Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #جن

zahra
zahra
میراثدار مجنون بادقت بخون شاید اینها آخرین کلماتی باشه که بین ما رد و بدل میشه. روز اولی که باهات آشنا شدم بهت گفتم اگه قصدت دوستی باشه و چیزی جز ازدواج من نیستم و تو گفتی با این مسافت بین ما چه چیزی جز ازدواج میتونه ما رو به هم نزدیک کنه و من و تو بهم نزدیک شدیم به تو دلبستم و گمانم این بود که تو هم دلبسته ای از عشق میگفتی از میراثی که از مجنون به تو رسیده از روز نخست حرف بین ما خدا بود و امام حسین و حضرت عباس. تو سرسپهدار فداییان من بودی و من ملکه تو. چقدر کودکانه باورت کردم افسوس افسوس. تو از فاطمه گفتی که بالاخره مخش رو زدی و رفت ازدواج کرد و من گفتم مخ منو نمیتونی بزنی من بیخ ریش خودتم از سارا گفتی گه چقدر دور و برته و تو حتی به دستهاشم نگاه نمیکنی حالا من موندم قصه من رو داری برای کدام بینوای دیگه تعریف میکنی. اما من باورت کردم میتن. حالا برای کنار گذاشتن من هزار و یک دلیل پیدا کردی و من مات ومبهوت جز این فضای مجازی حالا که حتی موبایلتم خاموش کردی هیچ جایی نمونده که فقط تولدت رو بهت تبریک بگم@Matin_dada
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/6 - 19:20 ·
محسن
محسن
کامنت:


خوندی cm بزار :'(
صوفياجون
7d6a783192c1b30789482e6bf6d7ef37.jpg صوفياجون

موز قرمز رنگ گونه‌ای از موزهای وحشی است که میوه بومی آمریکای جنوبی است و بسیار شیرین‌تر از سایر موزها از جمله موز زرد رنگ است. رشد این موز بسیار آهسته‌تر از موزهای زرد است و معمولا 10 ماه طول می‌کشد تا میوه‌ها برسند. این میوه معمولا صادر نمی‌شود و در کلمبیا و اکوادور به فروش می‌رسد. این موزها از لحاظ ژنتیکی نسبت به سایر آفات مقاوم هستند.
... ادامه
bamdad
bamdad
وقتی درخت "بید"هم مجنون تومیشود،،، . . مراجزعاشق شدن برای "تو"انتظارنمی رود....

{-41-}
دیدگاه · 1393/10/1 - 21:16 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
پسره استایلش مثل فرغونیه که از طبقه ۱۲ ام افتاده،
سربازیشو با عقل ناقصش معافیت گرفته،
اونوقت واسه بی شوهری جک میگه،
خب کلنگ،
موجود ناشناخته ی جنگل های ماداگاسکار،
بیل بدون دسته،....
اگه قراره تو شوهر باشی که دختره وبا بگیره زندگیش قشنگ تره. والا{-7-}
bamdad
bamdad
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربه ای از نرسیدنهایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

کیستم ؟ … باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد

با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظه ی بر پا شدنش می ارزد

دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

سالها گرچه که در پیله بماند غزلم
صبر این کرم به زیبا شدنش می ارزد

“علی اصغر داوری”

{-35-}
bamdad
bamdad
عشق پرواز بلندی‌ست مرا پر بدهید
به من اندیشه از مرز فراتر بدهید

من به دنبال دل گمشده‌ای می‌گردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید

تا درختان جوان، راه مرا سد نکنند
برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید

یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
باغ جولان مرا بی در و پیکر بدهید

آتش از سینه آن سرو جوان بردارید
شعله‌ اش را به درختان تناور بدهید

تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید

عشق اگر خواست، نصیحت به شما، گوش کنید
تن برازنده او نیست، به او سر بدهید

دفتر شعر جنون‌ بار مرا پاره کنید
یا به یک شاعر دیوانه دیگر بدهید

{-35-}
iman
iman
به سلامتي عشقي که من را داشت

ولي در گوش همه زار مي زد که تنهايم …
سلامتي اون که فکر مي کنيم فراموشش کرديم

اما يه شب که خوابشو مي بينيم کل روزو پکريم
به سلامتی تو عشقم… و باز هم به سلامتی تو...
سلامتی مردایی که حسرت خاک و ناموسشون رو به دل اجنبی ها گذاشتن و با این کارشون حسرت شنیدن بابا گفتن رو به دل خودشون و بچه هاشون گذاشتن...
به سلامتی اونایی که هزارتا خاطــــــــــــــــرخواه دارن
ولی دلشون گیرِ یه بــــــــــــــــــــــــ ی معرفته !
سلامتی اونایی که خیلی وقتا کم میارن....
اما هیچ وقت برا کسی که دوسش دارن کم نمیذارن....
به سلامتی سربازی که بخاطرش میره اما
وقتی که بر میگرده میبینه عشقش مادره...
... ادامه
Mohammad
Mohammad
شــــیــــر برایِ اثــــباتِ قــــــــدرتش
نیازی به جنگیدن با هر شــــغال و کــــفتاری نداره . . .
دیدگاه · 1393/09/19 - 11:48 ·
5
Mohammad
73158_829.jpg Mohammad
پیکرش رو با دو شهید دیگه تحویل بنیاد شهید دادند
شهدا رو گذاشتند توی سردخانه
نگهبان سردخانه تعریف می کرد:
یکی از شهدا آمد به خوابم و گفت: جنازه ی من رو فعلا به خانواده ام تحویل ندید
از خواب بیدار شدم
هر چه فکر کردم که کدام یک از این شهدا بود ، نفهمیدم
گفتم ولش کن ، خواب بود دیگه
فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل خانواده ها بدیم
اما شب باز خواب اون شهید رو دیدم
باز هم تاکید کرد که جنازه اش رو فعلاً تحویل ندیم
اینبار فوراً اسمش رو پرسیدم
گفت: امیر ناصر سلیمانی
از خواب پریدم
رفتم سراغ پیکر پاک شهدا
دیدم روی پیکر یکی شان نوشته : شهید امیر ناصر سلیمانی
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ که می خواستیم جنازه ش رو تحویل بدیم ، خانواده اش در تدارک مراسم
ازدواج پسرشون بودند
شهید نخواسته با اومدنش مراسم برادرش به هم بخوره!
(شهدا چقدرمهربون بودن خدایشان رحمت کند)
... ادامه
bamdad
2_12.jpg bamdad
به انسان بودنت شک کن

به انسان بودنت شک کن اگر مستضعفی دیدی

ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی

به انسان بودنت شک کن اگر چادر به سر داری

ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی

به انسان بودنت شک کن اگر قاری قرآنی

ولی در درک آیاتش دچار شک و تردیدی

به انسان بودنت شک کن اگر گفتی خدا ترسی

ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی

به انسان بودنت شک کن اگر هر ساله در حجی

ولی از حال همنوعت سوالی هم نپرسیدی

به انسان بودنت شک کن اگر مرگ مرا دیدی

ولی قدر سری سوزن ز جای خود نجنبیدی

{-15-}
Mohammad
58.jpg Mohammad
آیا میدانید بزرگترین شهر بدون خودرو کجاست؟! شهر زیبا و تاریخی ونیز در شمال ایتالیا، بزرگترین شهر بدون خودرو و کامیون در اروپاست.تمامی وسایل نقلیه عمومی و خصوصی در این شهر که بر روی آب ساخته شده است قایق هستند و تنها گزینه دیگری که برای جابجایی مردم وجود دارد، پیاده روی است. حتی نیروهای آتش نشانی و پلیس هم برای انجام وظایف خود از انواع قایق های موتوری استفاده می کنند. به گزارش واحد مرکزی خبر از ایتالیا، این شهر تاریخی سال هاست که با آرامی در حال فرو رفتن به زیر آب دریاست و تا امروز طرح هایی که برای جلوگیری از غرق شدن این شهر ارائه شده، کار ساز نیست. یک شهروند ونیزی گفت : بسیاری از اهالی ونیز به دلایل مختلف این شهر زیبا را ترک می کنند ، از مهمترین این علل رطوبت زیاد هوا و بالا آمدن آب است که موجب می شود در طبقات هم کف منازل و همچنین مغازه ها همواره آب جمع شود. یکی دیگر از اهالی ونیز گفت: ما اهالی ونیز به شدت از مشکل بالا آمدن آب رنج می بریم. زمانیکه سطح حداکثر یک متر بالا می آید،قابل تحمل است اما بیش از این میزان، مشکل آفرین می شود و تمام اجناس مغازه داران به زیر آب می رود. وی می افزاید : مشکل آب گرفتگی سطح شهر ونیز فقط منحصر به زمستان نیست و ما در تمام فصول سال چکمه های بلند خود را برای رفت و آمد در خیابان ها در دسترس قرار می دهیم که وقتی آژیر بالا آمدن آب به صدا در می آید آنها را به پا می کنیم.
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
1403868283045456.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
این خوشمزه هم برای رضا {-64-}
Mohammad
506141_Z2sL0ORm.jpg Mohammad
و خدا می داند

چینی نازک تنهایی ما

نازک نیست ...

***

خواهی آهسته بیا

خواه با جوش و خروش ...

دلتان قرص و قوی ؛

هر چه چینی باشد

جنسِ تنهایی ما ،

چینی نیست ...

***

آه ای شاعر خوب

عصرتان سیری چند ...
... ادامه
رضا
رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
مرجان بانو :)
1408115705.jpg مرجان بانو :)
{-18-}
bamdad
113.jpg bamdad
۱ . ساحل منحصر به فرد شیشه ای در کالیفرنیا

ساحل شیشه ای در نزدیکی fort Bragg پس از سالها ریختن زباله ها توسط مردم محلی در خیزاب کنار دریا شکل گرفت.ریختن زباله در نهایت ممنوع شد اما شن های از جنس شیشه باقی ماندند.

{-15-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست
ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ . . .
.
دیدگاه · 1393/09/7 - 20:50 در دوستها ·
6
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
آقای مدیر رضا شما فقط می فرمایید ما پست بذاریم!
چرا مطالب ارسالی رو لایک نمی کنین؟؟؟{-195-}
Mostafa
16.jpg Mostafa
ماشین عروس” یک بسیجی
رضا
رضا
ساعت 16:30 دقیقه بازی دوستانه تیم ملی فوتبال ایران و کره جنوبی .
دیدگاه · 1393/08/27 - 16:05 در ورزش ·
7
bamdad
bamdad
گفتم: ای جنگل پیر تازگی‌ها چه خبر؟

پوزخندی زد و گفت: هیچ، کابوس تبر!
دیدگاه · 1393/08/26 - 22:16 ·
5
√√★nima★√√
1415725600864841_orig.jpg √√★nima★√√
108 ﻣﻮرد ﻣﺘﻠﮏ و آزار ﺟﻨﺴﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺑﺎزﯾﮕﺮ در ﻋﺮض ۱۰ﺳﺎﻋﺖ + ﻓﯿﻠﻢ

!!!اوج ﺗﻤﺪن و رﻋﺎﯾﺖ ﺣﻘﻮق زﻧﺎن را در ﮐﻠﯿﭗ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ

ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﮔﺰارش ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﺳﺎﯾﺖ واﺷﻨﮕﺘﻦ ﭘﺴﺖ ﺑﺎزﯾﮕﺮی ﻣﻘﺎﺑﻞ دورﺑﯿﻦ ﻣﺨﻔﻰ ﺑﻪ ﻣﺪت دﻩ ﺳﺎﻋﺖ در ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎى ﻣﻨﻬﺘﻦ، در ﺷﻬﺮ ﻧﯿﻮﯾﻮرک ﭘﯿﺎدﻩروى ﻣﻰ ﮐﻨﺪ و دورﺑﯿﻦ او در اﯾﻦ ﻣﺪت، 108 ﻣﻮرد ﻣﺘﻠﮏ و آزارﻫﺎى ﺟﻨﺴﻰﻣﺮدان را ﻧﺴﺒﺖ .ﺑﻪ اﯾﻦ زن ﺛﺒﺖ ﻣﻰ ﮐﻨﺪ وﯾﺪﯾﻮى ﺛﺒﺖ اﯾﻦ آزارﻫﺎى ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻰ اﮐﻨﻮن ﯾﮑﻰ از ﺟﻨﺠﺎﻟﻰ ﺗﺮﯾﻦ وﯾﺪﯾﻮﻫﺎ درﺷﺒﮑﻪ .اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ

آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﺜﻼ آزادى ﭘﻮﺷﺶ و ﺑﯿﺎن اﺳﺖ، ﭼﺮا اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ؟ [ﻟﯿﻨﮏ]
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/20 - 21:07 ·
2
√√★nima★√√
√√★nima★√√
آدرس دادن ﺗﻮی آﻣﺮﯾﮑﺎ -ﺧﯿﺎﺑﺎن 45 ﺷﻤﺎرﻩ - 120ﻣﻨﺰل دﯾﻮﯾﺪ آﻧﺘﻮﻧﯽ :آدرس دادن ﺗﻮی اﯾﺮان ﻓﻠﮑﻪﺑﺰرﮔﺮاﻩ آﯾﺖ اﻟﻪ ﺻﺪر ﻋﺎﻣﻠﯽ -ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺣﺮ اﺑﻦ ﯾﺰﯾﺪ رﯾﺎﺣﯽ - ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺷﻬﯿﺪ- اﻧﺼﺎراﻟﻤﺠﺎﻫﺪﯾﻦ - روﺑﺮوی ﺑﺎﻧﮏ ﻗﻮاﻣﯿﻦ - ﺟﻨﺐ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻼل ﺣﺒﺸﯽ 3.1+13ﻫﺸﺘﻢ - ﭘﻼکﺻﯿﻒ اﻟﺪﯾﻦ ﺧﻮاﺟﻪ اﻧﺼﺎری - ﺟﻨﺐ ﺳﻮﭘﺮﻣﺎرﮐﺖ ﺳﺘﺎرﻩ - ﺑﻦ ﺑﺴﺖ -ﻣﻨﺰل ﺣﺎج ﮐﻤﺎل ﻋﯿﻦ آﺑﺎدی....
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/20 - 20:44 ·
1
bamdad
bamdad
آهو خیلی خوشگل بود. یک روز پری سراغش آمد و بهش گفت: آهوجون! دوست داری

شوهرت چه جور موجودی باشد؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش. پری آرزوی آهو را برآورده کرد و
آهو با یک الاغ ازدواج کرد. شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم
جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمی شه، تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم، خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خرد کرده، هرچی ازش می پرسم، مثل خر بهم نگاه می
کنه. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیزی میگم، صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه
. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمیاد، همش میگه: لاغر مردنی، تو مثل مانکن می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو میکنی؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چیکارش میشه کرد؟ تقصیر خودته که با
یه خر ازدواج کردی...!


لطفا سوء برداشت نشود
{-84-}
صفحات: 14 15 16 17 18

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ