به ما پاداش ميدادن آخر سال بخاطر بدو بدو ها و زحماتي ك سواي كار كارمندي با جون و دل انجام ميداديم
امسال گفتن نداريم نميديم از رو لجبازي يكي از اعضا هيات مديره اينكار رو كرد عوضي
بچه هام هرسال جمع ميشدن تو اتاقش خداحافظي و اين حرفا و تشكر
امسال هيچكدوم ديدن مديرعامل نرفتيم بدجور سوخته بود
همه فحش ميدادن
خدایا دوستت دارم
چرایش را نمی دانم
تو درکم میکنی هر دم
و میدانی که میدانم
ر
عاااااااااااااااااالی
بنظرمن فوق العاده بود یه شعر رووان و خیلی خوب که آدم میتونه حس اش رو کامل باهاش منطبق کنه
بامداد بخاطر این استعداد بهت تبریک میگم
سلام مرجان
ممنونم از تعریفت
خیلی به من اعتماد به نفس می ده این تعریفا
امیدوارم که بتونم بهتر و بهتر بشم
راستی این یه ترانه هستش نه شعر
تو چند دیقه اومد به ذهنم و نوشتمش
امیدوارم که خوب شده باشه...
مرسی
اونجوری هم که تو میگی نیستش
شعر گفتن همیشه هم خوب نیست
بیشتر ادمو غمگین میکنه
من هربار که این شعر رو میخونم دلم میگیره ، بغضم میگیره ، خسته ام مرجان خیلی خسته
مرسی از تیکه کوچیک شروع کردم یه دور نماز خوندم تا امروز که کلا تموم شده جمعا بار باهاش نماز خوندم خوب شده؟ زیاد گل کاریش نکردم حالا مدل اصلی رو که کپی کردمم بزارم ببینین از چی الهام گرفتم
تو یه اقدام انتحاری هرچی پول تو حساب داشتم ریختم به حساب یه نفر! یه اسمس هم پشت بندش دادم که این علی الحساب کارایی که میگی برا من کردی من فقط میتونم پولی جبران کنم! انقدر نگو برام زحمت کشیدی ! خسته شدم!