رضا ؟؟ این همه کیک آورده به اون خوبی باز ناشکری میکنی؟
این حرفا رو میزنی میره کیک پلاستیکی میخره میاره هااا
-----------------------------------
بامداد این بدلیل خاص بودن تو عه به تو خطاب جداگانه میزنم
--------------------------------------
شهرزاد من هنوز قضیه شام عروسی ات رو یادم نرفته هاااا
----------------------------------------------
و اما این سالااااار
یه آشی برات بپزم دیگه هوس شیرینی نکنی
رضا تو بیای این سالار هم میخاد بیاد قبلنا با مسلسل میرفت اینور و اونور
دیگه بعد کافه چی گل بدست شد و الان نمیدونم در چه وضعیته.
رضا من بهت توصیه میکنم نیای خسته میشی اینهمه راه
من یدونه از کیک های معروف Mohammad رو میگیرم برات با سالار نصف کنین
برخی رابطه ها چه در شغل و چه در زندگی عاطفی دنیای ما را بزرگتر میکنند و برخی دیگر، حصارهای آن را تنگ تر برخی دامنه اختیار ما را میگشایند و برخی حوزه جبر را پررنگ تر میکنند چنین میشود که برخی رابطه های خوب آینده های خوب میسازند و برخی دیگر صرفاً خاطره های خوب محمدرضا شعبانعلی
آخ آخ بچه ها دیروز یکیشون یه ادایی در آورده بود برا اون یکی تو آنتراک!
من خندم بند نمیومد !
موقع حضور غیاب به اسمش که رسیدم زدم زیر خنده کلاس رفت رو هوا!
دوستاش میگفتن مهران جوک شدی استاد میبینتت میزنه زیر خنده!
میگفت استاد تورو خدا اینجوری نخندین اینا دارن منو بد نگاه میکنن من کاری نکردم که
خدمت شما عزیزان خودم عرض کنم که محمد شاه قاجار اصولا به پوشیدن لباس رسمی مشکل داشته ، اکثرا یه تیشرت آرم دار lagoste به همراه شلوار شیش جیب مشکی میپوشیده ، روایت داریم که روزی که رضا خان پهلوی محمد شاه رو از تخت به پایین کشید شلوار شیش جیبش رو هم اول پایین کشید و بعدش هم روی سرش کشید
از اون به بعد محمد شاه قاجار به "محمد شاه قاجار لخت السلطنه ی شلوار بر سر کشیده شده اییان" معروف گردید...
این عکس را بادقت نگاه کن. این عکس یک طوطی نیست,عکس یک زن هست ک روی تنه ی درخت نشسته,4 ساعت آرایش این زن طول کشید و 12 ساعت طرز نشستنش.
خیلی جالبه!!
عکس را زووم کن و نگاه کن ک دست راستش روی تنه ی درخت, و دست چپش روی سرش قرار دارد و پای چپش بصورت دم طوطی هست.
ای وای چشم برنده رو نگاه کنید ، روی پیشونی خانومه نقاشی شده
نوکش هم دستشه که گذاشته روی سرش
دوشم که دیگه تابلوئه که پای خانومست
پای راستشم گذاشته روی تنه ی درخت مثل بال پرنده
یکم دقت کنید
واقعا نمیبینید؟!!!!!!!!!
زندگي مثل يه بازي فوتبال مي مونه ،
بياين وقتي خدای مهربون بهمون اعتماد مي كنه ومارو مي فرسته توی زمين و ميگه بنده من برو بازي كن ،
برو زندگي كن، ببینم چیکارمیکنی؟
مي خوام پیش ملائک سرافرازم كني ،
خيلي خوب اون چيزايي رو كه بهمون ياد داده و مورد رضا ي اونه رو توي زندگيمون اجراء كنيم .
تا وقتيکه بازي تموم شد ، خدا به استقبالمون بياد ، در آغوشمون بكشه و بهمون بگه باريكلا بنده ی گلم ،
عالي بازي كردي ، خيلي ازت راضي ام .
نشون دادی لیاقتش رو داری که تو بهشت ثابت بازی کنی ...
آخه رضا
من تا این سن که رسیدم تا به حال دراکولا منو نزده بود
از دوماه پیش که رفتم مرغداری بیشتر از هزار بار مورد حمله ی این موجود خشن قرار گرفتم
اصلا فکر کنم اونجا خونشونه
چقدر بد.
خدا کمک کنه از شرش در امان باشید.
حالا یه کار کن: شبا قبل خواب یه آیت الکرسی بخون بخودت. دیگه از شر هر جونوری در خواب در امانی.
والا خیلی حشره مزخرفیه تا حالا چیزی در موردش نشنیده بودم واقعا دراکولاست.
دیگه من به باید و ها و نباید ها کاری ندارم
البته بگما کوروش ازت هنوز دلخوره...
ولی انصافا عجب شعرایی گفتی...
اونجا که نوشتی
دایناسورم چشاش دوتا نگینه
نگین استعاره از چی هست؟
من نمیدونم تو چه گناه هایی کردی ولی حتما یه کار خوبی انجام دادی که ما رو تو نمیدونم داری و حتی نمیتونی بلاک کنی ایگنور کنی و... اینا خودش معجزه است...
اما وقتی میگی یه گناهی کردی لازمه بگم که رضا توبه ی گرگ مرگه...
چیه رضا باز لعنت میکنی حالا همینم خوبه تلویزیون نشون ميده حوصلمون سر نمی ره
مرد رویاهامونو با شاهزاده کره ای مقایسه میکنیم.
اصلا من میخوام زن ولیعهد بشم
دیروز رفتم درس م دادم کجای کارین
داشتن اذیت می کردن گفتم شیطونی کنین همراه نباشین با کلاس 5 تا رفرنسی که معرفی کردم رو باید بخرید و بخونین از جلسات بعدش می پرسم
دیدم همشون از ترس کبود شدن
هی گفتن غلط کردیم استاد همون جزوه بگین می نویسیم
خیلی شیطونن ولی خبر ندارن من خودم تمام شیطونیام رو کردم استاد شدم
بابا من واسه خودم شیطونی بودم استاد نمیومد می رفتیم رو میزش ضرب می گرفتیم دخترا وسط می رقصیدن
بعد حراست دانشگاه بعد از چند دقیقه می رسید در وا می کرد میدید بیشتر بچه ها دخترای چادری اند
هی میگفت از شماها بعیده زشته اینجا دانشگاهه
این قضیه واسه سال 86 هست
دوازدهمین دوره بازی های آسیایی در پاییز 1373 در هیروشیمای ژاپن برگزار شد. امیررضا خادم در وزن 82 کیلوگرم کشتی آزاد به مدال طلا دست یافت، اما علی دایی که دومین سال حضورش در تیم ملی را سپری می کرد در بازی مقابل بحرین مصدوم شد و بقیه مسابقات را از دست داد.
تیم ملی فوتبال ایران که در آن روزها حال خوشی نداشت در گروهش سوم شد و به ایران بازگشت.
#جلسه#سوم#کلاس#ربان_دوزی
طرح سوم اینقده آسون بود که سه سوت تو خونه تمومش کردم بعدازظهر ببرم دورشو پاکدوزی کنن واسم بعد میخوام قابش بگیرم بعنوان اولین کارم
#همشهری مگه رفتم نقاشی ؟ ربانه تهش بتونم دارو درخت و گل و سبزه بدوزم تو جلسه سوم انتظار داری واست چهره طراحی کنم #آق_مدیر شوخی کردم کامل یاد گرفتم واسه هر کدوم یه طرح خوگشل درست میکنم با یه جعبه #شیرینی#دانمارکی میخرم بفرمایید منزل یا دم در #نمیدونم
داش رضا این شعر خودش یه سوژه ایه، در آینده بیشتر از این شاعر حرف میزنیم
------------------------------------------------------------------------------------------------------
ممنون تقلب ؟؟؟؟
ıllı YAŁĐA ıllı
bamdad
bamdad
bamdad
صوفياجون
اینقده آسون بود که سه سوت تو خونه تمومش کردم بعدازظهر ببرم دورشو پاکدوزی کنن واسم بعد میخوام قابش بگیرم بعنوان اولین کارم 
قدرت گرفته توسط شِیرترانیکس
فارسی
مرجان بانو 
آبجی مرجان منم شیرینی می خوام...
دیگه هوس شیرینی نکنی 
با منی 
پس از الان طرح بکشم
مرسی رضا ممنونم از محبتت
1394/08/9 - 14:56همچنین برای تو مدیر مهربون و صبور شبکه
خواهش میکنم .
1394/08/9 - 14:58