چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
چقدر از خودم تعریف کردم
#دل_کوچیک رو بگو
من کجا شيطونم به این مظلومی.
1395/12/21 - 00:43صوفیا
1395/12/21 - 09:14صوفیا ما که اینو نگفتیم، رضا میگه تو شیطونی
1395/12/21 - 13:17صوفیا تو که من و این دو نفر رو میشناسی دسیسه کردن
1395/12/21 - 13:24خدا رو شکر خوشحالم که روسیاهی به ذغال می مونه و میتونی ببینی که رضا خودش به تو تهمت زد
کلا این کارش حالت چرخشی داره ی مدت به من ی مدت به محمد تهمت زد الان قرعه به نام تو افتاده
مرحان
1395/12/21 - 14:22آره اما تامین اجتماعی قبول نمیکنه از بس دزدی تو شرکتهای وابسته اش هست و بخور بخور دارن حاضر نیستن بازنشسته بدن بیرون
همون قدیمیا باشن حقوق کمتر میدن از طرفی ممکنه ی اتفاقی هم برا کارمند بدلیل سن بالا بیفته چیزی هم به خونوادشون ندن
اگر شورای نگهبان تایید کنه تامین اجتماعی باید اجرا کنه همین الان هم شاید صندوقهای بازنشستگی ورشکست باشن .
1395/11/3 - 13:25در طول سالهای متمادی، حدس و گمان بسیاری در مورد ریشههای رنگ پیراهن بارسا وجود داشته است. میدانیم که در نخستین جلسه تاریخ باشگاه، نام باشگاه جدید انتخاب شده است، اما رنگ پیراهن تیم، نه. در جلسه دوم میان سران باشگاه در تاریخ 13 دسامبر 1899، پیراهن آبی و اناری برای تیم انتخاب شد، که تا ده سال با شورتهای سفید پوشیده میشد.
تئوریهای بسیاری وجود دارند که دلیل انتخاب این رنگها را توضیح میدهند. یکی از این تئوریها این بود که مادر یکی از بازیکنان بوده که به دلیل در اختیار داشتن این رنگهای پیراهن، پیشنهاد پوشیدن لباسهایی با این لعاب را داده است، که البته این فرضیه با توجه به این نکته که بازیکن مورد نظر، کوماماله، نخستین بازی خود را در سال 1903 با پیراهن بارسا انجام داد، رد شد. همچنین گفته شده بود که این رنگها انتخاب شدند، زیرا خودکارهایی که توسط حسابداران در آن زمان مورد استفاده بود، دو رنگ داشت: قرمز و آبی. سپس اشاره شد که این رنگها، پرچم بخشی از کشور سوییس بودند که مؤسس باشگاه، خوان گمپر، در آن به دنیا آمده بود، اما این ادعا به طور قطعی رد شد. در سال 2008، وقتی بارسا و بازل در لیگ قهرمانان به مصاف هم رفتند، گفته شد که رنگ پیراهن بارسا از باشگاه سوییسی گرفته شده است. اما گمپر، نوه مؤسس باشگاه، در کتابی اشاره کرد که تیم گمپر در سوییس، اکسلسیور - که سپس زوریخ نام گرفت - بوده است که او آن را پایهریزی و رهبری کرده، در حالی که او رابطه بسیار کمتری با تیم بازل داشته و تنها مدت کوتاهی در آن به بازی مشغول بوده است.
در واقع، در تاریخ باشگاه، اشارات بسیار مختصری در این مورد وجود دارد. دنیل کاربیو، روزنامهنگاری که در سال 1924 «تاریخ باشگاه بارسلونا» را نوشت، در بیست و پنجمین سالگرد تأسیس باشگاه، گفت: «توافق شد که رنگ پیراهن باشگاه آبی و اناری باشد». نه چیزی بیش از این. آلبرت مالوکر، در سال 1949، رنگ پیراهن باشگاه را به تیم سوییسی نسبت داد که گمپر در آن بازی کرده بود، اما به طور دقیق مشخص نکرد که کدام تیم. همهچیز نشان میدهد که در حالی که حتی شاهدانی وجود داشتهاند که مؤسسین باشگاه را میشناختهاند، هیچ پاسخ تأیید شدهای در این مورد وجود ندارد، و شاید هم کسی اهمیتی به این پرسش که در حال حاضر آن را مطرح کردهایم، نداده بود.
یک عصر با براداران ویتی و خوان گمپر
همه هواداران بارسلونا با نام خوان گمپر آشنا هستند، اما افراد کلیدی دیگری هم در تأسیس باشگاه محبوب ما دست داشتهاند. آنها، براداران ویتی بودهاند: فردریک آرتور و ارنست؛ که در سالهای نخست باشگاه فعالیتهای بسیاری داشتند. آنها در جلسه 13 دسامبر 1899، دومین جلسه تاریخ باشگاه که در آن رنگ پیراهن تیم مشخص شد، حاضر بودند. نوادگان این افراد کلیدی، به دنبال این پرسش بودند که چرا این رنگها را انتخاب کردند.
مانل گمپر، نوه خوان گمپر، همیشه از اینکه از پدرش، خوان-ریچارد گمپر، که در سال 1970 مدیریت باشگاه را برعهده داشت و مطمئناً ساعات بسیار زیادی را به صحبت با خوان گمپر در مورد بارسای محبوبش اختصاص داده بود، بیشتر سؤال نپرسیده، احساس پشیمانی میکند. از طرف دیگر، مایکل ویتی، نوه فردریک آرتور ویتی، خوششانس بود که پدرش تا سن 89 سالگی زیست و او توانست به صحبت با او در این زمینه بپردازد. مایکل همواره از پدرش شنیده بود که رنگ پیراهن باشگاه از مدرسهای گرفته شده است که پدربزرگش در آن درس میخواند: مارچنت تیلورز در کروسبی، لیورپول.
در هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس باشگاه، تئوریهای بسیاری در مورد تاریخچه ابتدایی بارسا جمعآوری مجدد شد. در همان زمان بود که فردریک ویتی، پسر فردریک آرتور و پدر مایکل، وقتی دید که هیچکسی در مورد ریشههای رنگ پیراهن باشگاه صحبت نمیکند، تصمیم گرفت که به لیورپول نامهای بفرستد و مطمئن شود که آیا رنگ پرچم مدرسه مورد نظر، آبی و قرمز بوده است؟ پاسخی که فردریک دریافت کرد، کاملاً واضح بود: آبی و اناری، رنگ پیراهن راگبی مدرسه در اواخر قرن نوزدهم بوده است، که برادران ویتی در آن، ضمن درس خواندن، بازی میکردند. این پاسخ واضح و قابل ملاحظه به نظر میآمد، اما کسی به آن توجهی نکرد و پس از آن هم صحبتی در موردش نشد.
سالها گذشت و داستان ریشههای رنگ پیراهن باشگاه دوباره به گفتگوها میان ویتیها و گمپرها، که به دنبال فرضیات احتمالی میگشتند، بازگشت. و این همانچیزی بود که چند هفته پیش به باشگاه ابلاغ شد، ابتدا به مرکز اسناد و سپس به رئیس حال حاضر باشگاه، ماریو بارتمئو.
مانو و خاویر گمپر، و همچنین مایکل ویتی، یک تصویر از تیم راگبی مدرسه مرچنت تیلورز در اواخر قرن نوزدهم که راهراههای آبی و قرمز به تن داشتند، به همراه مدارکی از سوی دو خانواده برای باشگاه ارسال کردند و این تئوری را مطرح ساختند: در جلسهای که در آن رنگ پیراهن باشگاه مشخص شد، برادران ویتی رنگ پیراهن تیم راگبی دوران مدرسه خود را پیشنهاد دادند و خوان گمپر، که مؤسس اصلی بوده، به این خاطر که پیش از این مدتی در سال 1896 در بازل سوییس، هرچند کوتاه، این پیراهن را به تن کرده بود، ایده مطرح شده را پسندید.
اگر گمپر میخواست رنگ یکی از باشگاههای قدیمی خود را پیشنهاد بدهد، اکلسیسیور یا زوریخ، که آن را تأسیس کرده بود و – درست مانند بارسلونا – نام شهر را به آن داده و در آن کاپیتانی کرده بود، انتخاب میکرد. این مسئله هم که رنگ پیراهن باشگاه دقیقاً در جلسهای انتخاب شد که برادران ویتی به باشگاه پیوسته بودند، به این احتمال قوت میبخشد. در واقع، این نوه خوان گمپر، مانل گمپر بود که قطعیت بیشتری در این مورد داشت: «اینکه صحت این نکته را هر چه زودتر مشخص کنیم، عمل مناسبی است، زیرا این مسئله از ترویج تئوریهای ناصحیح جلوگیری میکند. باید بیشتر در این مورد صحبت کنیم، زیرا این نسخه رسمی باشگاه خواهد بود».
مایکل ویتی نیز گفت: «پدر من همواره آنچه پدربزرگم به او گفته بود را به من میگفت. و خود من نیز، وقتی جوان بودم، با پدربزرگم، فردریک آرتور، در مورد این مسئله صحبت کردم و او تئوری مدرسه مارچنت تیلورز را تأیید کرده بود، اما با توجه به تواضع بسیاری که داشت، هیچگاه به این مسئله توجهی نمیکرد».
به هر حال، در نبود اسناد ثبتشده، شهادت شفاهی کلیدی به نظر میآید. از این رو، تئوری مطرح شده توسط افراد مرتبط به مؤسسین باشگاه، قویترین تئوری در مورد ریشههای پیراهن تیم به نظر میرسد و توسط باشگاه تأیید شده است. شاید یک روز، در شرایطی که دور از ذهن است، مدرکی یافت شود و از این تئوری دفاع کند. اما تا آن روز، ما از این تئوری به عنوان محتملترین تئوری یاد خواهیم کرد.
بقول قدیمیا طلا که پاکه چ منتش به خاکه
مهم اینه که من 17 سالمه و خودم میدونم
فک کنم تو هر 17 سال رو یک دوره حساب میکنی یعنی اگر 27 سال هم باشی در دوره دوم زندگیت هستی ولی من فکر می کنم به دوره سوم هم رسیدی
1395/08/10 - 09:47تقصیر منه ک سن و سالم رو به شماها گفتم حتما باید میگفتم 14 سالمه تا باورتون شه
1395/08/10 - 15:45مرجان
1395/08/10 - 19:51شاید هم باید جای یک و چهار عوض بشه
1395/08/11 - 08:13رضا
محمد کوفط
تولدت مبارک مرجان جونی انشاالله 120 سالگیت
1395/08/11 - 10:57مرجان اگه به قول صوفیا انشاءالله 120 سال عمر کنی و این چند سالی رو که زندگی کردی ازش کم کنیم میمونه 79 سال
1395/08/11 - 11:13مرسي صوفيا جونم بوس بوس فدات
محمد نامرد چجوري حساب كردي ٧٩ سال ازش مونده؟! :چماق
خودت مگه نگفتی عدد 14 رو برعکس گنیم میشه سن تو
1395/08/15 - 08:22سلام
دستت درد نکنه
دارم اولی رو امتحان میکنم
یعنی مراحلش رو دارم انجام میدم ، تا ببینیم چی میشه
هارد اکسترنال هم ندارم
سلام . خواهش می کنم کاری نکردم . فعلا انجام بده ببینیم آیا جواب میده یا نه .
1395/06/31 - 17:14بامداد فایل جدید دانلود میکنی لاک میشه یا نه ؟
1395/07/3 - 14:05سلام
درست نشد
میگه هنوز راهی برای باز کردن قفل cereber3 پیدا نشده ، لطفا صبور باشید
نه ، فایل جدید دیگه لاک نمیشه که ، قدیمیا باز نمیشن خوووو
سلام باز خوب هست که فایل جدید مشکل پیدا نمیکنه .
ره حل دوم و سوم رو انجام بده نمونه فایل فرست شاید موفق بشن راه حلش رو یپدا کنن .
فرستادم دیگه
گفت راه حلی نیست فعلا و صبور باشید دیگه...
پس صبر کن حتما راهش رو پیدا می کنن . اون روز سرچ کردم همه جا در موردش نوشتن که تازه منتشر شده و زمان میبره تا راه حل پیدا بشه .
1395/07/4 - 12:19