آقــا یه جا مهمون بودم پیرمرده بعدازهفتاد سال زندگی مشترک زنشو اینجوری صدا میکرد:عزیزم،زندگیم،عسلم،شیرینم،عجقمممم،خوشگلممم
توی یه فرصت یواشکی ازش پرسیدم رمزعشق و علاقه بین شما بعد از این همه مدت چیه؟؟
-پیرمرد:ده سالی هست که اسم این افریطه رو فراموش کردم اگه بفهمه جِرَم میده!!!
یادش بخیر زمانی بود که یک دستگاه ویدیو آیوا 101 داشتیم .توی کمد لباس خونمون قایم میکردیم یواشکی آخر شب بیرون میاوردیمش با همه فامیل ودر و همسایه باهاش فیلم هندی و فیلم ایرانی قدیمی میدیدم هفته ای هم دست یکی بود . دیگه از رد وبدل کردن فیلم هیچی نمیگم سازمان سیا و موساد هنوز تو کفش موندن ما چطوری این کارو میکردیم . گانگستری بودیم برای خودمون.
نريمان
وانمود کردم به همه / که خیلی سخت نبود غمت /رفتنو دل بریدنت
وانمود کردم به همه / که دیگه اشتیاقی نیست / واسه دوباره دیدنت!یه جور نشون دادم که نه / یه اتفاق عادی بود
همون دوتا درد دلم / واسه خودش زیادی بودیه جوری گفتم که همه / بهم میگن بی عاطفه
میگن که حرف امروزت / با دیروزت مخالفهاما شبا یواشکی / وقتی که هیشکی نیست پیشم
گوشیمو روشن میکنم / به عکس تو خیره میشمدیگه منم و غربت / اشکای بی امونه من
به کی بگم دیوونتم / به کی بگم تنگه دلماما شبا یواشکی / وقتی که هیشکی نیست پیشم
گوشیمو روشن میکنم / به عکس تو خیره میشمدیگه منم و غربت / اشکای بی امون من
به کی بگم ، دیوونتم / به کی بگم تنگه دلمبه کی بگم، به کی بگم ، تنگ دلـــــم
مدتیه عوض شدم / انگار یه آدم دیگمهرکی میپرسه یادشی / دارم بهش دروغ میگم
دلم نمیخواد هیچکسی / چیزی بدونه از غممهمین غرور لعنتی / تو رو جدا کرده ازم
هیشکی خبر نداره از / دقیقه های غربتماینجوری وانمود شده / که بی تو خیلی راحتم
من یادم میاد . حس خوبی بود .
1391/10/15 - 02:54من یواشکی دورازچشم مامانم یه کوچولوازموادکتلت مینداختم سرخ شه مامانم میومدسرخ کنه میدیدلبخندی بهم میزدبعدبرام درش میآورد
1391/10/15 - 03:09 توسط Mobileیادش بخیر...
1391/10/15 - 15:27اره-منم یادمه
1391/10/15 - 16:34