وقتي ردپاي خدا را در زندگي پيدا كردم...
فهميدم ميتوانم پاهايم را از گليمم درازتر كنم!!!
و خواسته هايم از قد خودم بزرگتر باشند!!!
و حتي آرزوهايم محال!!!
وقتي لبخند خدا را درميان دعاهايم ديدم...
"ترس" برايم معنايش را از دست داد...
و جايش را "ايمان" پر كرد...
هنوز از ياد نبرده ام...
چه گله هايي كردم براي سختي راه...
و خدا چگونه مرا به بالاي كوه هدايت كرد...
و فراموش نكرده ام كه چه نااميدانه...
درپي جرعه اي آب بودم...
و خداوند چگونه سيرابم كرد...
وعده ي خدا اين است:
"دستانت را به من بده...
تا فتح كني دنيا را...
و ممكن كني،ناممكن ها را...
محمد اینم مزد دست منو و تو
1394/07/15 - 14:12خودش میاد شعر میگه ما نظر میدیم بعد به ما تهمت خراب کردن شعر میزنه
اینم آخرین شعر رضا هست که تو فضای مجازی ازش منتشر شده :
دایناسوره من بیسته ....قلبم داره وایمیسته
فکر کنم که آرتیسته ... دایناسوره من
مرجان تو کار و زندگی نداری به حساب کتاب مردم برس #حسابدار نباید اینقدر شیطون باشه
1394/07/15 - 14:13دیگه من به باید و ها و نباید ها کاری ندارم
1394/07/15 - 14:19البته بگما کوروش ازت هنوز دلخوره...
ولی انصافا عجب شعرایی گفتی...
اونجا که نوشتی
دایناسورم چشاش دوتا نگینه
نگین استعاره از چی هست؟
نمیدونم در حق کی بدی کردم بین شماها گیر افتادم
1394/07/15 - 14:22من نمیدونم تو چه گناه هایی کردی ولی حتما یه کار خوبی انجام دادی که ما رو تو نمیدونم داری و حتی نمیتونی بلاک کنی ایگنور کنی و... اینا خودش معجزه است...
1394/07/15 - 14:29اما وقتی میگی یه گناهی کردی لازمه بگم که رضا توبه ی گرگ مرگه...
ایشالا چند وقت دیگه معجزه بلاک رو می بینی
1394/07/15 - 14:32یادت باشه هیچ وقت یه ایرانی رو تهدید نکنی رضا
1394/07/15 - 14:43من نمیخواستم بگم ولی اکثر اشعاری که دستکاری کردی رو دارم
البته تو تا اون موقع توبه ی گرگی کردی به بلاک ما نمی رسی
اشعار رو افشا نکن
1394/07/15 - 15:52