این روزهــا کـــــه آینه هم فکــر ظاهر است
هرکس که گفته است خدا نیست کافراست
با دیدن قیافه این مردمان ِ خوب
باید قبول کرد که گندم مقصّر است
آن سایه ای که پشت سرت راه می رود
گرگی مخوف در کت و شلوار عابر است
کمتر در این زمانه بـــه دل اعتماد کن
وقتی گرسنه مانده به هر کار حاضر است
شاعر فقط برای خودش حرف می زند
در گوشه اتاق فقط عکس پنجره ست
آن جاده و غروب قشنگی که داشتیم
حالا نمــاد فاصله در ذهن شاعر است
در ایــن دیار ، آمدن نــو بهـار ِ پوچ
تنها دلیل رفتن مرغ مهاجر است
دارد قطار فاجعـــه نزدیک مــی شود
بمبی هنوز در چمدان مسافر است
@★★★★
1393/09/4 - 03:39غرورت نمیذاره برگردی؟؟؟.میدونم!
1393/09/4 - 03:41جوابمو نمیدی؟؟؟.میدونم!
سکوت کردی؟؟؟.میدونم!
محلم نمیذاری؟؟؟.میدونم!
دستاتو بم نمیدی؟؟؟.میدونم!
میرسه اونروزی که
میخوای برگردی!
تلفن و برمیداری.
زنگ میزنی.
بوق .بوق .بوق .
برنمیدارم!
عصبی میشی
فوش میدی
با خودت میگی.
کلاس گذاشتم!
روز دوم
زنگ میزنی .
بوق.بوق.بوق .
برنمیدارم!
با خودت میگی
غلط بکنم دیگه بش زنگ بزنم!
روز سوم.
رد میشی از جلوی کوچمون
میبینی حجله ی یه بنده خدایی و
زدن سر کوچه !
دلت میسوزه!
میگی بیچاره!جوون بوده
میای نزدیک تر
میگی چقد قیافش آشنا میزنه!
میای نزدیک تر.
جوان ناکام .؟ !ئه !اینکه منم!.
بالاخره برگشتی!؟.ببخشید!
نمیتونم جلو پات
بلند شم!آخه زیر خاکم!
دیدی آخر خرابت شدم؟
دیدی همه چیزم خاک شد؟.
عشقم!.چه قدخوشگل شدی!
چه مشکی بت میاد!
کاش زودترمیمردم!.
ئه!گریه نکن دیگه!
یادته روز رفتنت؟
گریه میکردم.التماس میکردم..میگفتم نرو..
روزای بعدش چی؟یادته؟التماس میکردم برگردی.?
آخه گریه نکن!
آخه نمیتونم اشکاتو ببینم!آخه زیرخاکم!
آخه نمیتونم بلند شم!
چی دارم میشنوم!!
التماس میکنی برگردم؟؟؟.
عشقم!.آروم باش.
غرورت !نذاشت...
سر خاک من...!! اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!! اونی که نخواست مارو ببینه بالاخره میاد دیدنم...!! اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو میگیره...!! اونی که سلام نمی کرد میاد برای خداحافظی...!! چه روزقشنگیه اون روز همه هستن...!! حیف که خودم نیستم...!
1393/09/4 - 03:49!!!...وﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮم ﻫﯿﭻ اﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮاﻫﺪ اﻓﺘﺎد ,
1393/09/4 - 03:52!...ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮم ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮد
!...ﻧﻪ در اﺧﺒﺎر ﺣﺮﻓﯽ زدﻩ ﻣﯿﺸﻮد
!...ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮد
!... و ﻧﻪ در ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ اﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮد
!!!...ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎی ﻣﺎدرم ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮد
!!!... و ﭘﺪرم ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ
!!!... اﻗﻮاﻣﻤﺎن ﭼﻨﺪ روز آﺳﻮدﻩ از ﮐﺎر
دوﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ از ﺧﺎﮐﺴﭙﺎری ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮردن ﮐﺒﺎب !... آرام آرام ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎن ﺷﺮوع ﻣﯿﺸﻮد
!...راﺳﺘﯽ ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ را ﺑﮕﻮ
!...... ﻫِـــــــــــــــــﻪ
!...او ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ در آﻏﻮش دﯾﮕﺮی، ﻣﺮا از ﯾﺎد ﻣﯽ ﺑﺮد
!...ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮرﮐﻨﯽ را ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
و ﻣﺪاﺣﯽ ﮐﻪ اﻟﮑﯽ از ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ام ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ !!!... و اﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎح ﻣﯿﺮﯾﺰد و در آﺧﺮ ﻣﻦ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ و ﮔﻮرﺳﺘﺎن ﺳﺮد و ﺗﺎرﯾﮏ !!!...و ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ام ﮐﻪ ﻫﻤﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ
Hamishe sheramo,be eshghe khodet misorodam...ta badan bekhonishon..
1393/09/4 - 03:58Hala ke daram miram baram doa kon...chon marizam....halalam kon....
1393/09/4 - 04:00Shayad vaghti digar....bedrod...
1393/09/4 - 04:02