با این وضعی که من میبینم چند سال دیگه
دو تا پسر دارن حرف میزنن
رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی
علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم
رضا : کریم ،کدوم کریم ؟
... علی: بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه
دو تا دختر دارن حرف میزنن
ژیلا : مرجان به اون سیبیل زنونت قسم وقتی لیلا اسمتو آورد می خواستم با چاقودسته شاخیه دو تیکه اش کنم
مرجان : ای ول بابا خیلی خانومی ، ولی ولش کن اینها مرام ندارن . سگو نباس با چاقو زد ..
... ادامه
خدا نکنه عزیزم نوش جونت گوارای وجودت
1392/05/29 - 15:32مصطفی تو سهم همه رو میخوری حواسم هستا
1392/05/29 - 15:37شرمنده این یه میوه سهمی نیست
1392/05/29 - 15:40مصطفی این دیگه مال خودمه... از این خشن تر میتونم بشما.... پس خودت جمع کن برو... ما پریشب بخاطر موز کشته دادیم... نزار دوباره خون ریزی شه....
1392/05/29 - 15:47قلبت شکست اشکال نداره.... برو خدارو شکر کن که هنو زنده ای...
1392/05/29 - 15:57کثافططططططط
1392/05/29 - 16:09:P