یافتن پست: #بگیرم

ReyHaNE (دختر همسایه)
Last_SMS.jpg ReyHaNE (دختر همسایه)
هخرین اسمسو که واس امده از کی بوده وچی بوده بدون سانسور بگو
Mostafa
Mostafa
با صدای

♫♫♫

دریا واسه کشتیای بی سر نشین جا نداره

پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره

این گوشه از شهر، امنه من سعی کردم نمیرم

اینقدر نمیرم که آخر این گوشه پهلو بگیرم

تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی

اما با من که همیشه همسایتم قهر بودی

♫♫♫

آرامش قبل طوفان ابروی اون روی ماهه

اخمت به من گفت هر شب طوفان سختی تو راهه

چند روز، چند سال ، چند قرن

از رد پامون گذشته

قلبم به عمره یه تاریخ

از این خیابون گذشته

قلبم مثه گوش ماهی با موج موهات رفیقه

عشق من این تنگ کوچیک ، کوچیکه اما عمیقه



دریا واسه کشتیای بی سر نشین جا نداره

پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره

♫♫♫

هرجا پی یت رفته بودم دلتنگ برگشته بودم

آشفته و خسته انگار از جنگ بر گشته بودم

من خوب بودم تا یه شهر با خشکسالیش بدم کرد

خوب شد خدا رحم کرد و عشق تو دریا زدم کرد
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
قسمت نشد دستشو بگیرم...ولی اون روزای آخر مچشو گرفتم...
دیدگاه · 1392/09/15 - 22:17 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خیلی اعصابم خورده تمام برنامه هام بهم خورد برا تولد دوستم....الان فقط دلم میخواد گریه کنم{-31-}
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
یکی از فانتزی هام اینه که وقتی یه مگس رو صفحه لب تاپم میشینه

با موس بگیرمش و بندازمش تو ری سایکل بینم

.
دیدگاه · 1392/09/14 - 09:49 ·
6
arezoo
b3wxhjhyl71ek2b5val.jpg arezoo
میخواهم عاشقی را از تو یاد بگیرم

که چنین بی وقفه در هر زمان و مکانی



یادت نمیرود باید عاشقی کنی



کاش من اینگونه عاشق بودم .....



ای کاش ...
... ادامه
رضا
رضا
الان که 11 نفر تو مسنجرم آنلاین هستن باید شات بگیرم ؟ {-7-} Mostafa
Morteza
1467202_729500083735466_315381779_n.jpg Morteza
یكى از بهترین دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تیم ملى اسپانیا «ایكر كاسیاس» است كه در رئال مادرید صاحب ركوردهاى عجیب و غریبى شده، او کاری کرد که کمتر آدم مشهوری چنین می کند!

ظاهراً «ایكر» همراه خانواده اش براى خوردن غذا به یك رستوران رفته بود كه در آنجا با یک نوجوان ۱۳ ساله كه دچار نقص عضو بوده روبه رو مى شود، پسرک بیمار به محض دیدن دروازه بان افسانه اى اسپانیا به سراغ او مى رود و مى گوید:

«آقاى كاسیاس! در روز بازى با پرتغال، تو به این خاطر موفق شدى پنالتى ها را دریافت كنى كه من و بقیه دوستانم در مدرسه بچه هاى استثنایى، برایت دعا كردیم!»

ایكر كاسیاس كه به سختى جلوى اشكش را مى گیرد از پسرک تشكر مى كند و نام و آدرس مدرسه را از او مى گیرد و فردای آن روز، ناگهان «كاسیاس بزرگ» وارد مدرسه مذكور مى شود و در میان بهت و حیرت مسئولان مدرسه - و شادى زاید الوصف شاگردان آن مدرسه - به بچه ها مى گوید:
« من آمدم اینجا تا براى دعاهایى كه در حقم كردین كه پنالتى را بگیرم، شخصا از شما تشكر كنم!» بچه هاى مدرسه كه از خوشحالى سر از پا نمى شناختند، اطراف «ایكر» حلقه مى زنند و با او عكس مى اندازند و امضا مى گیرند.

كه ناگهان یكى از بچه ها به او مى گوید:

« آقاى كاسیاس تومیتونى پنالتى مرا هم بگیرى؟»

ایكر نیز بلافاصله از داخل ماشینش لباس هاى تمرین را درآورده و برتن مى كند و همراه بچه ها به زمین چمن مدرسه مى روند و با هماهنگى مسئولان مدرسه به بچه ها این فرصت را مى دهد كه هركدام به او یك پنالتى بزنند و ...

ایكر كاسیاس دو ساعت و نیم در آن مدرسه مى ماند تا تك تك بچه هاى بیمار آن مدرسه به او پنالتى بزنند.
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون

{-35-}{-35-}
شاید فراموشت شدم شاید دلت تنگه برام
شاید بیداری مثل من به فکر اون خاطره ها
شاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده ها
بگو توام خسته شدی مثل من از فاصله ها
با هر قدم برداشتنت فاصله بینمون نشست
لحظه ای که بستی درو شنیدی قلب من شکست
یادت بیار که من کی ام اون که میمیره برات
اونی که دل نداره برگی بیوفته سر راهت
نمیتونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام
تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام
هرچی داری تو دور میشی از من که میمیرم برات
از منی که دل ندارم برگی بیوفته سر رات
بگو من از کی بگیرم حتی یه بار سراغتو
دارم حسودی میکنم به آیینه ی اتاق تو
کاش جای آیینه بودم هرروز تورو میدیدمت
اگر که بالشت بودم هر لحظه میبوسیدمت
{-109-}{-109-}{-190-}
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
زنه شوهرش رو واسه نماز صبح بیدار کرد!

شوهره گفت: ول کن بعدا قضاش رو میخونم!

زنه گفت: ولی شرع گفته باید سر وقت بخونی

مرده گفت: ولی شرع گفته ۴ تا زن هم میتونم بگیرما

زنه گفت: بخواب عزیزم خدا خیلی بخشندست :))
رضا
رضا
905 کاربر هعی .
HamidReza
HamidReza
شب است . . .
کلنجار میروم با خودم
با دلتنگی هایم
با قلب له شده ام
با غرور شکسته ام
سراغش را بگیرم ...نگیرم...بگیرم...نگیرم
نزدیک صبح است ...دل را به دریا زدم
مشترک مورد نظر در حال مکالمه می باشد
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/1 - 00:08 ·
7
صوفياجون
صوفياجون
kiana
آجی جونم کوشی چرا چند روز پیدات نیست؟؟؟{-133-} دلم واست خیلی تنگولیده {-128-}{-153-}{-9-}
{-287-}{-285-}
bamdad
bamdad
برای پیمودن و رسیدن

فرقی‌ نمیکند کنارم باشی‌

یا دور و دست نیافتنی

از پشت تمام این دیوار ها

و از پس تمام این پل ‌های ویران شده

من هنوز هم میتوانم

دست سایه‌ام را بگیرم

و با یادت قدم بزنم
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 16:34 ·
9
✘ زهـــZaHRaــــرا ✘
✘ زهـــZaHRaــــرا ✘
❧شب است ...❧

❧کلنجار میروم با خودم❧

❧با دلتنگی هایم❧

❧با قلب له شده ام❧

❧با غرور شکسته ام❧

❧سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم❧

❧نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم ❧

❧" مشترک مورد نظر در حال مکالمه می باشد "❧:)
samyar
samyar
ﻣﯿﺘﻮﺍنم ﺗﻤﺎﻡ زندگیم ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ بگیرم ؛ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪگیم ﯾﮏ “تو” ﺑﺎﺷﺪ
دیدگاه · 1392/08/30 - 12:03 ·
4
samyar
samyar
جوابم نکن مردم از ناامیدی
شاید عاشقم شی خدا رو چه دیدی
خیال کن جواب منو دادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی میدی
همینجوری اشکام سرازیر میشن
دیگه از خودم اختیاری ندارم
من از عشق چیزی نمیخام بجز تو
ولی ازتو هیچ انتظاری ندارم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی قرارم منه صاف وساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تو
عزیزم چقدر تلخه کام من از تو
نذار زندگیم راحت از هم بپاشه
جوابم نکن مردم از بی جوابی
یه چیزی بگو پیش از اینکه بمیرم
بخابم بیا پیش از اینکه بخوابی
شب از نیمه های زمستون گذشته
بخوابم بیا پیش از اینکه بمیرم
اگه پا به خوابم گذاشتی عزیزم
یه چیزی بگو بلکه اروم بگیرم
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:06 ·
3
samyar
samyar
زندگی ام یک معمای مبهم و پیچیده شده که با هر طلوع و غروب مرا

بیشتر به کام خویش می کشد و دم به دم دست بر گلویم میگذارد و بی

رحمانه آن را می فشارد.لحظه های حزین آن تمام قصه ها را از یادم

برده و غصه در وجودم نشانده.قصه شادی و شور٬قصه خنده و مهر٬قصه

ساحل و موج٬همه و همه را از ذهن خسته ام پاک کرده و کلماتی

چون بیم٬غم و قهر و نیست شدن را برایم مکرر بازگو میکند.من

نمیخواهم ناسروده باقی بمانم پس بازهم به تلاشم ادامه می دهم تا

شاید معجزه عشق به طلوع روشن امید برسم حتی اگر سال ها در

یک راه پرهراس در دل تاریک شب بمانم و چون ره گم کرده ای افسرده

در کنار دیوارهای خراب آباد زانوی غم در بغل بگیرم اما نمیگذارم

چشمانم بسته شوند و مدام به آن روزنه نور که بر قلبم می تابد خیره

شوم تا اورا ببینم...
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
رفتم بانک بگیرم ، این قدر از ‌هام و گرفت
از خجالت آب شدم. کم مونده بگه و ‌های ‌ها رو هم بیار
این پشت بگیریم !{-15-}
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ