یافتن پست: #طاقچه

صوفياجون
صوفياجون
وقتی که نگات می شینه روی دیوار اتاقم. عکس تو. تو قاب چوبی دوباره میاد سراغم . یاد اون روزا می افتم با تو بودن زیر بارون . وقتی که شرمنده بودن پشیمون لیلی ومجنون. یاد اون شبا می افتم لب اون چشمه جاری. که گرفت از ما یه عکاس دو تا عکس یادگاری . یکی شون سهم تو بود ویک شونم مال من بود . کجا فکرشو می کردیم .آخرش جدا شدن بود. زیر رعد وبرق تقدیرمن و تو با هم شکستیم. توی رویاهامون اما هنوزم صاف ویه دستیم . گل سرخی که تو دادی بعد پرواز تو پژمرد . خشکش این جا روی طاقچه است . خاطرش هست و خودش مرد . توی میدون زمونه من وتو بازی رو باختیم تقصیر طالع ما بود سرنوشتو خوب شناختیم. مثل اون کلاغ قصه که نمی رسید به خونه . دوست نداشت که مال هم شیم دست بی رحمه زمونه . اسمش اینه که تو رفتی یادگاریت روبرومه تورو داشتن تا همیشه منتهای آرزومه. بی گناهی اما کوچ ات چه آتیشی زد به ریشه ام . همیشه بهت می گفتم نباشی دیوونه می شم . می دونی ما بی گناهیم جرم مون فقط وفا بود . هیچ دلی راضی نمی شه که بگه تقصیر ما بود. مخمل خاطره تو توی صندوقچه چوبی خوابیده مثل یه قصه پره راز و پره خوبی. {-31-}{-31-}
نگار
نگار
زندگی، بال و پری دارد، با وسعت مرگ…

پرشی دارد، به اندازه عشق …

زندگی چیزی نیست - که لب طاقچه عادت- از یاد من و تو برود.

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.

زندگی سوت قطاری است، که در خواب پلی می پیچد.

زندگی شستن یک بشقاب است… !
... ادامه
Majid
cfsvpe91y1bmyei1qbm.jpg Majid
گل خشکی لای دفتر
اشکی گوشه ی چشامه
عکس تو گوشه ی طاقچه
این همه خاطره هامه
یه دلم پر از گلایه
با یه شمع نیمه سوزه
دو تا چشم پر حسرت دیده به گوشه ای دوخته
یه اتاق سرد و تاریک
یه گل خشک و یه نامه
تو دلم آوار اندوه
اشکه هنوز توی چشامه
ندونستی شاخه گلها تو رو یاد من میاره
دردو دل با قاب عکست منو تنها نمیذاره
عکستو ازم گرفتی دیگه امیدی ندارم
یادمه می گفتی هرگز تو رو تنها نمی ذارم
نشونی ازت ندارم اما دنبالت می گردم
بغض وجودمو گرفته باورم کن پر دردم
حالا دیگه گل خشکت از توتنها یادگاره
منتظر به رات می مونم تا تو برگردی دوباره
دیگه هر شب توی خوابم چشای تو رو می بینم
آرزومه تو رو یک بار توی بیداری ببینم
بیای باز دوباره پیشم دیگه از دوریت نسوزم
تو رفتی تا بینهایت چشم به راهتم هنوزم
دیگه هر شب توی خوابم چشای تو رو می بینم
آرزومه تو رو یکبار توی بیداری ببینم
بیای باز دوباره پیشم دیگه از دوریت نسوزم
تو رفتی تا بینهایت چشم به راهتم هنوزم
... ادامه
Noosha
042a30c5d3.jpg Noosha
سطر سطر

نوشته هایم

بر طاقچه احساسم خاک خوردند

تازه فهمیدم

چقدر جزیره رنج می کشد

که روی دست دریا

باد کرده است!
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/30 - 02:08 ·
8
melodi
melodi
گفت از عشق بگو پنجره لرزید و شکست/ ناگهان اینه هم پنجره را دید و شکست/ نام عشق امد و هر واژه شعرم از درد/ مثل گلدان لب طاقچه لرزید و شکست/ گفت از درد بگو!سینه نشانش دادم/ مثل یک ساحره از اینه ترسید و شکست/ قامت شعر من از درد بخود می پیچید/ جای شلاق به هر قافیه ام دیدو شکست/ ما چرا دیر از این حادثه اگاه شدیم؟/ عشق دیریست که در طاقچه پوسید و شکست/ اری مردم!همه عاشقیم درد شماست/ دلم از درد شما چشم نپوشید و شکست
... ادامه
محمد
محمد
اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند / این خاک احترام به دریا نمی کند نامت برای دفع بلا روی طاقچه است / ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند .
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ