقعا از رفتارای بعضیا تعجب میکنم!
همش ادعا میکنن ولی موقع عمل که میرسه خبری ازشون نیست!!!!!
تازه وقتی یه نفر دیگه مشکل رو حل میکنه دوباره سروکله شون پیدا میشه و دوباره ادعا های قبلیشون رو تکرار میکنن!!!!
یعنی از این کار به کجا میخوان برسن؟!!!!
شایدم گفته هاشون واقعی نیست ، نمیدونم بخدا{-28-}
صوفياجون
9©3ðóöù.jpg صوفياجون
دیدگاه · 1393/11/8 - 18:52 توسط Mobile ·
4
صوفياجون
9©3ðóõñ.jpg صوفياجون
و پسرش :) یه عکس یهویی
5 دیدگاه · 1393/11/8 - 18:35 توسط Mobile ·
2
رضا
رضا
دیدگاههای قبلی زیاده باشه بعد ببینم راستی اومدین کارتون دارم .
دیدگاه · 1393/11/8 - 18:24 ·
5
رضا
B8MBWwPIMAE4S8r.jpg رضا
در حین ارتکباب جرم :)
رضا
رضا
سلام به همه کاربران گرامی سایت نمیدونم
بخاطر مشکل از دسترس خارج شدن سایت واقعا متاسفم امیدوارم دیگه این مشکل پیش نیاد .


با تشکر
مدیریت سایت نمیدونم
... ادامه
Mohammad
Mohammad
رضا
غیبتت داره زیاد میشه :d MONA هم نیست تو لیست حضور و غیاب اسمت رو وارد کنه :d
bamdad
bamdad
قایقی خواهم ساخت...
با کدام عمر دراز؟!
نوح اگر کشتی ساخت،
عمر خود را گذراند،
با تبر روز و شبش،
بر درختان افتاد،
سالیان طول کشید،
عاقبت اما ساخت...
پس بگو ای سهراب؛
شعر نو خواهم ساخت...!
بیخیالِ قایق...
یا که میگفتی،
تا شقایق هست زندگی باید کرد...؟
این سخن یعنی چه...؟!!
با شقایق باشی؛
زندگی خواهی کرد...
ورنه این شعرو سخن،
یک خیال پوچ است...
پس اگر میگفتی؛
تا شقایق هست،
حسرتی باید خورد؛
جمله زیباتر میشد...!
تو ببخشم سهراب...
که اگر در شعرت،
نکته ای آوردم،
انتقادی کردم؛
به خدا دلگیرم،
از تمام دنیا،
از خیال و رویا؛
به خدا دلگیرم،
به خدا من سیرم،
در جوانی پیرم...
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است؛
زندگی نامرد است...!
زندگی نامرد است...!

:(
دیدگاه · 1393/10/23 - 21:14 ·
3
bamdad
bamdad
به همه چیز عادت می کنیم

به داشته ها و نداشته هایمان

خیلی طول نمی کشد که

جلوی آینه زل بزنی به خودت

موهایت را کنار بزنی

و با خودت بگویی

اصلا مگر داشتی اش

مگر از اول بود ؟!

که بودن و نبودنش مهم باشد …

:(
دیدگاه · 1393/10/23 - 21:10 ·
2
bamdad
bamdad
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی,

بشنود يک نفر از نامزدش دل برده...
مثل يک افسر تحقيق شرافتمندی,
که به پرونده ی جرم دخترش برخورده...

خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ ,
بين دعوای پدر مادر خود گم شده است ...
خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق,
که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است...

خسته مثل پدری که پسر معتادش,
غرق در درد خماری شده فریاد زده...
مثل يک پيرزنی که شده سربار عروس,
پسرش پيش زنش بر سر او داد زده...

خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم,
دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است...
مثل مردی که قسم خورده خيانت نکند,
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است...

خسته مثل پدری گوشه ی آسايشگاه,
که کسی غير پرستار سراغش نرود...
خسته ام بيشتر از پير زنی تنها که ,
عيد باشد نوه اش سمت اتاقش نرود...

خسته ام کاش کسی حال مرا می فهميد,
غير از اين بغض که در راه گلو سد شده است...
شده ام مثل مريضی که پس از قطع اميد,
در پی معجزه ای راهی مشهد شده است...


... سيمين بهبهانی ...

{-15-}{-15-}
ساراملوس
ساراملوس
در دوستی ماست
از من می‌خواهی
جامه‌ی کریستین دیور بر تن کنم
و خود را به عطر شاه زاده‌ی موناکو
عطرآگین سازم
و فرهنگ لغات بریتانیکا را
حفظ کنم
و به موسیقی یوهان برامز
گوش دهم
به شرط این‌که
همانند مادر بزرگم بیندیشم!!...
از من می‌خواهی که دانشمندی چون
مادام کوری باشم
و رقاصه‌ای دیوانه در شب سال نو چون مادونا
به این شرط که
حجابم را هم چون عمه‌ام حفظ کنم
و زنی عارف باشم چون رابعه‌ی عدویه
اما فراموش کردی به من بگویی چگونه...؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/23 - 16:56 ·
1
Mohammad
Mohammad
زندگیم خوب بود . . .
درسم خوب بود . . .
کارم رو برنامه بود . . .
تو مهمونی ها تو جمع بودم . . .
خوابم به موقع بود . . .
تا اینکه یه از خدا بی خبری اومد گفت:
واقعا گوشیت اینترنت نداره !؟!؟
... ادامه
Mohammad
Mohammad
اگه سراغم را گرفتند
بگویید : رفته
..
.
.
اگه پرسیدند کجا .
بگین رفته بشاشه الان میاد.
همش که نباید قضیه عشقی باشه.{-7-}
Mohammad
Mohammad
پسر داییم میگه خوش به حالت تک فرزندی ! میگم چرا ؟
میگه همه ته دیگها مال خودته
تا حالا خودم به این سعادت پی نبرده بودم{-7-}
Mohammad
Mohammad
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!{-7-}
Mohammad
Mohammad
بدرقه شوهر در فرهنگ ملل
آمریکایی: عزیزم امیدوارم روز موفقى داشته باشى.
انگلیسى: عزیزم براى نوشیدن چایی عصر بیصبرانه منتظرتم.
فرانسوى: عزیزم تمام روز بفکرتم تا برگردى.
ایرانی : دارى میرى این اشغالها رو بزار دم در
آشغالا یادت نره
آشغالا
هوی آشغالارو ببر{-7-}
صفحات: 156 157 158 159 160

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ