کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی... در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد وبرایش لباس و کفش خرید و گفت:
مواظب خودت باش، کودک پرسید:ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم.
کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری!!!
... ادامه
آقا ی 4 تا پرتقال ها واسه ما بفرست ....
1393/01/9 - 17:29![{-29-} {-29-}](https://nemidoonam.com/i/icons/s33.gif)
1393/01/9 - 17:30بفرما
دستت درد نکنه خوشمزه بود ............آلی آلی .....![{-193-} {-193-}](https://nemidoonam.com/i/icons/d66.gif)
1393/01/9 - 17:44
نوش جونت
1393/01/9 - 17:46نننه نیفتی ی وقت
1393/01/9 - 17:48![{-35-} {-35-}](https://nemidoonam.com/i/icons/s43.gif)
1393/01/9 - 20:09ن باوو مواظبم![{-27-} {-27-}](https://nemidoonam.com/i/icons/s34.gif)
![{-107-} {-107-}](https://nemidoonam.com/i/icons/p22.gif)
1393/01/10 - 13:07