ممنون داش رضا
بامداد عالی بود
مصطفی

مصطفی خسته نباشی دلاور

بامداد واقعا جالب گفتی...

خواهش میشه

شخم بخاطر کامنت بامداد و مصطفی .

یادش بخیر

به به داداش محمد خوبی ؟

سلام داداش، اردات شکر خدا
خودت خوبی ؟؟؟

سلام . خوبم شکر .

میزم خیس شد اه اه

خودت نسوخته باشی میز مهم نیست خشک میشه.

مرسی نه طوری نیست

آره زیاد از اینکارا میکردم خخخخ

یادته؟ عاشورا بود دستتو بریدی
خخخخخخخ
امسال چیکار کردی باز

تو میری سرکلاس که مردم رو مسخره کنی عایا؟!!!!
اسم خودت رو هم گذاشتی استاد؟!
استاد یعنی فرهنگی
این بی فرهنگیه که
خجالت نمیکشی؟!!
شرم نمیکنی؟!!!!

#محسن
(این #محسن رو الکی نوشتم ، هیچ ربطی نداشت ، فقط خواستم یادی هم از #محسن عزیز کرده باشم ، جاش تو این پست خالی بود آخه)

بامداد #محسن
بیا برو برام خواستگاریش کن داره دیر میشه هااا

بابا مسخره نمیکنم بخدا خیلی بامزس قیافش ، یعنی خود این گربه هه است فقط گوشاش کنار سرشه نه روی سرش

کیو میگی؟
#محسن رو میگی؟
میخوای بری خواستگاری #محسن؟!!!!
اون بدبخت رو که خودت فراریش دادی ، حالا میخوای دوباره بری سراغش؟!!!
اصلا شما دخترارو نمیشه شناخت

والا من هنوز خودمم نشناختم چ برسه بقیه دخترا.

اینم یه شعر دیگه، فک کنم باباطاهر فقط واسه سالار شعر میگفته
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک #سالارت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ

یعنی میشه که باباطاهر عاشق سالار شده باشه؟

چی بگم، مثل اینکه خیلی با هم رفیق بودن

اون ماهان هم احتمال داره اسم بچه اول سالار باشه احتمالا از زن اولشه اون موقع ها هنوز نرفته سراغ زن دوم سوم سالار

آهااااااااااا، پس ماهان هم شناسایی شد

دیگه جوونیام رفت
------------------------------
خوبه جوونیات رفته هر روز شعر میگی
میگن دود از کنده بلند میشه دوبار شروع کن

#باباسالارعریان

اوه اوه بیچاره بامداد

اینو ببین

#CORAL

آخه رضا
من تا این سن که رسیدم تا به حال دراکولا منو نزده بود
از دوماه پیش که رفتم مرغداری بیشتر از هزار بار مورد حمله ی این موجود خشن قرار گرفتم
اصلا فکر کنم اونجا خونشونه

بامداد حتما محیط کنار محل کارت درخت زیاد وجود داره یا شاید بخاطر رودخونه باشه .

یا خدا بامداد این واقعا دراکولاست !
الان لینک رو دیدم عجب حیوون بیخودیه!
رول پلاکِ بی ریخت!

بله
متاسفانه همینطوره
ما از دست اینا تو بهار و تابستون زندگی نداریم که

چقدر بد.
خدا کمک کنه از شرش در امان باشید.
حالا یه کار کن: شبا قبل خواب یه آیت الکرسی بخون بخودت. دیگه از شر هر جونوری در خواب در امانی.
والا خیلی حشره مزخرفیه تا حالا چیزی در موردش نشنیده بودم واقعا دراکولاست.

زودتر میرم ولی 10 دقیقه دیگه مونده !
باد شدید داره میاد فکر کنم باید عینک دودی بزنم باز

آره خیلی بد بود
پسره ی بیشعور خب خودش میخواس بکشه می کشت چرا دختره رو کشته

ملت روانی هستن.
این مردا همینن دیگه

آره جون خودتون

و باز هم کوفط

خیلی باکلاس شدی تازگیا

آرررررررررررررره تو راس میگی

عجب شعری، ورژن 2015

مگه چندتا میخوای بگیری؟
بترکی

محمد من واقعا موندم دیگه این سالار چ هیولایی شده

آره خیلی جون خودت

فقط یه شعر داریم ک محمد میتونه بیاد بنویسه کار خودشه خوده خودش

بدبخت اونیکه زن سالار شده!

تعدد زوجهای تو رو هم میبینیم آقا سالار

محمد، زن اول سالار رو که منو تو آشنایی پیدا کردیم تو راز
میگن دومی رو میخواد از دخترای همسایه شون بگیره
سومی رو از فامیل
چهارمی ام دختر همکارش

یاد قاجاریان افتادم که زن میگرفتن از هرجا صلح برقرار شه

بله یه چیزایی شنیدیم

محمد تو چه ساده ایی هاااا سالار که اولی رو گرفته در تدارک دومیه...
فکرکرده لابد کفتر بازیه
بگیر بگیر راه انداخته

مبارک داش سالار

کفتره کاکل به سر وای وای

محمد

کفتر کاکل به سر وای وای
این خبر از سالار ببر وای وای
بگو به یارش، که دوسش داره
چشم براهشه سالار، بی قرارشه سالار

شعر بالا از کیست؟؟؟
1- بابا طاهر عریان
2- گزینه 1
3- گزینه 1 و 2
4- گزینه 1 و 2 و 3

گزینه 5- باباسالار عریان

بابا سالار عریان
ورژن جدیدِ

نمیدونم اصلا چی شده.
آره وضع شرکتمون ریخته بهم تا ماه دیکه فروخته میشه مگه اتفاق خلصیذبس

زیاد خودتو درگیر نکن شرکت فروخته بشه ممکنه شما رو نگه دارن .

والا هیچی معلوم نیس همه کارمندا ناراحتیم ازهمه بیشتر من

کاری هم از دستم بر نمیاد.
کل مملکت مون رو عربا دارن می خرن هیچکس فکر چاره نیست.
اینا همونایی هستن ک شرکت روغن لادن یا همون صافولا رو خریدن.
عرب وهابی هستن ;(

تجارت همینه ممکنه شرکت ادغام یا تعطیل بشه .

متاسفانه

bamdad حتما این افزونه رو کروم و فایرفاکس نصب کن چون از ورود به سایتهای مشکوک و آلوده جلوگیری میکنه .

مرررررررررررررسی
هرچند پول توش نیس ولی کلاس کاری داره
احتمالا در کنار همین کارم تدریس یه روز در هفته داشته باشم

برای تجربه خوبه کم کم پیش بری ببینی که دوست داری تدریس کنی یا نه .

تبریک می گم آبجی مرجان امیدوارم موفق باشی...

زحمتت نشه، 5 اگه 10 بدی خوبه

خب به سلامتی
ما که چیزی نشدیم ، حداقل خوبه تو یه چیزی شدی
خانم استاد؟ ببخشید میشه جزوه تون رو تایپی بهمون بدید؟ ما نمیتونیم اینجوری تند تند بنویسیم آخه آخه خیلی تند حرف میزنید
خانم؟! ببخشید چند جلسه غیبت کنیم حذفمون میکنید؟ میشه من آخر سال بیام امتحان بدم و سر کلاسا نیام؟ آخه سر کار میرم ، نمیتونم بیام خب
حالا شوما استاد چی هستید؟ جبر و حساب و هندسه؟!!!!

بامداد
خب معلومه دیگه، استاد هندسه
سر زنگ هندسه میگم این حرفا بسه

بامداد اتفاقا توواسه خودت یه پا دکتری هاااا
من جزوه نمیدم همتون کتاب بخرید بخونین البته منم خودم باهاتون میخونم
محمد تو دوباره شروع کردی؟
مگه شهرام شب پره تو کلاسه؟
خخخخخ
طناز 6331 متشکرم از تبریک ات.
شهرزاد ممنون عزیزم

مگه بده شهرام شب پره تو کلاس باشه

دکتر کجا بود؟!!!!
فعلا که درگیر جوجه ها هستم ، قبل فقط جوجه بودن ولی الان دارن کم کم مرغ میشن
روز 13 پرورش هستیم
منظورم از استاد شدنت بود که ما نتونستیم

اینکه دوسال از تو کوچیکتره صرفا اهمیتی نداره ، خودت باید ببینی که آیا این فاصله ی سنی تو روابطت تاثیر میذاره یا نه ، یعنی میتونی اونو به عنوان همسر قبول داشته باشی یا نه(توجه داشته باش که گفتم به عنوان همسر نه بچه) یعنی حس مادرانه نداشته باشی تو این رابطه
مثلا اگه همین الان که باهاش صحبت میکنی حس راحتی داری از جهتی که اون کوچیکتره و تو راحت میتونی باهاش صحبت کنی و پیش خودت به کوچیکتر بودن اون فکر میکنی و این موضوع باعث میشه راحتتر باهاش ارتباط برقرار کنی ، فکر میکنم این موضوع در آینده به ضررت میشه و اصلا خوب نیست ، ولی اگه سن و سالش تو نوع رابطه ی تو باهاش تاثیری نداره و از نظر فکری هم درگیرت نکرده ، این تفاوت سنی اهمیتی نداره...

در مورد محسن هم بهت بگم که چه ربطی به اون داره؟!!!!
تو وقتی تصمیمت رو بگیری هرکسی که باشه ، همه باید این موضوع رو بپذیرن ، اگه انتخاب تو محسن نیست ، پس باید بره پی کارش ، خیلی شیک و فانتزی

بامداد درست میگی دقیقا .....
ولی کاش میشد با عقل تصمیم بگیرم الان دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
بازم ممنون خیلی ممنون
حرفای خوبی زدی بهم کمک میکنه

سلام علیکم
نظر بامداد درسته، انشاءالله که هر چی خوبه همون بشه

ممنون

خواهش

بامداد

بامداد

عروسی آقا سالار بود؟؟؟ یعنی عروسیش گذشته؟؟؟ پس چرا ما رو دعوت نکرد
انشاءالله که خوشبخت بشن

آره محمد خبر نداری
عروسی گرفته بودن تو همون کامیون سفیده
از زنجان تا ارومیه میزدن و می رقصیدن
خود سالارم فیلمش اومده بیرون داره مارال مارال رو میخونه چشمک میزنه به عروس خخخخخ
فقط منو تو زیادی بودیم دعوتمون نکرد

پس بیمعرفت چرا ما رو دعوت نکرد

مگه گذشته چه خبر بوده

آره این گذشته چی توش بوده محمد یعنی ؟ یکسری رازها در گذشته خفته است که ما باید کشف کنیم

کشف می کنیم

سالار بیا خودت اعتراف کن تا سناریوی کشف و جستجو رو اجرا نکردیم برات
خخخ

پس نمیخوای با زبون خوش بگی هاااان؟