Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #صحرا

abbasali
abbasali
از محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/6 - 14:06 ·
1
abbasali
abbasali
ای تشنه شهید سر بریده دل از سر و از پسر بریده در ظهر عطش مگر چه دیدی؟ کز جان و جهان نظر بریدی ای آب حیات دین احمد ای کشتی امت محمد بگذار که در غمت بمیرم کز چشم تو خون بها بگیرم بی سروسامان تو ام یاحسین دست به دامان توام یا حسین زهره ی منظومه زهرا حسین کشته ی افتاده به صحرا حسین عاقبت این عشق هلاکم کند در گذر کوی تو خاکم کند
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/6 - 14:05 ·
1
abbasali
abbasali
از محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست ......باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست ......آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست .....قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست...
... ادامه
محمد
محمد
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم <br> به دریا بنگرم دریا ته وینم <br>بهر جا بنگرم کوه و در و دشت <br> نشان روی زیبای ته وینم
abbasali
abbasali
رفتم پادگان فرمانده دید گفت تو سربازی ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ ماشین شهرداریم اومدم شمارو ساعت 9 ببرم <br>*************************** به مامانم میگم من سحری هم نخوردم خیلی گشنمه میگه یعنی افطار میخوری ؟ پـَـ نـَـ پـَـ نمیخورم ببینم من بیشتر طاقت دارم یا شتر تو صحرا <br>***************************
... ادامه
2 دیدگاه · 1390/07/10 - 22:31 در پـَـ نـَـ پـَـ ·
امتیاز - 2
2
محمد
محمد
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی / چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم / همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی / چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت / من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبویی همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا / تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی السلام علیک یا حجت‌بن‌الحسن المهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف»{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1390/06/25 - 11:12 ·
2
ناخدا
ناخدا
من همون تک درخت خشکیده توی کویر داغ تنهایی ام که همه بردنم ازیاد گاهی گم کرده راهی از کنارم میگذشت تکیه بر ساقه خشکیده ام می دادو با خنجری در دستانش ساقه ام را نوازش میکرد ولی چه زود از من خسته میشدو می رمید اه گرمای کویر تنهایی ریشه ام را خشکانده شاید رهگذر دیگری در شب ساقه ام را به آتش زند ولی اگر سوزاندن ساقه ام خاطر تنهای او را پر کند پس به او می گویم بسوزانم چرا که زخم خنجر دیرینه بر ساقه دارم خشکیده ام تنها و بی پناهم بسوزان و جودم را خاکستر کن ....... بسوزان که بدادم رسیده ای سوختم سوختم ای قوم رهایم نکنید سر به صحرا زدم از ننگ سر عاقل خویش
... ادامه
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ