چقدر ترسناک

همون دیگه ترسیدم بذارم گفتم بعضیا ناراحت شن ولی زدی به هدف همونه

والا ما خانوادگی میترسیم از این حرفا!
بعدم کسی دنبال اینکارا میره بدتر دچار مشکل میشه
من خواستگار دارم مشکل ندارم

شوخی کردم .

ولی مردم به کجاها رسیدن

من میترسم حالا شب خوابم نمیره اینا رو خوندم

سالار اینا وجود داره اینا دعاهای شیطانی هست اون سایته روش های انجام رو ننوشته بود فقط روش ابطال رو نوشته بود خیلی ترسیدم
از غریبه ها هیچی نگیرین برای خوردن

آفرین فقط گوشت ببر دستتم باهاش ببر آفرین

آفرین

دانشجوها حذف کنن بهتره

محمد

دیروز رفتم درس م دادم کجای کارین
داشتن اذیت می کردن گفتم شیطونی کنین همراه نباشین با کلاس 5 تا رفرنسی که معرفی کردم رو باید بخرید و بخونین از جلسات بعدش می پرسم
دیدم همشون از ترس کبود شدن
هی گفتن غلط کردیم استاد همون جزوه بگین می نویسیم

ظالم
خدایا به دانشجوها رحم کن

خیلی شیطونن ولی خبر ندارن من خودم تمام شیطونیام رو کردم استاد شدم

بابا من واسه خودم شیطونی بودم استاد نمیومد می رفتیم رو میزش ضرب می گرفتیم دخترا وسط می رقصیدن
بعد حراست دانشگاه بعد از چند دقیقه می رسید در وا می کرد میدید بیشتر بچه ها دخترای چادری اند
هی میگفت از شماها بعیده زشته اینجا دانشگاهه
این قضیه واسه سال 86 هست

نمیدونی من چ کارایی ک نکردم از پسره فیلم گرفتم پخش کردم!
خخخخخخخخخ موقع حل تمرین
خخخخخخخخ

bamdad حتما این افزونه رو کروم و فایرفاکس نصب کن چون از ورود به سایتهای مشکوک و آلوده جلوگیری میکنه .

والا یه زنگ نزدن حآل منو بپرسن فقط زنگ میزنن ک برو کفترا دونه داشته باشن آب بده
خونه رو مراقب باش.
منکه دنبال پدر مادر واقعیم میگردم تو این روزا.
تازه فردا میرن قائمشهر

خب میخواستی باهاشون بری

چجوری برم سرکارم مرخصی نمیتونم بگیرم حوصله شلوغی هم ندارم

اینو دیگه نمیدونم چی بگم
ولی اگه میرفتی خوب بود

امروز اومدن خیلی بهشون خوش گذشته بجز موقع برگشتن ک مامآن و بابام دعواشون شده

مقصر تویی دیگه ، ازدواج کنی دعواشون نمیشه

به من چ ربطی داره
دیروز با هم دعوا کردن تو خونه من خیلی ترسیدم رگ دستم ازشدت,فشار عصبی گرفته درد میکنه
واقعا ازدواج کنم میرم پشت سرمم نگاه نمیکنم.

الکی میگی

سلوووو خووووش اووومدی عجیجم

سلام عزیزان خوبین؟
دلم براتون تنگ شده اینجایی که هستم دسترسی به نت ندارم الانم قاچاقی اومدم

آری

اینکه دوسال از تو کوچیکتره صرفا اهمیتی نداره ، خودت باید ببینی که آیا این فاصله ی سنی تو روابطت تاثیر میذاره یا نه ، یعنی میتونی اونو به عنوان همسر قبول داشته باشی یا نه(توجه داشته باش که گفتم به عنوان همسر نه بچه) یعنی حس مادرانه نداشته باشی تو این رابطه
مثلا اگه همین الان که باهاش صحبت میکنی حس راحتی داری از جهتی که اون کوچیکتره و تو راحت میتونی باهاش صحبت کنی و پیش خودت به کوچیکتر بودن اون فکر میکنی و این موضوع باعث میشه راحتتر باهاش ارتباط برقرار کنی ، فکر میکنم این موضوع در آینده به ضررت میشه و اصلا خوب نیست ، ولی اگه سن و سالش تو نوع رابطه ی تو باهاش تاثیری نداره و از نظر فکری هم درگیرت نکرده ، این تفاوت سنی اهمیتی نداره...

در مورد محسن هم بهت بگم که چه ربطی به اون داره؟!!!!
تو وقتی تصمیمت رو بگیری هرکسی که باشه ، همه باید این موضوع رو بپذیرن ، اگه انتخاب تو محسن نیست ، پس باید بره پی کارش ، خیلی شیک و فانتزی

بامداد درست میگی دقیقا .....
ولی کاش میشد با عقل تصمیم بگیرم الان دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
بازم ممنون خیلی ممنون
حرفای خوبی زدی بهم کمک میکنه

سلام علیکم
نظر بامداد درسته، انشاءالله که هر چی خوبه همون بشه

ممنون

خواهش

بامداد

بامداد

منکه میگم شاید تبلیغ صندل لژ دار باشه

ای بابا!!! همتون به دنیوی اشاره میکنید که
شاید این یه فرشته باشه که از آسمون افتاده و قبل از اینکه برسه زمین یه تاب طاهر شده و اونو نجات داده که نخوره زمین
البته میتونه تبلیغ صندل هم باشه که تو بهشت فروش بره ، آخه میگن تو بهشت خیلی تجمل گرایی مد شده و همه کفشای پاشنه بلند میپوشن ، حتما میخوان سادگی رو تبلیغ کنن اونجا
به هرحال این خانم محترم مثلما آدم نمیتونه باشه

خخخخخخخخخ

بامداد

بامداد

عکس جن میذارین تو شبکه اونم تاب سوار؟
صندل پوش؟
بسم الله بسم الله

عکس جن میذارین تو شبکه اونم تاب سوار؟
صندل پوش؟
بسم الله بسم الله

آبجی مرجان