Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #بن

Mostafa
Mostafa
"رشـــــــت"

شاعر : بابک نجفی
Morteza
Morteza
لم یک کوچه می خواهد...

بی بن بست...

وبارانی نم نم...

ویک خدا...

که کمی باهم راه برویم...

همین!!!

دلم کفش نمیخواهد...

پاپوشی از چمن میخواهد...

دلم باران میخواهد...

دلم هیاهو نمی خواهد...

می خواهد اندکی با سکوت و نسیم و باران قدم بزند...

همین!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 15:42 ·
7
Morteza
Morteza
اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی هم

چیزی از معناش کم نمیشه !

درست مثه آدمهای گندی که

لباس و آرایش و موقعیت خوب دارن !
دیدگاه · 1392/05/12 - 15:31 ·
7
Morteza
Morteza
سکوت و صبوري مــــــــرا


به حســــابِ ضعف و بي کسي ام نگذاريد !


دلـــــــم به چيـــزهايي پاي بند است ...


که شما وفـــايتان قـــــد نــــميدهد..!
... ادامه
hadis
hadis
چـــایت را بنوش و نگــران فـــــردا نباش.. از گندمــــزار مــن و تــــو.. گاهی می ماند برای بــــادها...
دیدگاه · 1392/05/12 - 13:37 ·
5
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
چه کلمه بی رحمی ست این درد!

که از هر طرف بنویسیش باز درد دارد...

وچه مظلوم است دل!

که از هر طرف کنار درد نوشته شود باز دردش می گیرد...

چه دل درد

چه دردودل

دلم برای دردم سوخت که جز خودم برای هیچکس مهم نبود...!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:46 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
----------------------------------------------------------------------------------
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
آنکه اینجا در زیر این سنگ هم آغوش با خاک شده
عاشقی دل خسته بود
عاشقی که عشقش را هیچ گاه فراموش نکرد
عاشقی که عاشق او بود...
بنویسید بعد از مرگم روی سنگ
آن که خاک را نقاب چهره اش کرده
عاشق کسی بود که او را از بحر غم نجات داده
و فرشته ی نجاتش تنها او را یک دوست می دید نه یک معشوق &&&

----------------------------------------------------------------------------------
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:38 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
این بار می خوام از قبر و قبرستان بگم و بنویسم.

در اسلام سفارش شده که هر از چندگاهی به قبرستان سری بزنیم تا با دیدن قبور رفتگانمون از مرگ قافل نشیم و خودمون بیش از حد درگیر دنیا و سرگرمی هاش نکنیم اما من خودم که به قبرستان می رم بیشتر از اینکه به یاد مرگ بی افتم مجذوب اشعار روی سنگ قبر ها می شم یه چند سالی هم هست که رسم شده تصویر متوفی رو روی سنگ می تراشن و اون خودش به نحوی سرگرم کننده است و خودش مشغول کننده.گفتن به قبرستان برید تا از این دلمشغولی ها رها شید و به اون دنیا فکر کنید ولی واقعا خودش داره می شه یه نوع دلمشغولی !!!!

خدا بیامرزه

خدابیامرزه

خدابیامرزه

با دیدن قبرستان یک چیز دیگه ای هم به ذهنم میاد و به من ثابت شده و اون نیا پرستی ما ایرانی هاست و اون شعر دکتر شریعتی برام معنا پیدا می کنه که می گن

درعجبم از مـــرام این مردم پست ایــن طــایفه زنــده کش مــرده پرست

تا هست به ذلت بکشندش به جفا چون مرد به عزت ببرندش سر دست
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:37 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
بر مزارم بنویسید: آسوده از این دنیا رفت ...
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:36 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
به دنبال چه سرگردان و مستم
چه چیزی ساختم در بند هستم
جز این تن باختم من سخت خستم
کجا مانده تمام خاطراتم
کجا بردم اتاق تنگ و خانم
پس از آن که به خاک پست رستم
به خود گفتم چرا دنیا پرستم
فدای تو تمام روزگارم
تویی راز قشنگ آموزگارم
ببینم بودنت من بعد رفتن
نبینم غصه هایت قصه من
برای تو تمام واژه هایم
تویی ساز رهای آسمانم
من اما غافلانه رخت بستم نمی دانم چه شد آخر شکستم
نریزی بر مزارم اشک هایت
نشستم من کنارت تا نهایت
نخوانی شعرهایم نادمانه
شنم من خنده های تو شبانه
ازین پس من دگر آزاد هستم
بدان از تو ولی دل نگسستم
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:36 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
همیشه وقتی برای گزاشتن یک پست جدید به فکر کردن می افتادم از یک موضوعی که گفتنی بود و درد ٬ درد این مملکت همیشه فراری بودم .موضوعی که به خداوندی خدا قسم به طرز فجیهی با عصابم بازی می کنه و خودم به شخصه وقتی در موردش حرف می زنم و یا مطلبی می شنوم داغون می شم. ((حراج دختران ایرانی در دوبی )) وای که این موضوع چقدر درد آوره که یک عرب٬ عربی که وقتی ما ایرانیان به نجوم و علم در تمامی زمینه ها شهره عام و خاص بودم تو بیایان های عربستان داشت سوسمار و ملخ شکار می کرد بیاد و سایه کثیفشو روی دخترای اصیل و پاک ایران و ناموس ایرانی جماعت بندازه٬ آدم آتیش می گیره وقتی حرفشو می زنه. دخترای پاکی و معصومی که از بدبختی و نداری مجبور تن دادن به این ذلت می شن.ببین کار ما ایرانیها به کجا ها کشیده شده .امروز روز عزای ما ایرانیهاست نه این عاشورایی که بسته به زمان و ماه و ساعتیه ..امام حسین اگر بودند خود عزای این ملت را می گرفتند و می جنگیدن و جهاد می کردن در این راه!!! یکی نیست به رجال سیاسی این مملکت بگه اگر قرار بود عرب جماعت به این شکل سوار ه بر ناموس ایرانی بشه پس چرا هشت سال جنگ راه انداختیم
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:34 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
به چه بهایی؟؟

بعد از گذشت از تمدنه به این پر باری و رسیدن به دین باز هم می بینم که در این دین مردی به بزرگی علی مرد جهاد ٬مرد رحمت ٬مرد مهربانی و .... امیر دلها از ستمی که به زنی یهودی شده بود به خشم میاد و از اعماق وجودش فریاد می کشه که اگر کسی از این ننگ بمیرد بجاست.پس چرا؟ تا به این حد دین و مذهب ما حقیر شده ؟که برای تثبیت و ثابت کردن باید به قبور و استخوانهای پوسیده حمله ور باشیم؟دینی که علی الگوی جهاد و مبارزه در راه احیاء حقه.کسی که در جنگ هیچ گار زره بر پشت نداشت چون همیشه در مقابل دشمن بود و نه پشت به دشمن و مردانه مبارزه می کرد.حالا اگر قرار هم بر مبارزه با دیگر ادیان برای برای برای احیاء حق باشد باز هم این راه و رسمش نیست.والا دیگه نمی دونم چی بگم. چندتا عکس منو برزخی کرده بود عکسهایی که گفته می شه مربوط به قبرستان بهائیان در یزد ه که دوسال پیش توسط عده ای ناشناس تخریب شده.این موضوع خیلی برام درد آور بود و مجبورم کرد چیزی بنویسم که لااقر خودمو خالی کرده باشم....
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:34 ·
3
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
نمی دونم چرا وقتی کم میارم برای نوشتن گرسنگی میاد تو ذهنم.

بس که این موضوع وسیعهو وحشتناک هر چقدر هم که نوشته شه ازش به جاییش بر نمی خوره.اونی که مطلب و عکسهای مربوط گرسنگی رو که می بینه شاید برای چند دقیقه فکرشو مشقول کنه فقط همین و همین شاید هم موقعه ای که از کنار یکی از این گدا نما ها می گزره ته جیبشو برای اونها بتکونه اما خیلی زود از تو ذهن بیرون میاد .باز هم یه چند تا عکس دیدم که تو همون چند دقیقه مشغول کردن مخم شروع به نوشتن کردم گفتم تا به قولی از تب و تاب نیفتاده برام بنویسم.همین الان برای شام خوردن صدام کردن عجب برنامه ای شده از گرسنگی می نویسم اما دلم برای درشت لقمه زدن داره کنسرت اجرا می کنه.اما خدا وکیلی به عکسها که نگاه می کنه می خواد بترکه مخصوصا عکس اولی که خیلی وقت پیش دیده بودمش قبل از اینکه وبلاگی داشته باشم و تا مدتها فکرمو شغول خودش کرده بود بس که عکسش دلگیره نمی دونم چی بگم...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:34 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
چی بگم که نگفتنم بهتره چون خودم هم فقط می گم اما عمل هیچ٬ منی که ادعا می کنم بچه شیعه هستم شیعه ای که به قول دکتر شریعتی به اصلات عمل تکیه داره نه حرف ، والا اگر حضرت امیر بود فکر کنم اگر این نوشته رو می خواند همچین می زاشت تو دهنم که دیگه از این حرفهای یا مفت از دهنم بیرون نیاد .اخه حرف که نشد کار منی که دارم می نویسم الان وقتی تمومشه می زنم تو گوش دوتا دیگ خداییش خنده داره دیگه .اما خودم به شخصه می خوام سعیمو بکنم که تو این زمینه به عمل خودمو نزدیک تر کنم تا حرف .خدا کنه اونهایی هم که این مطالبو خوندن و تصاویر رو دیدن لااقر برای یکبار هم که شده یه حرکتی برای از بین رفتن گرسنگی در جایی بکنن که ما پیش خودمون بگیم نوشتمون یه کارایی کرد برامون تا شرمنده این صفحه کیبرد نشیم که برای تایپ این متن هی کوبیدیم روی سرش و آخرش هیچ.دیگه جواب نمی ده فکرم که چیزی بنویسم آخه شرایط بدی برای نوشتن دارم از گرسنگی می گم و دلم پیش یه دبگ غذا گیره.چیزی نگم بهتره.
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:33 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
**********************************
که آشفته ولی خفته در این خلوت خاموش
آنجا بنویسید که او زاده ی غم بود و زغمهای جهان گشت فراموش
**********************************
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:32 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
**********************************
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خوردست غم دل یا سم
انقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت
روز میلاد همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن میترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت.......
**********************************
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:31 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
*******************************
گر به خانه من آمدی
برای من ای مهربان ، چراغ بیار
و یك دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم!

*******************************
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:28 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
******

روی قبرم بنویسید مسافر بوده است/ ........ بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است ......

بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست ..... او در این معبر پرحادثه عابر بوده است ......

صفت شاعر اگر همدلی و همدردیست ...... در رثایم بنویسد که شاعر بوده است. بنویسید

اگر شعری ازاومانده بجای ...... مردی از طایفه ی شعر معاصر بوده است ...... مدح

گویی و ثنا خوانی اگر دین داریست ...... بنویسید در این مرحله کافر بوده است ......

غزل هجرت من را همه جا بنویسید ...... روی قبرم بنویسیدمهاجر بوده است


****
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:28 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
****
خداحافظ دلارامم هنوز جان از تو میگیرم
ولی درمانده و خسته دگر از بند و زنجیرم
خداحافظ ولی افسوس که من از زندگی سیرم
که قلبم می تپد اما دارم هر لحظه میمیرم
خداحافظ نگو تا کی که هرگز برنمی گردم
اگرچه چشم غمگینم تو را خواهد ز من هر دم
خداحافظ دل زخمی خداحافظ تن بیمار
خداحافظ غل و زنجیر خداحافظ در و دیوار
خداحافظ همین حالا که مسحورم ز جادویت
همین حالا که زد تیرم کمان ناب ابرویت
خداحافظ پرستو وار به رسم رهگذر این بار
نه شوقی بهر برگشتن نه قول آخرین دیدار....


***
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:27 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
نفس کشیدنم مشکوک است...

گوگرد...

سرب...

بنزین...

تو هم که نیستی...

ریه ها!با چی کسی تبانی کرده اید...؟

پ.ن :میخوام بازم بنویسم...فقط بگو...امیدی به خواندنت هست...؟

+مخاطب خاص...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:26 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
آنهایی که به بیــــــــداری خـداونـد اعتماد دارند


راحت تر می خوابند . . .
.
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:23 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
خدایا ، حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن

تا درهایی را که بسویم می گشایی ، ندانسته نبندم

و درهایی که به رویم میبندی ، به اصرار نگشایم . . .

.

الهــــــی آمیــــــــــــن
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:21 ·
3
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
همواره تنهاییم
در این نفس تنگی
در قلب یک بن بست
مدهوش دلتنگی
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:17 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
--من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا بنشینید به باغی و مرا یاد کنید عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود بهر شاد باش قدومش همه فریاد کنید یاد از این مرغ گرفتارکنید ای مرغان چو تماشای گل و لاله و شمشاد کنید هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس برده در باغ و یاد منش آزاد کنید آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک فکر ویران شدن خانه صیاد کنید----------
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:17 ·
1
صفحات: 166 167 168 169 170

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ