یافتن پست: #بیقرار

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
4صفل.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وقتی خاطــــــــــــــــره های آدم زیاد میشه

دیوار اتاقش پر عکس میشه

اما همیشه دلت برای اونی تنگ میشه

که نمیتونی عکسش را به دیوار بزنی...
... ادامه
MONA
MONA
اهای ادم ها...... !

مرا که هیچ مقصدی به نآمم
و هیچ چشمی در انتظارم نیست را
ببخشید......!
که با بودنم ترافیک کرده ام....!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
Heavyhearted____by_AquaSixio-499x666.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی
بی اجازه وارد آن شده بودی...
دیدگاه · 1391/11/18 - 14:33 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
لقربب.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
امروز خاطراتت را سوزاندم اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد . . .
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
نردبان دلم شکسته ، میشود برای من کمی دعا کنی؟ یا اگر خدا اجازه میدهد ، کمی به جای من خدا خدا کنی؟ راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته و شکسته است، میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفا”خدا”کنی؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/4 - 08:22 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سرم چسبیدن به سینه ات را

می خواهد......

و چشم هایم خیس کردن پیراهنت را.......

عجب بغض پر توقعی دارم من............!!!!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
کارامروزم نیست که بغض می کنم به حرفهایی که نمی فهممشان!

لج میکنم باخاطره هایی که نمی خواهمشان!

ومی شکنم

زیربارنگاههایی که نمی شناسمشان!

تومی دانی٬

چرافاصله اینهمه دور و

گریه اینهمه فراوان و

خانه اینهمه سوت و کوراست؟

تو می دانی

چه شدراه دریا را گم کردیم؟

چه شدنفسهایمان بوی غربت گرفت؟

ازمن نپرس!!!

من سالهاست تنها چشمان تورا می خوانم.

بامن از دریا

ازباران

ازخواب خوش کبوتران مهاجر

بامن از هرآنچه در سینه داری سخن بگو.

من نیزخواهم گفت.

برایت ازدل بیقرار و

پای جامانده در راه و

خوابهای بی توکابوس و

هرآنچه در سینه دارم خواهم گفت.

خواهم گفت:

عطردریا که در کوچه می پیچد

می فهمم آمده ای.

واعتراف خواهم کرد:

چشمان تو اگر نبود

کافر می شدم به خدایی که سیاه را آفرید!
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/25 - 01:49 ·
3
justin
60969_379155188840798_809510997_n.jpg justin
صدای در زدن آمد
زن در را باز کرد و مردی با چهره خسته اما خندان وارد شد
مرد: سلام ، سحر برگشته؟
زن : نه هنوز مدرسه ست.چی شده؟

مرد: براش از شهر اون لباسی رو که قول داده بودم خریدم
زن لبخندی از سر رضایت زد و مرد را در آغوش گرفت : حتما خیلی خوشحال میشه
مرد که بیقرار دیدن دخترش در لباس نو بود آهسته گفت: خدا هیچ مردی رو شرمنده زن و بچه نکنه، بهش خیلی وقت بود قول داده بودم
زن : ایشالا، که همیشه سرت بلند...باشه، هوا سرده بریم تو بشینیم تا برات چایی بریزم
مرد: ببین سحر چی دوست داره امشب همونو درست تا دیگه خیلی خوشحال بشه...
زن که مشغول شستن استکان بود پرسید: امروز خبری بود؟
مرد: نه، اما تو راه همش داشتم فکر میکردم آخه بعضی آدمها ماشین هایی سوار میشن که لاستیکاش تمام سرمایه ی من می ارزه
زن استکان چایی را به دست مرد داد و گفت : سرمایه ی تو سحره...
مرد لبخندی زد که در همین لحظه صدای در بلند شد و کسی مکرر فریاد کرد:
سیداحمد بدو... سید احمد بدو مدرسه آتیش گرفته ... بچه ها سوختن...{-31-}{-31-}
دیدگاه · 1391/09/27 - 14:46 ·
3
MONA
MONA
خرابی و خراباتی همه شب زنده دار امشب
همه عاشق همه مجنون به مستی بیقرار امشب
بیا ای سوته دل ساقی به مستی بی ملالم کن
خدایا امشب این می را حلالم کن حلالم کن
به یادش باده مینوشم که با درد عشق هم آغوشم
به یک جرعه به صد جرعه نشد دردش فراموشم
بگو ای مهربون ساقی به اون نامهربون یارم
به حق حرمت مستی بیاد امشب به دیدارم
بیا ای سوته دل ساقی به مستی بی ملالم کن
خدایا امشب این می را حلالم کن حلالم کن
غریبی موند و تنهائی از این غربت دلم تنگه
بیا ساقی پناهم ده که سقف آسمون سنگه
مبادا ای رفیق امشب نگیری ساغر از ساقی
نمیدونی چه کوتاهه شب مستی و مشتاقی

هایده
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/8 - 03:49 ·
10
نگار
نگار
تو دانستی کی می دیل/ تی چوم برایه نامویـی
صدتا خانقاه میانی / دست بدُعایه نامویی
نامویی می بیقراریه بیدینی ، گرم ارسو میشینه
جه اینتظاری بیدینی ، نامویی گرمه کوُنی
غُربت سرد مره تو ، دانستی ای بی وفا ، کی بی پنایم نامویی
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/1 - 15:13 ·
6
رضا
رضا
دیدگاه · 1391/08/1 - 02:39 ·
5
melodi
melodi
آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم / می نمیخواهم بیا ساقی تماشایت کنم / بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن / کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم .
melodi
melodi
نگاه انتظارم بی تو ابریست / خیال بیقرارم بی تو ابریست / قسم بر حرمت آیینه و گل / هوای روزگارم بی تو ابریست .
melodi
melodi
تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت / خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت / شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن / نسیم بیقراری را که از دست تو خواهد رفت .
... ادامه
melodi
melodi
تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت / خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت / شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن / نسیم بیقراری را که از دست تو خواهد رفت .
... ادامه
محمد
محمد
دوباره شب شد و من بیقرارم <br>کانِکْتْ کن زود بیا در انتظارم<br> بیا من آمدم پای مُسِنْجِر <br>شدم مسحور‌آوای مُسِنْجِر <br>بیا هاردِ دلت را ما ببینیم <br>گلی از کنجِ هْم پِیجت بچینیم <br>بیا آیکون نمایِ بی نشانم<br> که من جز آدرسِ مِیل ات ندارم بیا امشب کمی آن لاین باشیم<br> ویا تا صبح .تا ساین شاین باشیم<br> بیا ای عشقِ دات کامِ عزیزم<br> به پای تو دبلیو ها بریزم بیا ای حاصلِ سِرچِ نهایی<br> بیا اجرا کن آن فایلِ نهایی<br> بیا در دل تو را کم دارم امشب<br> حدوداَ صد مگی غم دارم امشب<br> اگر آیی دعایت می نمایم <br>دعا تا بی نهایت می نمایم <br>اگر آیی دعای من همین است:<br> مبادا لحظه ای دی سی شوی یار<br> جدا از پایِ آن پی سی شوی یار <br>مبادا نامِ ما را پاک سازی<br> و کاخِ آرزو را خاک سازی{-75-}{-75-}
abbasali
abbasali
خوبست که ماه آسمانت باشی <br>پروانه بیقرار جانت باشی<br> ای شیعه مراقبت کن از اعمالت<br> تا زینت صاحب الزمانت باشی
محمد
محمد
در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار
دیدگاه · 1390/06/24 - 10:35 ·
3
صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ