Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #شبی

Mohammad
Mohammad
دختره قیافش شبیه تنبل اقیانوس اطلسه اونوقت زیر عکسش نوشته: به نظرتون عاقبت این زیبایی کار دستم نمیده؟!!!!
.
مدیونید اگه فکر کنید من براش کامنت گزاشته باشم: مراقب خودت باش باغ وحشای آلمان غربی به شدت بهت احتیاج دارن. :D
دیدگاه · 1394/01/29 - 10:58 ·
8
bamdad
bamdad
حرف زیاد است ...





اما گاهی نمی دانی چه بگویی !.!.!





گاهی فقط باید رفت ...





چیزی شبیه کم آوردن !!!

:(
√√★nima★√√
p3mn_amir_20tataloo_20-_20oon_20alan_20halesh_20khoobe_20text_20--_20_poptext.ir_.jpg √√★nima★√√
ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺸﻢ ﺣﺮﯾﻔﻪ اﯾﻦ زﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ دﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ اﯾﻢ ﺷﺒﯿﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎی ﺗﻮﯾﻪ ﻗﺼﻪ ﺑﻮدﯾﻢ ﻣﺎ وﻟﯽ رﻓﺘﻪ و ﻧﺎﻣﺶ رو ﻣﯿﺰﻩ ﻣﺜﻪ ﺗﻮ ﻓﯿﻠﻤﺎ ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﮕﻢ ﻣﺜﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ اﯾﻢ ﻧﻪ ﻫﯿﭻ آدﻣﯽ دﯾﺪم ﮐﻪ ﺑﮕﻢ ﺷﺒﯿﺸﻪ اﯾﻦ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﮕﻢ ﺣﺮﻓﺎﻣﻮ ﺣﺘﯽ ﻧﺼﻔﺸﻮ اﯾﻨﺠﺎ آﺧﻪ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻣﺜﻠﺸﻮ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ

[ ] .... اون اﻻن ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎش ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻦ ﺷﺪم ﯾﮑﯽ ﮐﻪ دارﻩ رد ﻣﯿﺪﻩ اﻧﻘﺪر ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪﻩ ﺧﻮدﺷﻢ ﺧﻮاب ﺑﺪ دﯾﺪﻩ .... اون اﻻن ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎش ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻦ ﺷﺪم ﯾﮑﯽ ﮐﻪ دارﻩ رد ﻣﯿﺪﻩ اﻧﻘﺪر ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪﻩ ﺧﻮدﺷﻢ ﺧﻮاب ﺑﺪ دﯾﺪﻩ

[ 2] اون ﺧﻮﺑﯿﺎم و ﯾﺎدش ﻧﯿﺴﺖ و راﺣﺖ دارﻩ ﻣﯿﺪﻩ اداﻣﻪ اﻣﺎ ﻣﻦ ﺣﺴﯽ ﮐﻪ دارم ﯾﻪ ﭼﯿﺰی ﻣﺜﻪ اﻋﺪاﻣﻪ ﻣﻦ اﺻﻼ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮش ﻧﯽ اوﺿﺎﻋﻪ ﺧﻮﻧﻪ اﺳﻒ ﺑﺎرﻩ آﺧﻪ اون اﺻﻼ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻪ ﺑﯽ ﻣﻦ ﭼﻪ ﭼﯿﺰاﯾﯽ از دﺳﺖ دادﻩ

.... اون اﻻن ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎش ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻦ ﺷﺪم ﯾﮑﯽ ﮐﻪ دارﻩ رد ﻣﯿﺪﻩ اﻧﻘﺪر ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪﻩ ﺧﻮدﺷﻢ ﺧﻮاب ﺑﺪ دﯾﺪﻩ .... اون اﻻن ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎش ﻣﺴﺎﻓﺮت ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻦ ﺷﺪم ﯾﮑﯽ ﮐﻪ دارﻩ رد ﻣﯿﺪﻩ اﻧﻘﺪر ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪﻩ ﺧﻮدﺷﻢ ﺧﻮاب ﺑﺪ دﯾﺪﻩ
... ادامه
دیدگاه · 1394/01/21 - 04:26 ·
2
bamdad
bamdad
اینقدر مرا با غم دوریت نیازار

با پای دلم راه بیا قدری و ... بگذار

این قصه سرانجام خوشی داشته باشد

شاید که به آخر برسد این غم بسیار

این فاصله تاب از من دیوانه گرفته

در حیرتم از اینهمه دلسنگی دیوار

هر روز منم بی تو و ... من بی تو و لاغیر

تکرار ... و تکرار ... و تکرار ... و تکرار ...

من زنده به چشمان مسیحای تو هستم

من را به فراموشی این خاطره نسپار

کاری که نگاه تو شبی با دل ما کرد

با خلق نکرده است ، نه چنگیز نه تاتار ...

ای شعر ! چه میفهمی از این حال خرابم

دست از سر این شاعر کم حوصله بردار

حق است اگر مرگِ من و عالم و آدم

بگذار که یکبار بمیریم نه صد بار !

تصمیم خودم بود به هرجا که رسیدم

یک دایره آنقدر بزرگ است که پرگار

اوج غم این قصه در این شعر همین جاست

من بی تو پریشان و ... تو انگار نه انگار !!!

:(
bamdad
bamdad
شده هرگز دلت مال ِ کسی باشد که دیگر نیست؟

نگاهت سخت دنبال ِ کسی باشد که دیگر نیست؟


برایت اتفاق افتاده در یک کافه ی ِ ابری

ته ِ فنجان ِ تو فال ِ کسی باشد که دیگر نیست؟


خوش و بش کرده ای با سایه ی ِ دیوار وقتی که

دلت جویایِ احوالِ کسی باشد که دیگر نیست؟



چه خواهی کرد اگر هربار گوشــــی را که برداری

نصیبت بوقِ اشغالِ کسی باشد که دیگر نیست؟



حواس ِ آسمانت پرت روی ِ شیشه های ِ مه

سکوتت جار و جنجالِ کسی باشد که دیگر نیست



شب ِ سرد ِ زمستانی تو هم لرزیده ای هرچند

به دور ِ گردنت شال ِ کسی باشد که دیگر نیست؟



تصور کن برای ِ عیدهـای ِ رفته دلتنگی

به دستت کارت پستال ِ کسی باشد که دیگر نیست



شبیـه ِ ماهی ِ قرمز به روی ِ آب می مانی

که سین ات هفتمین سال ِ کسی باشد که دیگر نیست



شود هر خوشه اش روزی شرابی هفتصد ساله

اگر بغضت لگدمال ِ کسی باشد که دیگر نیست



چه مشکل می شود عشقی که حافظ در هوای ِ آن

الا یا ایها الحال ِ کسی باشد که دیگر نیست



رسیدن سهم ِ سیب ِ آرزوهایت نخواهد شد

اگر خوشبختی ات کال ِ کسی باشد که دیگر نیست



... شهراد میدری ...

:(
bamdad
bamdad
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ !
دیدگاه · 1394/01/7 - 21:22 ·
6
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
این متن رودتقدیم میکنم به خانمهای شاغل
کفش های مردانه ام را پایم مى کنم
صبح های زود ، زودتر از همه از خانه بیرون و زندگی را آغاز می کنم .
به اندازه ی تمام روز می دوم .
اعتراف می کنم که سالهاست پاهایم درد می کند .
هوا تاریک می شود به خانه بر می گردم و حالا...
کار های زنانه ام را شروع می کنم .
مو هایم را شانه می کنم لباسم را عوض می کنم رژ می زنم
به دستانم لاک می زنم و ....
تمام سعی ام را می کنم که این دو نقش را اشتباه نکنم ...
زن بودن با تمام زیبای هایش خیلی سخت است
خصوصا اگر شاغل باشی
و آرزو های بزرگ براي زندگي هم داشته باشی ....
فاصله ی مرد و زن بودنم "درب " خانه است
موقع ورود و خروج جنسیتم عوض می شود
در خارج از خانه شبیه مردها می شوم
مثل آنها نگاه می کنم و حتی حرف می زنم
روزها مرد می شوم و شب ها زن "
چقدر ایفای این دو نقش در کنار هم ... دو جنس بودن ... سخت است .... "
صبح ها زودتر از همه بیدار شدن و
شب ها دیر تر از همه خوابیدن عشق مى خواهد ...
{-41-} عــــــــــ ــــ ـــ ــ ـ ـشق{-41-}
دیدگاه · 1393/12/16 - 08:02 توسط Mobile ·
3
رضا
blueandblackdress2-770x457-600x315.jpg رضا
شما تصوصیر زیر رو چه رنگی می بینیند ؟ آبی و مشکی یا طلایی و سفید ؟

این عکس چند روزی هست تو سایتهای توییتر و یسبوک و ... منتشر شده و افراد زیادی در مورد رنگ های این لباس اختلاف نظر دارن .
... ادامه
bamdad
bamdad
به یادتم حتی اگر قرار باشد...



شبی بی چراغ در حسرت یافتنت!!



تمام زندگی را قدم بزنم....

{-61-}
دیدگاه · 1393/12/9 - 20:31 ·
6
مرجان بانو :)
aksneveshte_www.patugh.ir-27.jpg مرجان بانو :)
Mostafa
اینو دیدم یادت افتادم برادر....{-7-}
Mohammad
Mohammad
،
.............................................
** روال کار **
در اين پست هركسی بايد اول به سوال نفر قبلش جواب بده
و بعد يه سوال از نفر بعديش كه معلوم نيست كيه بپرسه !!!

** نكته مهم: **
در صورتی كه دو نفر همزمان دیدگاه دادند٬ پست نفر اول قبوله و از اون دیدگاه بايد ادامه داد !
نفر بعدی هم بايد دیدگاه خودش رو حذف كنه !

** قوانين: **
1- بی احترامی نکنید.
2- سوالها باید عمومی باشند.
3- سوالات تكراری، توچی ...، تو بگو... و اينچنين نپرسيد.
4- دیدگاه پشت سر هم اکیداً ممنوع است.
5- دیدگاه شما مطابق با قوانین کلی سایت نمیدونم باشد.
... ادامه
bamdad
08.jpg bamdad
چقدر گوشیهای ادما شبیه باتلاق شده و خودشون خبر ندارن....

.

.

که راحت توش غرق میشن...

:(
دیدگاه · 1393/11/28 - 22:47 ·
4
bamdad
bamdad
عمری ست لبخندهای لاغرِ خود را

در دل ذخیره میکنم

باشد برای روزِ مبادا

اما در صفحه های تقویم

روزی به نامِ روزِ مبادا نیست

آن روز هر چه باشد

روزی شبیه دیروز

روزی شبیه فردا

روزی درست مثلِ همین روزهای ماست

اما کسی چه می داند

شاید امروز نیز

روزِ مبادا باشد..."

... قیصر امین پور ...
{-35-}
دیدگاه · 1393/11/27 - 21:09 ·
3
Mohammad
Mohammad
صوفياجون
آبجی واقعاً شبیه روح سرگردان شدی، رفتن و اومدنت معلوم نیست :d
دیدگاه · 1393/11/20 - 15:10 ·
6
bamdad
00533-02-Ramsar.jpg bamdad
خدایا بیا پشت آن پنجره که وا میشود رو به سوی دلم !
بیا پرده ها را کناری بزن که نورت بتابد به روی دلم !
خدایا کمک کن که پروانه ی شعر من جان بگیرد
کمی هم به فکر دلم باش ، مبادا بمیرد
خدایا دلم را که هر شب نفس می کشد در هوایت
اگرچه شکسته ، شبی می فرستم برایت

{-47-}
رضا
رضا
هوا امروز عالیه شبیه شده .
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ای کاش سرزمینم به جای گربه شبیه سگ بود ....

شاید آنگاه مردمانش به جای این همه بی چشم و رویی کمی با وفا بودند ..
رضا
رضا
اصلا شبیه زمستان نیست هوا شبیه فصل بهاره .
bamdad
bamdad
می دانی !

پیش بینی کردن کار سختی ست !

حتا حافظ هم گاه اشتباه می کند !

انچه مهم است اما ... پیشبینی شدن و کردن نیست !

دل به دریا زدن است !

{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/10/23 - 21:25 ·
3
bamdad
bamdad
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟


غافلگیر شدیم


چتر نداشتیم!


خندیدیم…


دویدیم!


و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟


پیشبینیاش را کرده بودی


چتر آورده بودی


من غافلگیر شدم


سعی میکردی من خیس نشوم


و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود


سومین روز چطور؟


گفتی سرت درد میکند


حوصله نداشتی سرما بخوری


چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی


و شانه راست من کاملا خیس شد


و چند روز پیش را چطور؟


به خاطر داری؟


که با یک چتر اضافه آمدی


و مجبور بودیم برای اینکه پینهای چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم


فردا دیگر برای قدم زدن نمیآیم.


تنها برو!

{-109-}
دیدگاه · 1393/10/23 - 21:12 ·
2
رضا
رضا
اگر قرار باشه هر مطلبی بنویسیم بعد تعداد دیدگاههای همون مطلب به 100 تا برسه بعد چند وقت میتونیم رکورد چند برابر بودن نظرات در مقابل مطالب رو ثبت کنیم {-7-} اسم همکاران رو نمیبرم یه وقت ریا نشه .
مرجان بانو :)
IMG-20150101-WA0005.jpg مرجان بانو :)
ایشون محمدرضا پسر برادرمن هست
48 دیدگاه · 1393/10/13 - 22:18 توسط Mobile ·
5
صوفياجون
2663311_123.jpg صوفياجون
شهر تاریخی و باستانی در ترکیه
bamdad
bamdad
ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی
نیامدی که ببینم شبیه دریایی
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم
بیا الهه غربت سوار صحرایی


{-47-}
دیدگاه · 1393/10/12 - 18:03 ·
3
zahra
zahra
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
*
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
*
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
*
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
*
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
*
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
*
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
*
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
*
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
*
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
*
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
*
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
*
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
*
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
*
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
*
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
*
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
... ادامه
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ