Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
shokofeh - شبکه اجتماعی نمیدونم

 


شاد _غمگين

مشخصات

موارد دیگر
0$D->usr->favs) ) { ?>
شكوفه (آفلاين)
6 پست
1 ديدگاه
10 امتياز
1391-02-27
f - مجرد
اسلام
تهران
لیسانس
كارمند
وزن: 50 - قد: 165
نمی کشم

دنبال‌کنندگان

(22 کاربر)

حس من


شكوفه
شكوفه
می پسندم پاییز را که معافم می کند از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد اشکی که در نگاهم می چرخد آخر همه می پندارند...سرما خورده ام...!
دیدگاه · 1391/07/25 - 16:05 ·
3
شكوفه
شكوفه
اشكها

در شبي سرد

بي حس حضورت

عاشقانه هايم ته كشيده اند

وقتي نيستي چه بگويم

آرام جان من

لحظه اي درنگ

شايد چشمان نگرانم

دمي به نوازش نگاهت آرام شود

اشكها

امانم را بريده اند

وقتي نيستي

حتي باران هم

حس عاشقي ندارد

يعني تو خود نخواستي كه نيستي

پس سهم دل من چه ميشود

اعتراف ميكنم

هر پيماني كه بي پيمانه باتو بستم

جز حسرت هيچ نشد

نفرين برمن

عاشقتر از آنم كه نفرينت كنم

ولي اشكها

حرف ديگري دارند



شكوفه
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/18 - 09:26 ·
2
شكوفه
شكوفه
مانده در پستوي خيال

حس مبهم حضورت

توبامني

دستت در گرو دست من است

قدمهايت همگام با قدمهاي من

ولي دلت در بندمن نيست

كه اگر بود

چشمانت

دنبال قدمهاي غريبه پرسه نميزند

تو مال من نيستي

تورا دور خواهم ريخت

از خيالم

تارها شوم

از كابوسهاي شبانه

وروياهاي روزانه ام

شكوفه
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/18 - 09:21 ·
3
شكوفه
شكوفه
قتي خسته از سرودن

باران چشمانت

سربرشانه من مينهي

بي پرواميشوم

بي بال ميپرم

صداي شكستنم

به يمن صداي قدمهايت

شنيده نمي شود

بي اختيار

ترانه بارانت را ادامه ميدهم

خوش به حال چشمانم ميشود

وقتي با لالاي نفسهايت

به كام خواب ميرود

به اوج ميرسم

وقتي دستهايت

گرم ميكند سر انگشتان يخ زده ام

وقتي تو در كنار م مي ماني

آرام ميشود وجودم

سرشارميشوم از زندگي

حضورت حرمت دارد

شكوفه
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/18 - 09:20 ·
2
شكوفه
شكوفه
نه زخمي زدي

نه مرحمي برزخمم شدي

سپرديم به سرنوشت

با خود نگفتي سرنوشت

كي خوب نوشت

مرگ كه نيست انتظار است

ميكشم به بلنداي آه يك عاشق

واشك

كه ديگر همراهيم نميكند

ديگر هراس ندارم

از نفس نكشيدن !

آهم كه بگيرد ميسوزاند حجم بغضهايم را

ميبيني

روبه راهم

اينكه گناه نيست

دروغ نيست !

دروغ هم گناه نيست !

ديگر گناه چيست ؟!

وقتي شكوفه در آغوش پاييزجان ميدهد

شكوفه
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/18 - 09:19 ·
1
شكوفه
شكوفه
ريك سو منم

چشمهاي نيمه جانم خيره به چشمانت

منتظريك نگاه و

يك واژه (نرو)

وساعت

كه ميگريزد در لحظه

درسوي ديگرتوي

ايستاده باغرور

ونگاهت سنگ فرش خيابان را مزين ميكند

وترس از نگاه به چشمان من

نجابت نداشته ات را به رخ ميكشد

ودستان لرزانت

عرق شرم ميريزد به جاي پيشانيت

وساعت

كه نميگريزد

شكوفه
... ادامه