یافتن پست: #رطوبت

abbasali
abbasali
روزي مردي داخل چاله اي افتاد و بسيار دردش آمد ...
يک روحاني او را ديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي!
يک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
يک روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه کرد!
يک يوگيست به او گفت : اين چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت!
يک پرستار کنار چاله ايستاد و با او گريه کرد!
يک روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
يک تقويت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي از پاهات رو بشکني!!!
سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!
... ادامه
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
کسی چه میداند<br> شاید یکی از این همین شبها<br> از دوزخ بی پایان این روح سوخته <br>به بهشت لطیف سر انگشتانت پناه آوردم<br> آنجا که تمام تنم غرق نیکبختی ست<br> و رطوبت مطبوع لبهایت<br> کابوس خشک ِ شبهای منجمدم را به آخر میرساند...
... ادامه
دیدگاه · 1390/06/30 - 19:29 در ba to ·
1
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ