دختری از پسری پرسيد : آيا من نيز چون ماه زيبايم ؟
پسر گفت : نه ، نيستي
دختر با نگاهي مضطرب پرسيد : آيا حاضري تکه اي از قلبت را تا ابد به من بدهي ؟
پسر خندید و گفت : نه نمیدم
دختر با گريه پرسيد : آيا در هنگام جدايي گريه خواهي کرد ؟
پسر دوباره گفت : نه ، نميکنم
دختر با دلي شکسته از جا بلند شد در حالي که قطره هاي الماس اشک چشمانش را نوازش ميکرد ،
پسر اما دست دختر را گرفت ، در چشمانش خيره شد و گفت :
تو به انداره ي ماه زيبا نيستي بلکه بسيار زيباتر از آن هستي
من تمام قلبم را تا ابد به تو خواهم داد نه تکه اي کوچک از آن را
و اگر از من جدا شوي من گريه نخواهم کرد بلکه خواهم مرد.
اگه بخوای وارد زندگیشون بشی... وقتی بهشون بگی دوست دارم ، غصه رو تو چشاشون میبینی ... ! انتظار نداشته باش بهت بگن منم دوست دارم !!! مکالمه های تلفنیشون کوتاه و مختصره و اکثرا زیاد حرف نمیزنن ... برا قرارشون عجله و هیجان ندارن ! این مردا دیگه خیلی سخت اعتماد میکنن ! اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و مچ بگیرن و ...بلکه یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن . وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن .حالا حالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل رحمن ... ! این مردا بزرگترین دردای دنیا رو تحمل کردن ... یادت نره دیگه هر دردی براشون درد نیست.
1391/12/22 - 22:49نگو یاده گذشته افتادم
1391/12/23 - 09:05از الانت معلومه
1391/12/23 - 09:36