شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

abbasali

احادیث موضوعی: گناهان کوچک
--------------------------------------

امام جعفر صادق علیه السلام:

حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله در بیابانی فرود آمدند. و به اصحابشان فرمودند: هیزم جمع كنید.

اصحاب عرض كردند: یا رسول الله: اینجا سرزمینی بی آب و علف است و هیزم یافت نمیشود!

حضرت فرمودند: هركس در حد توانش جمع آوری كند. پس هركس مقداری جمع نمود و هیزم ها را بر روی هم انباشته كردند.

پس حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمودند: همینگونه است كه گناهان جمع میشوند!

سپس فرمودند: >> بپرهیزید از گناهان كوچك <<

... ادامه

دیدگاه · 1391/06/10 - 21:21 ·

4

Mostafa

هر قدیس گذشته‌ای دارد و هر گناهکار آینده‌ای

دیدگاه · 1391/06/6 - 22:39 ·

2

Mostafa

میگن تو جهنم فقط کارت شارژ ۱۰۰۰۰ تومانی میفروشن ! اونم با قیمت ۱۵۰۰۰تومن !
تازه وقتی رمز رو بزنی ، پیام میاداین کارت شارژ قبلا استفاده شده است !
حالا میگن تو بهشت ایرانسل پیام میده :
با شارژ ۱۰۰۰ ریال دیگر ،۱۸۵۲۲۲۶۰۰۰ ریال اعتبار از ما هدیه بگیرید . . .
حالا بازم گناه کن تا این روزا رو نبینی!

... ادامه

دیدگاه · 1391/06/5 - 00:33 ·

4

شهريار

داره بارون ميباره / سوسو اونايي كه تو شهرشون بارون نمياد

1 دیدگاه · 1391/05/31 - 14:46 ·

abbasali

بدون شرح

3 دیدگاه · 1391/04/13 - 15:08 ·

1

mohsen0123

مادر فرشته ای است که کوچکترین آزرده کردن خاطر او بزرگترین گناه است... !!! این جمله چند تا لایک داره خدا وکیلی؟؟

دیدگاه · 1390/11/6 - 19:49 ·

1

melodi

یک پلک زدن فاصله از تو تا من / باید بزنیم پلک یا تو یا من / هرچند که گفتند گناه است این کار / اما تو یکی بزن گناهش با من .

دیدگاه · 1390/09/7 - 03:02 در دست نوشته های فراق ·

melodi

با همین دست به دستان تو عادت کردم / این گناه است ولی جان تو عادت کردم / جا برای من گنجشک زیاد است اما / بر درختان خیابان تو عادت کردم / گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد / به ته خالی لیوان تو عادت کردم / مانده ام آخر این شعر چه باشد افسوس / بر نداشتن پایان تو عادت کردم .

... ادامه

دیدگاه · 1390/09/6 - 03:51 در دست نوشته های فراق ·

1

abbasali

درد را حس مي كنم در بند بند استخوانم
مي نشينم از زمين سرزمين بي گناهم
مشت خاكي روي زخم خون فشانم مي فشانم
خيره بر خاكم كه مي بينم زكرت زخمهايم
مي شکوفد سرخ گلهايي شبيه دوستانم
مي زنم لبخند و برمي خيزم از خاك و بدينسان
مي شود آغاز فصل ديگري از داستانم

محمدعلی بهمنی

... ادامه

دیدگاه · 1390/09/1 - 23:01 در عاشقانه ·

4

abbasali

روزي مردي داخل چاله اي افتاد و بسيار دردش آمد ...
يک روحاني او را ديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي!
يک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
يک روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه کرد!
يک يوگيست به او گفت : اين چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت!
يک پرستار کنار چاله ايستاد و با او گريه کرد!
يک روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
يک تقويت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي از پاهات رو بشکني!!!
سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!

... ادامه

دیدگاه · 1390/09/1 - 00:03 در دل نوشته ·

abbasali

مام رضا (علیه السلام): هر کس نمی تواند کاری کند که به سبب آن گناهانش آمرزیده شود و کفاره ای برای کثرت گناهانش ندارد پس بر محمد و آل او بسیار صلوات بفرستد زیرا این عمل گناهان را ریشه کن می کند .

... ادامه

دیدگاه · 1390/08/26 - 16:16 در احادیث ·

3