کیک هم واست نذاشتم گفتم یهو دیدی بعضیا شایعه کردن پلاستیکیه
1396/08/16 - 09:12یه دنیا ممنون از محبتت انشاالله تو ام به آرزوهات برسی
کیک پلاستیکی
در طول سالهای متمادی، حدس و گمان بسیاری در مورد ریشههای رنگ پیراهن بارسا وجود داشته است. میدانیم که در نخستین جلسه تاریخ باشگاه، نام باشگاه جدید انتخاب شده است، اما رنگ پیراهن تیم، نه. در جلسه دوم میان سران باشگاه در تاریخ 13 دسامبر 1899، پیراهن آبی و اناری برای تیم انتخاب شد، که تا ده سال با شورتهای سفید پوشیده میشد.
تئوریهای بسیاری وجود دارند که دلیل انتخاب این رنگها را توضیح میدهند. یکی از این تئوریها این بود که مادر یکی از بازیکنان بوده که به دلیل در اختیار داشتن این رنگهای پیراهن، پیشنهاد پوشیدن لباسهایی با این لعاب را داده است، که البته این فرضیه با توجه به این نکته که بازیکن مورد نظر، کوماماله، نخستین بازی خود را در سال 1903 با پیراهن بارسا انجام داد، رد شد. همچنین گفته شده بود که این رنگها انتخاب شدند، زیرا خودکارهایی که توسط حسابداران در آن زمان مورد استفاده بود، دو رنگ داشت: قرمز و آبی. سپس اشاره شد که این رنگها، پرچم بخشی از کشور سوییس بودند که مؤسس باشگاه، خوان گمپر، در آن به دنیا آمده بود، اما این ادعا به طور قطعی رد شد. در سال 2008، وقتی بارسا و بازل در لیگ قهرمانان به مصاف هم رفتند، گفته شد که رنگ پیراهن بارسا از باشگاه سوییسی گرفته شده است. اما گمپر، نوه مؤسس باشگاه، در کتابی اشاره کرد که تیم گمپر در سوییس، اکسلسیور - که سپس زوریخ نام گرفت - بوده است که او آن را پایهریزی و رهبری کرده، در حالی که او رابطه بسیار کمتری با تیم بازل داشته و تنها مدت کوتاهی در آن به بازی مشغول بوده است.
در واقع، در تاریخ باشگاه، اشارات بسیار مختصری در این مورد وجود دارد. دنیل کاربیو، روزنامهنگاری که در سال 1924 «تاریخ باشگاه بارسلونا» را نوشت، در بیست و پنجمین سالگرد تأسیس باشگاه، گفت: «توافق شد که رنگ پیراهن باشگاه آبی و اناری باشد». نه چیزی بیش از این. آلبرت مالوکر، در سال 1949، رنگ پیراهن باشگاه را به تیم سوییسی نسبت داد که گمپر در آن بازی کرده بود، اما به طور دقیق مشخص نکرد که کدام تیم. همهچیز نشان میدهد که در حالی که حتی شاهدانی وجود داشتهاند که مؤسسین باشگاه را میشناختهاند، هیچ پاسخ تأیید شدهای در این مورد وجود ندارد، و شاید هم کسی اهمیتی به این پرسش که در حال حاضر آن را مطرح کردهایم، نداده بود.
یک عصر با براداران ویتی و خوان گمپر
همه هواداران بارسلونا با نام خوان گمپر آشنا هستند، اما افراد کلیدی دیگری هم در تأسیس باشگاه محبوب ما دست داشتهاند. آنها، براداران ویتی بودهاند: فردریک آرتور و ارنست؛ که در سالهای نخست باشگاه فعالیتهای بسیاری داشتند. آنها در جلسه 13 دسامبر 1899، دومین جلسه تاریخ باشگاه که در آن رنگ پیراهن تیم مشخص شد، حاضر بودند. نوادگان این افراد کلیدی، به دنبال این پرسش بودند که چرا این رنگها را انتخاب کردند.
مانل گمپر، نوه خوان گمپر، همیشه از اینکه از پدرش، خوان-ریچارد گمپر، که در سال 1970 مدیریت باشگاه را برعهده داشت و مطمئناً ساعات بسیار زیادی را به صحبت با خوان گمپر در مورد بارسای محبوبش اختصاص داده بود، بیشتر سؤال نپرسیده، احساس پشیمانی میکند. از طرف دیگر، مایکل ویتی، نوه فردریک آرتور ویتی، خوششانس بود که پدرش تا سن 89 سالگی زیست و او توانست به صحبت با او در این زمینه بپردازد. مایکل همواره از پدرش شنیده بود که رنگ پیراهن باشگاه از مدرسهای گرفته شده است که پدربزرگش در آن درس میخواند: مارچنت تیلورز در کروسبی، لیورپول.
در هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس باشگاه، تئوریهای بسیاری در مورد تاریخچه ابتدایی بارسا جمعآوری مجدد شد. در همان زمان بود که فردریک ویتی، پسر فردریک آرتور و پدر مایکل، وقتی دید که هیچکسی در مورد ریشههای رنگ پیراهن باشگاه صحبت نمیکند، تصمیم گرفت که به لیورپول نامهای بفرستد و مطمئن شود که آیا رنگ پرچم مدرسه مورد نظر، آبی و قرمز بوده است؟ پاسخی که فردریک دریافت کرد، کاملاً واضح بود: آبی و اناری، رنگ پیراهن راگبی مدرسه در اواخر قرن نوزدهم بوده است، که برادران ویتی در آن، ضمن درس خواندن، بازی میکردند. این پاسخ واضح و قابل ملاحظه به نظر میآمد، اما کسی به آن توجهی نکرد و پس از آن هم صحبتی در موردش نشد.
سالها گذشت و داستان ریشههای رنگ پیراهن باشگاه دوباره به گفتگوها میان ویتیها و گمپرها، که به دنبال فرضیات احتمالی میگشتند، بازگشت. و این همانچیزی بود که چند هفته پیش به باشگاه ابلاغ شد، ابتدا به مرکز اسناد و سپس به رئیس حال حاضر باشگاه، ماریو بارتمئو.
مانو و خاویر گمپر، و همچنین مایکل ویتی، یک تصویر از تیم راگبی مدرسه مرچنت تیلورز در اواخر قرن نوزدهم که راهراههای آبی و قرمز به تن داشتند، به همراه مدارکی از سوی دو خانواده برای باشگاه ارسال کردند و این تئوری را مطرح ساختند: در جلسهای که در آن رنگ پیراهن باشگاه مشخص شد، برادران ویتی رنگ پیراهن تیم راگبی دوران مدرسه خود را پیشنهاد دادند و خوان گمپر، که مؤسس اصلی بوده، به این خاطر که پیش از این مدتی در سال 1896 در بازل سوییس، هرچند کوتاه، این پیراهن را به تن کرده بود، ایده مطرح شده را پسندید.
اگر گمپر میخواست رنگ یکی از باشگاههای قدیمی خود را پیشنهاد بدهد، اکلسیسیور یا زوریخ، که آن را تأسیس کرده بود و – درست مانند بارسلونا – نام شهر را به آن داده و در آن کاپیتانی کرده بود، انتخاب میکرد. این مسئله هم که رنگ پیراهن باشگاه دقیقاً در جلسهای انتخاب شد که برادران ویتی به باشگاه پیوسته بودند، به این احتمال قوت میبخشد. در واقع، این نوه خوان گمپر، مانل گمپر بود که قطعیت بیشتری در این مورد داشت: «اینکه صحت این نکته را هر چه زودتر مشخص کنیم، عمل مناسبی است، زیرا این مسئله از ترویج تئوریهای ناصحیح جلوگیری میکند. باید بیشتر در این مورد صحبت کنیم، زیرا این نسخه رسمی باشگاه خواهد بود».
مایکل ویتی نیز گفت: «پدر من همواره آنچه پدربزرگم به او گفته بود را به من میگفت. و خود من نیز، وقتی جوان بودم، با پدربزرگم، فردریک آرتور، در مورد این مسئله صحبت کردم و او تئوری مدرسه مارچنت تیلورز را تأیید کرده بود، اما با توجه به تواضع بسیاری که داشت، هیچگاه به این مسئله توجهی نمیکرد».
به هر حال، در نبود اسناد ثبتشده، شهادت شفاهی کلیدی به نظر میآید. از این رو، تئوری مطرح شده توسط افراد مرتبط به مؤسسین باشگاه، قویترین تئوری در مورد ریشههای پیراهن تیم به نظر میرسد و توسط باشگاه تأیید شده است. شاید یک روز، در شرایطی که دور از ذهن است، مدرکی یافت شود و از این تئوری دفاع کند. اما تا آن روز، ما از این تئوری به عنوان محتملترین تئوری یاد خواهیم کرد.
آخه آدم واسه دوساعت که تو اتوبوس یکی رو میبینه و حالا میگیم عاشق شده تاثیرات هورمونی نبوده، میاد اسم همه بچه هاش رو کردی میذاره؟ لباس تن زنش رو لباس کردی میکنه ؟
با احساسات خواننده ها چرا بازی می کنن این نویسنده ها
کی گفته نمیشه، این داستان صد در صد واقعیه
1395/07/3 - 14:30حالا نوه ی بی عرضه شل و ولش که به خود این رفته اشتباه اینو تکرار کرده این بابا بزرگش اومده دلداری اش بده اومده از شل بازی خودش گفته آخه این چ وضعیتی هست
------------------------------------
لامصب تو این سایت یه منتقد دیگه نیس بیاد پست رو گرم کنه؟!
تو احتمالاً با اون فراستی که منتقد سینما هست یه نسبتی داری
فقط نقد الکی میکنی
همیشه همین بوده عده ای مخالف نقد سازنده هستن
1395/07/3 - 14:53شماها مثل هافبک دفاعی فوتبال هستین کارتون فقط تخریبه
1395/07/3 - 14:57شماهام از منصوریان یاد گرفتید فقط دفاع الکی کنین از تو رختکن دفاع رو شروع کرده بودن تا بیان تو زمین
1395/07/3 - 15:02فقط برانکو
1395/07/3 - 15:18برو بگیرش بنداز تو ی کوچه دیگه
این گربه ها بعضیاشون خیلی بیشعورن
بعضیاشون خیلی گرسنه هستن اینجوری میو میو می کنن
البته بعضیاشونم به ی دلیل دیگه ک مورد منکراتی داره خودت متوجه شو
مرجان بچه گربه هست فکر کنم مادرش رو گم کرده چند روز هست تو کوچه سر و صدا میکنه تو کوچه یه باغچه هست میره اونجا مخفی میشه .
1395/05/7 - 13:53آخي
1395/05/7 - 23:50 توسط Mobileمحمد مشت تو چشمت نامرت
مرجان برو مشقت رو بنویس
رضا مشق ها رو نوشتم الان دارم رمان زندگی #بعضیا رو می نویسم
1395/03/30 - 16:30موفق باشی
1395/03/30 - 16:34#هعی
اسم رمان رو از یکی از واژگان پرکاربرد اون بزرگوار انتخاب کردم
#هعی_نامه
حیف امکان بلاک کردن فعلا وجود نداره
1395/03/30 - 16:43صد حیف و دو صد حیف
1395/03/30 - 16:51بعد جبران می کنم حتما
1395/03/30 - 18:44سه صد حیف و چهار صد حیف
1395/03/31 - 08:43سـلـام، کـنـار هـر اسـمـے یـہ عـلـامـت مـثبـت+ هـسـت از اونـجـا امـتـحـان کـن شـایـد دنـبـال شـد : )
1395/03/16 - 14:31الان زدم بعضیا شدن بعضی نه
1395/03/16 - 14:32سلام . اگر دنبال کردن کاربران مشکل داشت از طریق مطالب ارسالی کاربران میتونین اقدام کنید .
با بردن موس روی اسم کاربرانی که مطلبی ارسال کردن سه تا گزینه نمایش داده میشه گزینه اول از سمت چپ (دنبال کردن) رو بزنید .
اوه این همون قارچی هست که خوردنش تو ایران ممنوعه؟
اوووه
پارسال تو خبرا بود بعضیا بخاطر توهم این قارچ دست به خودکشی زدند
1395/03/9 - 15:01والا بخدا
ورودس به ايران ممنوعة
و جز مواد مخدر بشمار مياد
به اسم لاتين ماش روم يا همون قارچ
حتما واسه همینه که ماریو که از اینا میخورد یهویی رشد میکرد
نگو توهم زده بوده
آره دیگه همونه
1395/03/10 - 13:11نمیدونم عکس 100 در 25 پیکسلی اینهمه بازخورد داشت عکس فول اچ دی باشه شاهنامه می نویسید
1395/02/15 - 15:27یعنی عکسای فول اچ دی رو هم دماغش رو عوض می کنی؟
عقابی رو میکنی عروسکی توک بالا؟
این رضا رو من میبینم پروتوز لب و گونه هم انجام میده
1395/02/15 - 15:41مگه دروغ میگم
1395/02/15 - 15:57نه تو محمد امین هستی
1395/02/15 - 15:59آفرین، با این حرفت حجت رو بر اهالی نمیدونم تموم کردی
1395/02/15 - 16:02مرجان اگه باور کنی من از کار گرافیکی اصلا خوشم نمیاد بلد هم نیستم فقط میتونم تو پینت اندازه عکس ها رو کوچیکتر کنم .
1395/02/15 - 16:17یک کالای واحد با ده ها قیمت متفاوت .
1395/01/24 - 15:52دقیقا
قابی که خودم 55 خریده بودم رو بهم گفت 20 تومنه قیمتش استاد
تو سایتها جستجو کنی می بینی چقدر قیمتها متفاوت هستن .
1395/01/24 - 15:59تو سایتها آره ولی من قاب آکواریومی میخوام که بعضیا بهش جیوه ای هم میگن کمتر از 35 تومن نیست!
بعد دانشجوم میگفت 15-20 تومن قیمتشه
میخواست مجانی بهم قاب رو بده قبول نکردم هرکاری کرد گفتم نه ولی یه روز میام ازت خرید میکنم
آخه کار درستی نیست اونم دانشجو هست لزومی نداره برای من هزینه ای کنه
نکته : دانشجوی فوق العاده با هوش و درس خون ای هست برای نمره از اینکارا نمی کنه
همه اینها وارداتی هستن ببین چقدر فاصله بین کف و سقف قیمت هست و چه سودی نصیب دلالها و بعضی از فروشنده ها میشه .
1395/01/24 - 16:12