شاید هنوز هم در پشت چشم های له شده درعمق انجماد
یک چیز نیم زنده ی مغشوش بر جای مانده بود
که در تلاش بی رمقش می خواست
ایمان بیاورد به پاکی آواز آبها
شاید ، ولی چه خالی بی پایانی !
خورشید مرده بود
و هیچکس نمی دانست
که نام آن کبوتر غمگین
کز قلبها گریخته است ،
#ایمان است !
از نظرم 1 خوج دیگه اصن ندیدمش قبلا میرفتیم خونه عموم اینا تو حیاطشون درختش بود الان دیگه نیست خشک شده قبلا یعنی یه سال پیش یادمه میخوردمش خوشمزه بود دوسش داشتم . 2هم فقط آب کونوس دوست داشتم واسه شب یلدا خالی دوس ندارم
1393/01/25 - 23:20اون بالا 15 سال پیش جا افتادش حس حذف کردن و دوباره نوشتن ندارم
1393/01/25 - 23:20