Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #چشم

darya
darya
وقتی خداوند از پشت،دستهایش را روی چشمانم گذاشت،از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم...!!!
soheil
016.jpg soheil
اولین تو بودی♥
♥آخرین هم تو خواهی بود♥
♥نمی خواهم طعم چشم دیگری را بنوشم♥
♥انتظار بارانت سخت هم باشد♥
♥فقط به خیال آمدنت♥
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 18:18 ·
3
soheil
soheil
نگه دگر بسوی من چه می کنی؟
چو در بر رقیب من نشسته ای
به حیرتم که بعد از آن فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای
به چشم خویش دیدم آن شب ای خدا
که جام خود به جام دیگری زدی
چو فال حافظ آن میانه باز شد
تو فال خود به نام دیگری زدی
برو ... برو ... بسوی او، مرا چه غم
تو آفتابی ... او زمین ... من آسمان
بر او بتاب زآنکه من نشسته ام
به ناز روی شانه ستارگان
بر او بتاب زآنکه گریه می کند
در این میانه قلب من به حال او
کمال عشق باشد این گذشت ها
دل تو مال من، تن تو مال او
تو که مرا به پرده ها کشیده ای
چگونه ره نبرده ای به راز من؟
گذشتم از تن تو زانکه در جهان
تنی نبود مقصد نیاز من
اگر بسویت این چنین دویده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق خوشتر از خیال تو
کنون که در کنار او نشسته ای
تو و شراب و دولت وصال او!
گذشته رفت و آن فسانه کهنه شد
تن تو ماند و عشق بی زوال او
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 15:34 ·
3
soheil
soheil
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم بچشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لب هایم هوس ریخت
زاندوه دل دیوانه رستم
فرو خواندم بگوشش قصه عشق:
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 15:31 ·
2
soheil
02.jpg soheil
عشق يعني خاطرات بي غبار
دفتري از شعر و از عطر بهار

عشق يعني يك تمنا , يك نياز
زمزمه از عاشقي با سوز و ساز

عشق يعني چشم خيس مست او
زير باران دست تو در دست او

عشق يعني ماتهب از يك نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه

عشق يعني عطر خجلت ....شور عشق
گرمي دست تو در آغوش عشق

عشق يعني "بي تو هرگز ...پس بمان "
تا سحر از عاشقي با او بخوان

عشق يعني هر چه داري نيم كن
از برايش قلب خود تقديم كن
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 15:26 ·
3
soheil
soheil
به او بگوييد دوستش دارم

به او که قلبش به وسعت درياييست که قايق کوچک دل من در آن غرق شده .

به او که مرا از اين زمين خاکي به سرزمين نور و شعر و ترانه برد .

و چشمهايم را به دنيايي پر از زيبايي باز کرد
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 15:21 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلام به همه ....من اومدم{-90-}
صوفياجون
صوفياجون
حامد@ پسر تنها
الان بهش اس دادم گفت چشاش آسیب دیدن نمیتونه امشب بیاد پیشمون واسش دعا کنیم زودی حالش خوب شه فردا بیاد پیشمون {-17-}{-47-}
سلامم رسوند بهتون {-35-}{-35-}{-35-}
رضا
رضا
سلام به همه دوستان بخاطر بک آپ گرفتن از اطلاعات کلی سایت بهتره تا وقتی که کار تموم نشده هیچ عکسی رو آپلود نکنین . ممنون از همکاری همگی {-35-}{-35-}{-35-}
...
...
دلم شکست
وقتی دیدم
اونی که دوستش داشتم
تظاهربه دوست داشتن کسی میکرد
که ظاهرادوسش داشت
اون دلش بامن بود
ودل دل میکرد
و
دوست داشت
بهش بگم ""دوستت دارم""
ولی
این غرورلعنتی..
باعث شد
که یک غریبه
آشنای کسی شه
که یک عمرآشناترینم بود
وحالا
بامن غریبی میکرد..
کاش
حداقل
به چشمام نگاه میکرد
که بازبون بی زبونی بهش میگفت:
دوستت دارم
متن ازنیما
یک ظهربرفی
تهران
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/15 - 11:20 ·
2
...
...
ندارم رفتنت راباورای یار
چرارفتی به ناگه ازبرمن
بمردم آخرازهجروفراقت
چوکم شدسایه توازسرمن
دوچشمانم که بودندچشم براهت
بگشتندبی توچشمان ترمن
چومرغی درقفس بی تواسیرم
شکست بی تودگربال وپرمن
الاای قاصدان عشق بنالید
چورفت ازکوی دل پیغمبرمن
شعرازنیما
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/12 - 01:54 ·
4
بـآلـآخـرـه تـوو مَشـــــــد بـرفـ اومد! [دآشتمـ عُقـده ایی میشُـــدمـ!] *خـدآیـآ شُکـر!* سَـلامـ میشـــــِ! ( ;
صفحات: 63 64 65 66 67

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ