شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

KAMRAN

گاهی وقتا دلت میخواد بغضات از توی نگاهت خونده بشن...میدونی که جسارت گفتن کلمه هارو نداری اما یه نگاه سنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل:چیزی شده؟ اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی:نه هیچی

... ادامه

دیدگاه · 1391/10/1 - 17:46 ·

4

رضا

لیوانم خالی شد کسی نیست برای من آب بیاره

1 دیدگاه · 1391/09/19 - 02:03 ·

4

ندا

لیوان هایی با طراحی بسیار جالب

2 دیدگاه · 1391/09/9 - 18:20 ·

16

ندا

لیوان هایی با طراحی بسیار جالب

2 دیدگاه · 1391/09/9 - 18:14 ·

18

MONA

اتوبوس مدرسه بعد از بازنشستگی تبدیل به یک خانه زیبای متحرک شده..
این اتوبوس‌خانه‌ای که وسایل کامل برای یک زندگی در آن تعبیه شده بسیار خوش نقشه و جادار است طوری که فضای داخلی تنگ به‌نظر نمی‌آید.
طراح این وسیله در آن یک آشپزخانه کامل، تخت خواب، کتابخانه و کمد و حتی شومینه هم طراحی کرده که گرما بخش این خانه متحرک باشد.

... ادامه

12 دیدگاه · 1391/09/7 - 00:46 ·

10

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

رضا

من عاشق کاروان یا اینجور اتوبوس ها هستم .

1391/09/7 - 00:51

MONA

پس ی کاروان واسه بچه های نمیدونم درست کنین دیگه..

مسیولین محترم پیگیری کنید لطفا.. {-9-}

1391/09/7 - 00:53

رضا

بودجه به دستم برسه حتما درست میکنم . اصلا به فکر طراحی تی شرت و لیوان با آرم نمیدونم هستم .

1391/09/7 - 00:59

MONA

با تشکر..

1391/09/7 - 01:00

رضا

خواهش . حامی مالی داشته باشم اوضاع سایت خیلی فرق میکنه . اما فعلا نمیشه کاری کرد .

1391/09/7 - 01:04

Noosha

خیلی جالبه

1391/09/7 - 10:11

رضا

همین الان یکی از اینها داشته باشم برای من کافیه یه مدت میرم تا تنها باشم دور از همه .

1391/10/16 - 04:42

MONA

پس ما چـــــــــــــــــــــــــی؟! {-31-}

1391/10/16 - 04:45

رضا

خب شما رو هم میبرم .

1391/10/16 - 04:45

MONA

بچه ها بریــــــــم گردش..آخجــــــــــــــــون.. {-90-}

1391/10/16 - 04:49

نگار

چه قدي....... {-7-}

2 دیدگاه · 1391/09/4 - 17:50 ·

9

Noosha

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ... {-60-}

دیدگاه · 1391/08/20 - 12:41 ·

5

saeid

ورزش بوکس با وضعیت کنونی از سال 1890 یعنی پس از آنکه مارکیز کوئینزبری قواعد جدیدتری وضع کرد و استعمال دست کش بوکس را رسمی کرد شروع شد. او مدت هر دوره بوکس را سه دقیقه و فواصل بین دورها را یک دقیقه معین کرد و چون این دستور می‌توانست نتیجه نیکویی برای ورزیدن و رفع خستگی بشود از طرف عموم ورزشکاران دنیا قبول شد و طریقه‌ای که کینز معین کرده بود متداول و مرسوم گردید.

برای اولین دفعه مسابقه با وضع جدید در سال 1892 در هفتم سپتامبر در ارولئون بین جون سولیوان آخرین قهرمان مشت‌زن بدون دست کش که قهرمان تمام آمریکا بود و جوانی بیست و شش ساله موسوم به جمس می‌‌کوربت که او نیز آمریکائی و ار رقیب خود دو سال کوچک‌تر بود انجام و پس از 21 دوره (راند) مبارزه قهرمان قدیم دنیا که بدون دستکش عنوان و مقام عجیبی پیدا کرده بود مغلوب قهرمانی شد که با دستکش بوکس را آموخته بود.

... ادامه

دیدگاه · 1391/08/18 - 23:53 در mobareze azad ·

5

شهرزاد

زندگی مثل آب توی لیوان ترک خورده میمونه
بخوری ، تموم میشه
نخوری ، حروم میشه
از زندگیت لذت ببر
چون در هر صورت تموم میشه!

دیدگاه · 1391/08/15 - 21:21 ·

7

Noosha

خیلی جالبه :از سوسک می ترسیم................از له کردن شخصیت دیگران مثل سوسک نمیترسیم از عنکبوت میترسیم................از اینکه تمام زندگیمون نار عنکبوت ببنده نمی ترسیم. از خوب سرخ نشدن قورمه سبزی میترسیم................از سرخ شدن ادما از خجالت نمیترسیم از سرما خوردگی میترسیم................از سرخورده کردن دوستامون نمیترسیم. از شکستن لیوان میترسیم................از شکستن دل ادما نمیترسیم از اینکه بهمون خیانت کنند میترسیم................از خیانت به دیگران نمیترسیم

... ادامه

دیدگاه · 1391/08/15 - 16:53 ·

8

شهريار

عده ای مثل قرص جوشانند؛ در لیوان آب كه بیاندازیشان طوری غلیان كرده و كف می كنند كه سر می روند اما كافی است كمی صبر كنی بعد می بینی كه از نصف لیوان هم كمترند. (دکتر علی شریعتی)

... ادامه

1 دیدگاه · 1391/08/11 - 22:53 ·

7

Mostafa

آقا صبح رفته بودم پول تلفنو برق رو پرداخت کنم
رفتم پست بانک تو صف بودم که دیدم یکی رفت داخل کابین تلفن زد من از ساعت 10تو صف بودم تا 11:30 او خانم توکابیین بود که به صاحب هونجا گفتم یه لیوان آب به او خانم بدید گلوش خشک شده کل صف تو بانک از خنده مرده بودن!

... ادامه

2 دیدگاه · 1391/08/3 - 21:06 ·

7

نگار

از استادی پرسیدند:آیا قلبی که شکسته باز هم می تواند عاشق شود؟
استاد گفت:بله می تواند.
پرسیدند:آیا شما تاکنون از لیوان شکسته آب خورده اید؟..
استاد پاسخ داد:آیا شما بخاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید؟؟؟؟؟؟

... ادامه

2 دیدگاه · 1391/07/29 - 14:10 ·

9

Mostafa

پدر گرامی هر شب ساعت 8 شب از جلوی در اتاق بنده با یه لیوان چایی رد می شه و به سمت اتاق خودش می ره , در بین راه به من می گه چایی می خوای ؟
من با خوشحالی در حالی که اشک شوق تو چشام جمع شده می گم : بللله !
می گه : خوب برو بریز بعد میخنده و سرشو تکون میده و میره !

دیدگاه · 1391/07/20 - 15:57 ·

4

Mostafa

اون بچه مدرسه ای هایی که الان رو ماشین مردم مینویسن "لطفاً مرا بشویید" همونایی هستن که بیست سال بعد یه لیوان میگیرن دستشون میرن پشت بوم به امید اینکه از کره ماه کوکاکولا بباره براشون

... ادامه

دیدگاه · 1391/07/13 - 01:02 ·

5

LeilA

اب دهن این بچه خوردن داره هاااااا {-7-}

14 دیدگاه · 1391/06/30 - 22:05 ·

8

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

iman

کثیف

1392/04/1 - 17:07

ıllı YAŁĐA ıllı

بده بخوریم {-197-}

1392/04/1 - 17:10

LeilA

خخخخخخخخخخخخخ

1392/04/1 - 17:10

iman

یلدا تف دوس داری؟

1392/04/1 - 17:11

LeilA

یلدا الان فقط تف خودم در دسترسه چی کنم؟خخخخخ

1392/04/1 - 17:12

iman

یه4لیتری تف هم رو من حساب کن از انبار میارم واست

1392/04/1 - 17:13

ıllı YAŁĐA ıllı

تف چیه آب دهن نی نی فرق میکنه {-165-}
این ایمانم یکی بیرونش کنه رفته انباری نمیدونم همین جور داره پال پال میکنه {-172-}

1392/04/1 - 17:15

iman

تموم کردم فعلا با همین یه لیوان شرو کن خدا بزرگه {-143-}

1392/04/1 - 17:18

ıllı YAŁĐA ıllı

الان اون آب دهنته یا آب دهن اژدهاست؟؟؟؟؟ {-194-} {-157-}

1392/04/1 - 17:22

iman

مال منه
بدو بدو کردم دهنم داغ شد
دوس نداری میتونی صبرکنی خنک شه بد بخوری {-18-}

1392/04/1 - 17:23

رضا

بذار این لیوان آخرو بخورم اذیت نکن

دیدگاه · 1391/06/29 - 16:39 ·

6

Noosha

امشب دلم خیلی هوای مامانمو کرده.نمیدونم چرا هر وقت اینطوری مریض میشم بیشتر جای خالیشو حس میکنم... {-83-}

6 دیدگاه · 1391/06/29 - 01:43 ·

6

Mostafa

هنوز تا آمدنت خیلی مانده
وقت دارم لباس عوض کنم
یک لیوان چاي بنوشم
چند كتاب بخوانم
و احتمالا يك عمر به تنهائي زندگی کنم...

دیدگاه · 1391/06/15 - 19:45 ·

1

رضا

27 طرح خلاقانه در طراحی لیوان و ماگ حتما ببینین .

[لینک]

دیدگاه · 1390/10/21 - 19:22 ·

2

melodi

با همین دست به دستان تو عادت کردم / این گناه است ولی جان تو عادت کردم / جا برای من گنجشک زیاد است اما / بر درختان خیابان تو عادت کردم / گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد / به ته خالی لیوان تو عادت کردم / مانده ام آخر این شعر چه باشد افسوس / بر نداشتن پایان تو عادت کردم .

... ادامه

دیدگاه · 1390/09/6 - 03:51 در دست نوشته های فراق ·

1

یافتن پست: #لیوان

تفکیک