Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #نبین

Mostafa
Mostafa
نغمه همرازان



نبینی در جهان دیگر، ز همرازی دمی خوش تر
که در جهان راز نهان، نماند از دست زمان
اگر یک دم، باشد از همدلی ها اثر
در این عالم خوش تر از آن نباشد دگر
که در محفل دم سازان، بود نغمه همرازان
بود نغمه همرازان
نه رازی در جهان ماند، نه بوی گل نهان ماند
در صبح خندیدن گل نه بیدارم نه در خوابم
نه آرامم، نه بی تابم
دلم تشنه دیدن گل
چه شود، ای غم که در این عالم
دل ما یک دم بشود خرم
که جهان نیست مگر شور و شرر
رود از جلوه گل رنگ دگر
گر چه از جور زمان خنده گل کوتاه است
بهر دلداه همان لحظه گل دلخواه است
قدر این لحظه بدار بر رخ جانانه نگر
جلوی گنج نهان در دل ویرانه نگر
جلوی گنج نهان در دل ویرانه نگر
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:41 ·
1
Mostafa
Mostafa
بساط گل


بیا که غم دور شد، بساط گل جور شد
خوش نشسته بر برگ سمن ژاله ها
خوش نشسته بر برگ سمن ژاله ها
به نوبهاری چونین جمال گل را ببین
بر دمیده در صحن چمن لاله ها
یک دم بر این چمن نگر ای نگار
نور افشان شد ز روی تو روزگار
دگر نبیند خزان، همیشه باشد خندان
ز هر طرف بگزری، دل از همه میبری
چون ز عالمه دیگری
از تمام خوبان سری، با یادت جانا
هر دم ، جان عاشقان ، گشته شادمان
نور جانشان، شوق دیدار تو
باد رهگذر، آمد از سفر
میدهد خبر، مژده ای دگر
یار آمد
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:41 ·
2
Mostafa
Mostafa
همیشه یکی از سوالای ذهنیم این بود که :

چجوریه وقتی پسرا میرن حموم خوشگل میشن میان توی جمع …

ولی وقتی دخترا میرن حموم زشت میشن و سریع فرار میکنن و میرن تو اتاقشون که کسی نبینتشون ؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/14 - 22:04 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
Fabrizia Milia66.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من کفر نمی گویم

فقط می ترسم !

تو باشی نمی ترسی؟

وقتی اجابت هیچ دعایی را به چشمانت نبینی ؟!


....
دیدگاه · 1392/02/7 - 14:25 ·
1
رضا
رضا
یگانــــــه من الان میخوام کی جواب منو میده ؟ :)
Mostafa
Mostafa
آره وداع آخره چاره ی من یه باوره
باور نمیکنم ولی وقت نگاهه اخره
پشت سرو نگاه نکن نه اسممو صدا نکن
من میرم اما عشقه من با عاشقی وداع نکن

نفرین نکن ای نازنین وقتی میرم تنها نشین
صرف نظر کن از دلم اینه کلام آخرین
گریه نکن ای نازنین وقتی میرم تنها نشین
صرف نظر کن از دلم ای یار من ای بهترین

خدا نخواست که عشقمو تا پای جون نشون بدم
نخواست که با تو باشمو تو دستای تو جون بدم
فکر نکن از سنگه دلم دلم میگه باید برم
اشک چشام در نمیاد این دردمو به کی بگم

با حس سبز عاشقی تو آسمون قدم بزن
میبینی که ستاره ها بد جوری عاشقت شدن
غم از دلم در نمیاد هیشکی باهام راه نمیاد
غرورمو شکستمو اشک چشام در نمیاد

من به همینم قانئم تا زنده باشم عاشقم
برای من که عاشقم فقط تویی شقایقم
نبین که بی صدا شدم نبین همیشه ساکتم
من نگران حالتم همیشه بی قرارتم

آره وداع آخره چاره ی من یه باوره
سهراب وداع
ترانه سرا فراهانی
دیدگاه · 1392/02/2 - 14:31 ·
5
Mostafa
Mostafa
لالایی می خونم روتو می پوشونم
بی ترس و اضطراب با من بری به خواب
لالایی می خونم رو تو می پوشونم
بی ترس و اضطراب با من بری به خواب
جوونم کن اگه جرم جوونی جوونی کن
که پامون گیر باشه
فقط تقدیره که می شه همیشه دعا کن عشقمون تقدیر باشه
کجایی خالق اون لحظه می شی
که من شادم سر نگاهت از اینجا
هاله ماه رو نگاه کن ببین امشب چقدر ماهه نگاهت
تو نزدیکی که دنیا دور می شه آدم با عشق مغرور می شه
خیالم راحته هستی و هر شب تو آغوش خودم خوابی همیشه
لالایی می خونم رو تو می پوشونم
بی ترس و اضطراب با من بری به خواب
آدم بدون روح می مونه روی آب
عادت هر شبه با من بری به خواب
لالایی می خونم رو تو می پوشونم
بی ترس و اضطر اب با من بری به خواب
من با تو روشنم تنها به من بتاب
دست منو بگیر با تو برم به خواب
جوونم کن اگه جرم جوونی جوونی کن
رو رویا پا بزارم تو آغاز همین پایان خوبی چرا روزهای قشنگی با تو دارم
ببین چشم هامو رو دنیا ببندم
بزار چیزی به غیر از تو نبینم
فقط دور تو می چرخم همیشه تو خورشیدی من کل زمینم چجوری پنجره بازه به بیرون تو خوابی ولی بیدار شیشه
... ادامه
...
...
تمام غزلهایم راسرودم که خداحافظی ات رانبینم...افسوس!بی خداحافظی رفتی...
دیدگاه · 1392/02/1 - 02:36 توسط Mobile ·
3
Mostafa
Mostafa
چشات واسه من مقدس اند
نبینم بارونی شن ،دلم تاب این همه زجر را ندارد
دیدگاه · 1392/01/30 - 21:01 ·
2
ebrahim
ebrahim
باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ، آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛ هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را … روزی که دروغ میگوید ، روزی که دیگر دوستم ندارد ، روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد و روزی که عاشق دیگری می شود !
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 21:45 توسط Mobile ·
1
Noosha
fa43ffc67b0f7122f32905e61236d74b-430.jpg Noosha
شرح این تصویر رو شما بنویسید ..........{-60-}
رضا
رضا
ایشالا امشب هم یک امکان جدید به اضافه می کنیم
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
با کسی که دوسش دارین
فیلم نبینید...
نخوابید...
اهنگ گوش ندید...
کتاب نخوانید...
و کلا خاطره نسازید...
وقت نبودش میفهمید چه میگویم...!{-60-}
دیدگاه · 1391/12/28 - 01:12 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ﺍﺯﻳﻦ ﭼﺸﻢ ﺑﻨﺪﺍﻯ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﺮﻓﺘﻢ !
ﻫﻤﻴﻨﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺧﺎﺭﺟﻴﺎ ﻣﻴﺰﻧﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺸﻮﻥ ﻛﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻦ !
ﻫﺮ ﺩﻓﻪ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻢ ﻫﻤﺶ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻳﻜﻰ ﮔﻠﻮﻣﻮ ﺑﮕﻴﺮﻩ ﺧﻔﻢ ﻛﻨﻪ {-105-}
Mohammad
behrooz-vosooghi (49).jpg Mohammad
نوشته ای به مناسبت تولد بهروز وثوقی

Mostafa
Mostafa
نگار تازه خیز من کجایی
به چشمان سرمه ریز من کجایی
نفس بر سینه ی عاشق رسیده آي رسيده
دم مردن عزیز من کجایی اي كجايي
بمیرم تا تو چشم تر نبینی
شراره آ پرآذر نبینی
چنان از آتش عشقت بسوزم
که از من رنگ خاکستر نبینی
به والله که جانانم تویی تو
بسلطان عرب جانم تویی تو
تو دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگر جز تو در سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دیگری جز دلبرم نیست
نگار تازه خیز من کجایی
به چشمان سرمه ریز من کجایی
نفس بر سینه ی عاشق رسیده آي رسيده
دم مردن عزیز من کجایی اي كجايي
باباطاهر
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)

...چه صدای دلهره آوری می آید از میان ابرها...
من قرار است که دیگر تو را نبینم.. آسمان چرا تپش قلب گرفته است؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/20 - 01:28 ·
1
Noosha
Noosha
سلام به همه دوستای گلم.اومدم بگم حتی اگه رو تخت بیمارستانم باشم باز به یادتونم.سعی میکنم امشب حتما بیام امیدوارم باشین همتون تا ببینمتون....دوستون دارم{-35-}{-35-}{-35-}
رضا
رضا
ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را/یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را

اول پدر پیر خورد رطل دمادم/تا مدعیان هیچ نگویند جوان را

تا مست نباشی نبری بار غم یار/آری شتر مست کشد بار گران را

ای روی تو آرام دل خلق جهانی/بی روی تو شاید که نبینند جهان را

در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت/حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را

آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل/شهد لب شیرین تو زنبورمیان را

زین دست که دیدار تو دل می‌برد از دست/ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را

یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح/یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را

وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده/تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را

سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست/کز شادی وصل تو فرامش کند آن را

ور نیز جراحت به دوا باز هم آید/از جای جراحت نتوان برد نشان را




غزل ۱۸
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
یه خانومی واسه تولد شوهرش پیشنهاد داد که برن یه رستوران خیلی شیک ...

وقتی رسیدن به رستوران , دربون رستوران گفت: سلام بهروز جان ... حالت چطوره ؟؟؟

زنه یه کم غافلگیر شد و به شوهره گفت : بهروز , تو قبلا اینجا بودی ؟؟

شوهر: نه بابا این یارو رو توی باشگاه دیده بودم ...

وقتی نشستن , گارسون اومد و گفت : همون همیشگی رو بیارم ؟؟؟

زنه یه مقدار ناراحت شد و گفت : این از کجا میدونه تو چی میخوری ؟؟؟

شوهر : اینم توی همون باشگاه بود یه بار وقت خوردن غذا منو دید ...

خواننده رستوران از پشت بلندگو گفت : سلام بهروز جان ... آهنگ مورد علاقتو میخونم برات ....

زنه دیگه عصبانی شد و کیفشو برداشت از رستوران اومد بیرون.

شوهره دوید دنبالش . زنه سوار تاکسی شد ....

بهروز جلو بسته شدن در تاکسی رو گرفت و خواست توضیح بده که حتما اشتباهی پیش اومده و منو با یکی دیگه اشتباهی گرفتن ....

زنه سرش داد زد و انواع فحشا رو بهش داد ...

یهو راننده تاکسی برگشت گفت : بهروز...! اینی که امشب مخشو زدی خیلی بی ادبه ها ....!!{-33-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
اگه يه خودکار داشتي که فقط اندازه ي نوشتن يک جمله جوهر داشت

باهاش چي مينوشتي؟؟؟{-287-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﻋﻤﻞ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ؟

ﭘﺴﺮ: ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ

ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ؟

ﭘﺴﺮ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺮ

ﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﻭ

ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ

ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

...

...

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ،ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ

ﻫﻮﺵ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ

ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ

ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ

ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ

ﺩﺧﺘﺮ: ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ ﮐﻪ

ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ

ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ؟

ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﮓ ﺁﺭﺍﻣﺶ

ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﻗﻠﺒﺶ ﺭﻭ

ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ؟

ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﭘﺴﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ

ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ،ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ؟

ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎ!ﺭﻓﺘﻪ

ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ ..{-7-}{-18-}{-7-}
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ