Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #مردن

ebrahim
ebrahim
رمانتیک ترین داستان عاشقانه قصه رومئو ژولیت نیست که با هم مردند بلکه قصه پدربزرگ و مادربزرگیست که به پای هم پیر شدند
دیدگاه · 1392/01/29 - 21:47 توسط Mobile ·
1
LeilA
LeilA
‫پیشاپیش مرگ خودمو در یکی از زلزله های ایران تسلیت میگم :|
رضا
رضا
تو اخبار تصحیح کردن که خدا رو شکر زلزله سیستان تلفات نداشته فقط چند نفر زخمی شدن
رضا
رضا
خدا به خیر بگذرونه زلزله شدیدی بوده انگار
نیلوفر
019c6e24a9.jpg نیلوفر
زن که باشی درباره‌ات قضاوت می‌کنند؛
درباره‌ی لبخندی که بی‌ریا نثار هر احمقی کردی!
درباره‌ی زیبایی‌ات ... که دست خودت نبوده و نیست!
درباره‌ی تارهای مویت که بی‌خیال از نگاه شک‌آلوده‌ی احمق‌ها از روسری بیرون ریخته‌اند!
درباره‌ی روحت، جسمت، درباره‌ی تو و زن بودنت قضاوت می‌کنند!
تو نترس و زن بمان
احمق‌ها همیشه زیادن!!!!
نترس از تهمت دیوانه‌های شهر
که اگر بترسی رفته رفته زنِ مردنما می‌شوی!
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/23 - 23:07 ·
4
شهرزاد
شهرزاد
روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
... ادامه
m-p
36588_10151620278299319_850667590_n.jpg m-p
می‌تواند بنشیند بر درخت انار
لب‌های تو
یا
پیراهنِ پاره‌پاره‌ی یک سرباز
هیچ اتفاقی نمی‌افتد
ما
عادت داریم

ندیده‌ای؟!
... همان انگشت که ماه را نشان می‌داد
ماشه را کشید
ندیده‌ای؟!
که از تمام آدم‌برفی‌ها
تنها
لکه‌ای آب مانده بر زمین

دود، فقط نام‌های مختلفی دارد
وگرنه سیگار من و خانه‌های خرمشهر
هر دو به آسمان رفتند

غروب را قدم زده‌ام
صبح زود را گذاشته‌ام برای مردن
و باد
که فکر می‌کردیم
تنها از دوسویمان می‌گذرد
عقربه را تکان داد و
ما پیر شدیم

باد،
رفتن بود

زندگی،
رفتن بود

آمدن،
رفتن بود

انسان و ابر
در هز ار شکل می‌گذرند


گروس عبدالملکیان
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/18 - 22:13 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ایا در این دنیا کسی هست که بفهمد در این لحظه چه میکشم؟؟

چه حالی دارم؟؟

چقدر زنده نبودن خوب است...

خوب...
خوب...
خوب...
... ادامه
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
روزگارا:

تو اگر سخت به من میگیری،

با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،

گرچه دلگیرتر از دیروزم،

گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،

لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست

زندگی باید کرد...!
... ادامه
Mostafa
Mostafa
تي ديل دريا مي ديل خشک زمينه/تي خنده تي نگاه چي دلنشينه/تي واسي من بزم ديل به دريا /که او دريا ميان مردن شيرينه
5 دیدگاه · 1392/01/16 - 23:18 در گیلک ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1365180007935936_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
برای شکستن من یک اخم کافیه، نیازی به فریادت نیست

واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه، نیازی به قهر نیست

برای مردنم حرف رفتنت کافیه، نیازی به انجامش نیست
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/16 - 21:15 ·
5
Mohammad
Kf6BpQQOmg.jpg Mohammad
.
...
...
چشم گذاشتم وتو رفتی...اماتاهمیشه شمردن شرط بازی نبود...
دیدگاه · 1392/01/10 - 00:20 توسط Mobile ·
2
شهرزاد
154_255155724587638_220720383_n.jpg شهرزاد
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

دکتر علی شریعتی
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/7 - 01:36 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
26620512252881018059.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دلم به کما رفته تروخدا برا مردنش دست به دعا شوید…
دیدگاه · 1392/01/5 - 04:05 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
♥هـــُدا♥ یکتا تستای کنکورم انقد سریع مثل پستات میزدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
{-35-}تپیدن ، سوختن، در خاک و خون غلطیدن و مردن
بحمدالله که درد عاشقی تدبیرها دارد{-35-}
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/4 - 11:08 ·
2
♥هـــُدا♥
1234 (42).jpg ♥هـــُدا♥
دنبال بهانه نباش عزیزکم


چشم که گذاشتم


برو و هر وقت خواستی برگرد


من تا بی نهایت شمردن می دانم !
Mohammad
65464564875667.jpg Mohammad
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یك راه تكراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میكنی

اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند،
دوری كنی.
تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
امروز زندگی را آغاز كن!
نگذار كه به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/2 - 16:51 ·
6
سربازان مهدی عج
cd55626d4fa2c31a9d0259e52074adb5-425.jpg سربازان مهدی عج
جوان خیلی متین به مردنزدیک شدوگفت:ببخشیدآقا!من میتونم1کم به خانوم شمانگاه کنم ولذت ببرم؟مردکه اصلاتوقع چنین حرفی نداشت،ازجادررفت ومیان جمعیت،یقه جوان راگرفت وعصبانی،اورابه دیوارکوفت وفریادزد:مردیکه عوضی،مگه خودت ناموس نداری؟
جوان،خیلی آرام،بدون اینکه ازرفتارمردناراحت شود،همانطورمتین ادامه داد:خیلی عذرمیخوام،فکرنمیکردم این همه عصبی وغیرتی شین،دیدم همه بازاردارن بدون اجازه نگاه میکنن ولذت میبرن،گفتم حداقل ازشمااجازه بگیرم که نامردی نکردباشم،حالا هم ازخیرش گذشتم.
مردخشکش زد،زیرچشمی زنش رابراندازکرد
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/1 - 19:41 ·
1
MONA
farhad12-350x256.gif MONA
بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
... ادامه
[لینک]
a_m
a_m
آن هنگام که می گردد نفس در سینه ها خاموش

نمی خواهم کسی از مردن من با خبر گردد

نمی خواهم پدر برهم نهد چشمان بازم را

نمی خواهم که مادر سختی جان کندنم بیند

ولی ای دوست

اگر روزی رفیقی مهربان آمد

زتو پرسید فلانی کو

بگو در سنگر ناکامی و حسرت بسی جان داد

ولی تا لحظه آخر چنین می گفت

امید من بود
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/23 - 10:14 ·
3
a_m
a_m
آن هنگام که می گردد نفس در سینه ها خاموش

نمی خواهم کسی از مردن من با خبر گردد

نمی خواهم پدر برهم نهد چشمان بازم را

نمی خواهم که مادر سختی جان کندنم بیند

ولی ای دوست

اگر روزی رفیقی مهربان آمد

زتو پرسید فلانی کو

بگو در سنگر ناکامی و حسرت بسی جان داد

ولی تا لحظه آخر چنین می گفت

امید من بود
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/23 - 10:11 ·
3
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ