شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

Morteza

..

4 دیدگاه · 1392/10/8 - 14:05 در غذا و شیرینی ·

7

hastii

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود!
گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود!
گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/8 - 12:50 در دوستها ·

8

mostafa AZ

قصیده طلاق: یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش آنقدر لوس و ننرشد که سپردم به ننش !

2 دیدگاه · 1392/10/8 - 09:29 ·

6

mostafa AZ

مامان بزرگم تازگیا دندون مصنوعی گذاشته چند شب پیش سر سفره شام دندوناشو در آورده گرفته سمتم میگه ننه جون قربون دستت من خوب نمیبینم یه تیکه گوشت لای دندونم گیر کرده در بیار اذیتم میکنه... هیچی دیگه منم تازه به خاصیت رژیم پی بردم تا الانم تو رژیمم.....!!

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/8 - 09:28 ·

5

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

3 دیدگاه · 1392/10/8 - 00:27 در نظرشماچیه... ·

7

mostafa AZ

يارو تو سرازیری دنبال اتوبوس میدویده.... . . . . . . يكي سرشو از تو همون اتوبوس میاره بیرون به مسخره میگه: خودتو پاره نکن نمیتونی برسی يارو میگه: دهنت سرویسه پدرسگ دعاکن برسم... بدبخت من راننده اتوبوسم.

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/7 - 23:38 ·

4

حامد@ پسر تنها

متین (میراثدار مجنون)

تولد تولدت مبارككككككككككككككككككككككك {-142-}

2 دیدگاه · 1392/10/7 - 21:29 ·

3

ıllı YAŁĐA ıllı

#زانیار_خسروی , #سیروان_خسروی {-256-}

3 دیدگاه · 1392/10/7 - 14:10 در عكس خواننده ·

6

mostafa AZ

میگن چینیه اومده بوده ایران لاف میومده که: “آره ما انقد تو چین غذاهای سمی خوردیم که بدنمون مقاوم شده” بردنش یه پرس غذای دانشگاه بهش دادن بنده خدا الان توکماست حالا قراره خونوادش سند بیارن درش بیارن اصن یه وضی

دیدگاه · 1392/10/6 - 15:47 ·

5

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

ﻣﻌﻠﻢ :ﺑﺎ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺴﺎﺯ؟ ﺷﺎﮔﺮﺩ :ﺁﺑﺠﯿﺘﻮ ﺑﯿﺎﺭ ﺑﻮﺱ ﮐﻨﻢ! ﻣﻌﻠﻢ :ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻧﺪﺍﺭه ﺷﺎﮔﺮﺩ :پﺲ ﻣﺎﺩﺭﺗﻢ ﺑﯿﺎﺭ اونم بوس کنم!! {-7-}

دیدگاه · 1392/10/6 - 15:15 ·

9

Reza Babaei

مورد داشتیم:
دختره تو بازی GTA ماشین زیر پاش خاموش شده! {-1-}

5 دیدگاه · 1392/10/6 - 15:02 ·

10

Reza Babaei

طرف از پشت هیکل دختره رو میبینه، میفته دنبالش میگه:
ماشین دارم، خونه دارم، ویلا دارم …
یهو دختره برمیگرده، یارو میبینه صورتش خیلی زشته!
میگه: همه رو فروختم!
.

... ادامه

1 دیدگاه · 1392/10/6 - 15:01 ·

8

Morteza

**من و تنهایی و سردرد و سیگار** . . . از اون روزی که شب اومد به اصرار . . . از اون سالی که یارم رفت به اجبار . . . من عادت کرده ام تنها به این کار . . . **من و تنهایی و سردرد و سیگار**

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/6 - 13:51 ·

7

Mostafa

-------------------------_(/_)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--"._--,',;
-((((\-,...-------,((((-------`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--------------(((------/
-))-|----------------------|
((--|--------.-------'---- -|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/--
)---/-.--)----------`/--/
---|.---(-(------------'
---||-----//----------\'|
---||------//-------_\'|ا
---||-------))-----|_--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------_|

... ادامه

4 دیدگاه · 1392/10/6 - 13:25 ·

11

Mostafa

_______________$$$$$$___$$$$$$$$$$$$
___________$$$$$$$$$$$$___$$$$$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$____$$_$$$$$$$
________$$$_$$$$$$$_$$___$$$$$$$$$$$
_______$$$$_$$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$
________$$$$_$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$
_________$$$___$$$$$$$$___$$$$$$$
______$$$$$$_____$$$$_________$$$
________$$_______$$$_________$$$$$
______________$$$$$$$_______$$$$$$$
_____________$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$
_____________$$$$$$$$$____$$$_$$$$$$
____________$$$$$_$$$$____$$$$_$$$$$$
____________$$$$$$$$$$____$$$$$_$$$$$
__________$$$$_$$$$$$$____$$$$$$_$$$$
_________$$$$_$$$$$$$$____$$$$$$$_$$$$
_________$$$_$$$$$$$$_____$$$$$$$$$$$$
________$$$_$$$$$$$$______$$$$$$$$$_$$$
_______$$$$$$$$$$$$________$$$$$$$$$$_$$

... ادامه

7 دیدگاه · 1392/10/6 - 13:14 ·

11

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟

دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz

پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟

دختر‌ : تهران/نازنین/۲۲

پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.

دختر: مرسی!شما مجردین؟

پسر : بله. شما چی؟ازدواج کردین؟

دختر : نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟

پسر : من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟

دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.

پسر : wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.

دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟

پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟

دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟

پسر : خیابون دربند. شما چی؟

دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟

پسر : خیابون دربند. خیابون…… کوچه……پلاک….شما چی؟

دختر : اسم فامیلی شما چیه؟

پسر : من؟ حسینی! چطور؟

دختر : چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟

پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده…. آخه می دونین………..

دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!

پسر : عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!

دختر :‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا! راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای

پسر : باشه عمه ملوک! بای…… {-18-}

2 دیدگاه · 1392/10/6 - 13:08 ·

11

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

دوستم اومده با عصبانیت می گه این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمی شه بیا تو باهاش حرف بزن … نفهمیدم داره به من فحش می ده یا به یارو !!!! {-15-}

دیدگاه · 1392/10/6 - 12:34 ·

7

...

کهنه فروش دادمیزنه
چراغ شکسته میخریم
کفشای پاره میخریم
اسباب کهنه میخریم
بی اختیاردادزدم:
کهنه فروش قلب شکسته میخری؟

دیدگاه · 1392/10/6 - 12:31 ·

8

Majid

هر کس به یارم چپ نگاه کند به چشمان یارم

قسم جانش را باج میگیرم . . .

دیدگاه · 1392/10/6 - 03:04 در مجيد خراطها ·

6

mostafa AZ

یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم.

4 دیدگاه · 1392/10/6 - 00:48 ·

5

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

موندم ناخنمو فرنچ کردم الان استن ندارم دورشو تمیز کنم...حالا چه خاکی بریزم سرم {-40-}

6 دیدگاه · 1392/10/6 - 00:15 ·

7

...

دل دیوونه ام ازتو
تنهانشونم ازتو
یه عکس یادگاری
که خودتم نداری
شده رفیق شبهام
وقتی که خیلی تنهام
میگیرمش روبروم
بازم میشی آرزوم
وقتی توروندارم
وقتی که بیقرارم
چشاموبازمیبندم
شایدبیای کنارم
داره بارون میباره
اماچه فایده داره
وقتی توروندارم
که بشینی کنارم
چشاموبازمیبندم
به گریه هام میخندم
توروصدامیزنم
شایدبیای دیدنم
یه عکس یادگاری
شده رفیق شبهام
میگیرمش روبروم
وقتی که خیلی تنهام
چشاموبازمیبندم
به گریه هام میخندم
رفیق خستگیهام
بازبتودل میبندم
Mz

... ادامه

3 دیدگاه · 1392/10/5 - 22:09 ·

6

یافتن پست: #یار

تفکیک