الان مثل مردم جزیره اومبا اومبا شدی بامداد

اون بچه چجوری تو اون یخ نشسته آخه؟!!!!

جای صوفیا خالی بیاد این عکس رو ببینه سرما میخوره
صوفياجون

احتمالا اسمشم رضاست

من این شکلی نبودم

ما که ندیدیم

گذاشته بودم قبلا عکسمو بگردم پیدا کنم .

دوباره بإار ببینیم

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

این لینکه باز نمیشه آقا!

باز میشه اما صبر کن

منتظر آب پرتغالشه

الان میارم براشون

بامداد این آب پرتقال که نیست اما اشکال نداره

بامداد خیلی خوب بود . اینبار معلومه دلت خیلی پر بود .

بدجور

نظر نذاشتی؟

امیدوارم شعرهای امیدوارانه هم بگی .
نظر نگذاشتم .

ممنونم
ولی در حال حاضر اصلا حالم خوب نیست

خیلی خوب بود بامداد عاااااااااااااالی

خوش بحالت میتونی شعر بگی حرفاتو بزنی من تو این دو هفته قلب درد گرفته ام همش می ریزم تو خودم با کسی هم نمیشه حرف بزنم

اونجوری هم که تو میگی نیستش
شعر گفتن همیشه هم خوب نیست
بیشتر ادمو غمگین میکنه
من هربار که این شعر رو میخونم دلم میگیره ، بغضم میگیره ، خسته ام مرجان خیلی خسته

بدم نمیاد اما زیاد هم خوشم نمیاد .

اول قرمه سبزی بعدش کتلت خیلی دوست دارم
در کل من غذاها رو دوست دارم
مثلا چندتا از غذاهای محلی رو خیلی دوست دارم مثل سیرابیج ، سیره قلیه ، مرغ ترش ولی از ترشه تره بدم میاد همینطور زیاد از باقالی خورش و میرزاقاسمی خوشم نمیاد

منم خیلی دوست ندارم

بامداد تقریبا همه غذاهای محلی خودمون رو دوست دارم حتی #میرزاقاسمی رو

یلدا فکر کردم فقط من از ماکارونی خوشم نمیاد .

یک مقدار هیجان سریال کمه به نظرم روند قصه گویی جالب نیست .
مشکل دیگه دکور شهر تهران هست تو همه این قسمتها فقط چند تا خیابون تکراری رو نشون دادن .

واقعا اینکه اونا جهان اول هستن و ما چهان سوم یه حقیقت تلخه

دقیقا

جالبه .