یافتن پست: #زاغ

MahnaZ
MahnaZ
روباهی موبایلی دید؛زاغه از بالای درخت گفت:
اگه پایین آنتن نمیده بده بالا برات بگیرم
روباه موبایل و داد زاغ گفت: این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایی

به به چه تکى چه اسی عجب پیامى !
مسیج هایت همه خوب و قشنگ نیس بالاتر از پیام تو زنگ !
اینم از ورژن جدید روباه و زاغ فک کنم میخواد ازش شارژ بگیره !
{-7-}{-7-}{-7-}
Mostafa
Mostafa
غم قفس بکنار.... آنچه قناری را پیر میکند پرواز زاغ بی سروپاست...
دیدگاه · 1392/03/10 - 00:27 ·
7
♥هـــُدا♥
1361545225740381_large.jpg ♥هـــُدا♥
{-21-}کـل کــل
♥هـــُدا♥
184034_339284122828491_1174795398_n.jpg ♥هـــُدا♥
بی چاره زاغ سیاه من...

همیشه چوبش میزنی!!!!
دیدگاه · 1392/01/29 - 20:45 ·
3
صوفياجون
صوفياجون
یه چن ته کلمه ئیسه ( کی شاید شومو بودؤنین ، شایدم نه ، امما فیکر کونم بد نوبون هم اوشانی کی نودؤنأن آشنا بوبون هم اوشانی أم کی بلد ئیسأنه ره یادآوری بوبون ، در کل فیکر نوکونم بد بوبون ) کی خأنم بینیویسم اومیدوارم شمره خوب بوبون .
تلاته : خروس کرک : مرغ چونگه : جوجه

کشکرگ : زاغ ملجه : گنجشک کلاچ : کلاغ

زرج : کبک کوول کأپیس : نوعی دم جنبانک

د.وم بلاسکنه : نوعی دم جنبانک جین جیر ِ : نوعی دم جنبانک

بیلی : اردک پیچه : گربه گرزه : موش

ورزه : گاو کل گه : آمو نفأمسسیم کل گه گاو بونه یا گوساله

دنقوز : خوک

لیسکه : کنه سوبوج : شپش سوبول : کک

پیتار : مورچه سیفتال : زنبور راب : حلزون

سیفتال فیره : جوجه تیغی میلام : مار چوچار : مارمولک

آؤلاکو : لاک پشت طیل خُس : نوعی ماهی بُلوش : تمشک

کگج : شاهی
... ادامه
2 دیدگاه · 1391/11/28 - 00:12 در گیلک ·
3
شهرزاد
شهرزاد
. . .
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک دلم میگیرد.

سهراب سپهری
دیدگاه · 1391/11/6 - 16:20 ·
5
نگار
نگار
روباهی موبایلی دید؛زاغه از بالای درخت گفت:
اگه پایین آنتن نمیده بده بالا برات بگیرم
روباه موبایل و داد زاغ گفت: این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایی
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/29 - 23:45 ·
6
ramtin
ramtin
من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود

بنویسید صدا بود ولی نرم نبود

خانه در خاک خدا داشت،تماشایی بود

بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود

بنویسید که با ماه ،کبوتر می چید

از لب زاغچه ها بوسه ی باور می چید

بنویسید که با چلچله ها الفت داشت

اهل دل بود و با فاصله ها نسبت داشت

دلش از زمزمه ی نور ،عطش میبارید

ریشه در ماه ،ولی روی زمین میجوشید

بنویسید زبان داشت ولی لال نشد

بنویسد که پوسید ولی کال نشد

پرطوفان غزل بود ولی سیل نداشت

بنویسید که دل داشت ولی میل نداشت

پنجه بر پنجره ی روشن فردا میزد

وسعت حوصله اش طعنه به دریا میزد

بنویسید به قانون عطش ،آب نداد

و کسی کودک احساسش را تاب نداد

سرد و سرمازده از سمت کویر آمده بود

کودکی بود که در هیات پیر آمده بود

تا صدای دل خود چند تپش فاصله داشت

گاه با فلسفه ی عشق کمی مساله داشت
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/25 - 22:26 ·
7
شهريار
شهريار
روباهه اومد پای درخت گفت : سلام زاغی …
زاغی با دستش پنیرو چسبید و گفت : من عمرا به تو پنیر نمیدم !!
روباه گفت : یه عمره همتون اسیر شورای تالیف کتب درسی هستین ،
وگرنه تا حالا کدوم خری دیده روباه پنیر بخوره !؟؟؟ {-18-}
رضا
رضا
شمه‌ای از داستان عشق شورانگیز ماست/این حکایتها که از فرهاد و شیرین کرده‌اند

هیچ مژگان دراز و عشوهٔ جادو نکرد/آنچه آن زلف دراز و خال مشکین کرده‌اند

ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست/قابل تغییر نبود آنچه تعیین کرده‌اند

در سفالین کاسهٔ رندان به خواری منگرید/کاین حریفان خدمت جام جهان‌بین کرده‌اند

نکهت جانبخش دارد خاک کوی دلبران/عارفان آنجا مشام عقل مشکین کرده‌اند

ساقیا دیوانه‌ای چون من کجا دربر کشد/دختر رز را که نقد عقل کابین کرده‌اند

خاکیان بی‌بهره‌اند از جرعهٔ کاس الکرام/این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده‌اند

شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست/این کرامت همره شهباز و شاهین کرده‌اند



قطعه شماره ۱۲
melodi
melodi
من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود / بنویسید صدا بود ولی نرم نبود / خانه در خاک و خدا داشت ، تماشایی بود/ بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود / بنویسید که با ماه ،کبوتر می چید / از لب زاغچه ها بوسهء باور می چید / بنویسید که با چلچله ها الفت داشت / اهل دل بود وَ با فاصله ها نسبت داشت / دلش از زمزمهء نور عطش می بارید / ریشه در ماه ، ولی روی زمین می جوشید / بنویسید زبان داشت ولی لال نشد/ بنویسید که پوسید ولی کال نشد / پُرِ طوفان غزل بود ولی سیل نداشت/ بنویسید که دل داشت ولی میل نداشت / پنجه بر پنجرهء روشن فردا می زد/ وسعت حوصله اش طعنه به دریا می زد/ بنویسید به قانونِ عطش ، آب نداد/ و کسی کودک احساسش را تاب نداد /
... ادامه
abbasali
abbasali
روباهى موبايلى ديد ؛ زاغه از بالاى درخت گفت: پايين آنتن نمیده بده برات شماره بگيرم روباه تا موبايل رو داد ؛ زاغ گفت: اين عوض قالب پنير
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ