با همه رنگهای خیال انگیزش
که بوی پختگی و کمال میدهد
پاییز از راه رسید با بوی ماه مهر
ماه مدرسه و درس و دوستی ها و خاطره ها
پاییز از راه رسید با کلیدی که دروازه ناگشوده قلب مرا گشود
و چشمانم را بروی بی نظیرترین تجربه روح در عالم خاک گشود
پاییز از را رسید با تمام تداعی های روح انگیزش
با همه رنگهایش که هر کدام طیفی از دوست داشتن و ماجرایی از مهر ورزیدن را به صحنه
خیال می آورد
#پاییز از راه رسید با ترنم بارانهای دوست داشتنی اش
با قاب خیس پنجره هایش
با باد های ملایم و تندش که تن برگ را بر اندام درخت به لرزه می افکند
و فداکاری برگهای خشک و مسین به زیر گامهای عابرانی که عشق گمشده خویش را می جویند
برگ هایی که افتادن و تسلیم و فنا را به یاد تو می اورند . . . سرخ به رنگ خون
پاییز از راه رسید با الهه ی نارنجی پوش خویش
هم او که سالهاست دل کوچک من پرستشگاه
#مهر او ست . . .
اماااااا محمد به خوب نکته ایی اشاره کردی عروسی این سالار ناقلا...
1394/07/8 - 09:30عه عه عه دیدی عروسی گرفت ما رو دعوت نکرد!
لا اقل میومدیم چارتا شعر از شعرای باباطاهر عریان می خوندیم براشون
عجب شعری، ورژن 2015
1394/07/8 - 17:41مگه چندتا میخوای بگیری؟
1394/07/9 - 20:11 توسط Mobileبترکی
محمد من واقعا موندم دیگه این سالار چ هیولایی شده
1394/07/9 - 20:23 توسط Mobileآره خیلی جون خودت
1394/07/9 - 20:32 توسط Mobileفقط یه شعر داریم ک محمد میتونه بیاد بنویسه کار خودشه خوده خودش
1394/07/9 - 22:45 توسط Mobileبدبخت اونیکه زن سالار شده!
1394/07/10 - 07:12 توسط Mobileتعدد زوجهای تو رو هم میبینیم آقا سالار
1394/07/11 - 07:19محمد، زن اول سالار رو که منو تو آشنایی پیدا کردیم تو راز
1394/07/11 - 09:12میگن دومی رو میخواد از دخترای همسایه شون بگیره
سومی رو از فامیل
چهارمی ام دختر همکارش
یاد قاجاریان افتادم که زن میگرفتن از هرجا صلح برقرار شه
بله یه چیزایی شنیدیم
1394/07/11 - 09:23