دیدم گردو و خاک گرفته گفتم دم عیدی ی دست بکشم بهش خاکش تو بقیه گروه ها نره

بعدش بیا پارتی راه بنداز بچه ها همه مشتاق هستن

فعلا ک زود زود میام

خوبه

جناح چی داداش متین؟

باز کردن نداره دادا تو که باید خب بفهمی نه بابا چه سو تفاهمی

آبجی حالا

منکه اصلا جناحی نمیبینم!
اشتباه میکنی

حالا حق به ما میدی بعد اون اسهایی که بهت فرستادم داداش
من اشتباه هیچوقت نمیکنم

خب الان که اینجا هستی؟
نیستی؟
پس چرا تو کمک نکردی؟!!!
پس فرق من و تو با بقیه چی میتونه باشه؟!!!
پس ما همه مثل هم هستیم ، بنابراین نمیتونیم از کسی خورده بگیریم
اشتباه میکنم؟

خورده نمیگیرم دادا
کمک چشم
ولی کجایند مردان و زنان پر غرور سایت کجایند

بقیه کجان بیان لبخند برنن:
Mohammad
رضا
ıllı YAŁĐA ıllı
یه خورده از بامداد یاد بگیرین ببینین چ لبخند ملیحی زده......

بامداد میبنی اینا رو لبخند ملیح هم بلد نیستن....

واقعا که!!!!

الان اگه بگم دشمن دانا منم، میگی نه، نادانه دوست تویی

مرجان جلوی در #نمیدونم چاله بکن صبح که محمد میاد بیفته اون تو چند تا ازش عکس بگیر آینه عبرت بشه

محمد #ببعی رو خوب اومدی

مرجان به حرف رضا گوش نده، نشنیدی میگن : چاه نکن بهر کسی .... بقیه رو خودت بلدی
رضا

مرجان من نقشه راه رو نشون دادم حالا خودت باید انتخاب کنی حمله با ماهیتاوه یا موشک یا مشت

محمد مرگ موش یادته؟
انتخاب با خودته............................
رضا من آدم دموکراتی ام میذارم خودش انتخاب کنه

آره مشخصه

دموکرات رو خوب اومدی ، بیشتر شبیه رضا تفنگچیه سریال هزار دستان هستی

هنوز عکس ات با اون کاپشن مشکیه تو سایته هااا

اون عکس من نیست

تأسف آوره

واقعا این اتفاق برای خودت افتاده؟
اگه اینطور باشه که... چی بگم؟!
هیچ وقت نمیتونم این کاری رو که کردی توجیه کنم
فقط میتونم بگم متاسفم
اگه نخواسته بودی کامنت بذارم اصلا چیزی نمینوشتم
بازم بگم که متاسفم ، فقط همین

بامداد این شروینه یه داستان بود واسه یه یارویی بنام مصطفی الان منظورت به کی بود نفامستم

چرا نفهمستی؟
خب یکم فکر کودی دِ
کیه تانم بگم خب
هَ یارویه گم دِ خاخور

بامداد جان ب نظرت الآن مصطفی من هستم؟

امیدوارم زود بشه تا بقیه خوساته ها رو مطرح کنم
بامداد #بنزین و نون رو که #نوستراداموس هم گفته بود هر چند ماه گرون میشه

مرجان واقعا خطرناک هستی مراقب بقیه باش

محمد واقعا بریم جایی پناه بگیریم خطرناک شد

پناه چیه برادر من، خودش از دست اسید پاشا فراریه

مرجان بیا پاسخگو باش این محمد راست میگه ؟

همانا آنهایی که تهمت فرار می زنند بدانندو آگاه باشند روزی پایشان ب بیمارستان فارابی باز خواهد شد

معلوم که راست میگم

خب شاید بریم بیمارستان فارابی دکتر رو ببینیم

تو بری اونجا که دیگه کارت تمومه... میگم دکتر جان بیا که برات نمونه آزمایشگاهی آوردم....

دکتر با من رفیقه

جناب مدیر پست کپی لایک نمیکنن و پست غیر کپی هم اگر مورد پسندشون باشه لایک میکنن

بعدشم اگه مدیر بخواد همه ی پستا رو لایک کنه بنده ی خدا ب بقیه کاراش نمیرسه ک : )

یلدا کامل گفت .
قرار نیست من همه مطالب رو لایک بزنم منم مثل کاربرهای دیگه از مطلبی خوشم بیاد لایک میزنم یا نظر می نویسم .
در ضمن از مطالب کپی خوشم نمیاد .

:دکمه

من نمیدونم کدوم مطالبم کپی هست یانه؟
ولی مطلبی از تو این سایت کپی نکردم.
اینا در جواب شما یلدا جان بود,
فکر کنم هرچی بذارم قبلا کاربراتون گذاشتن,
شرمنده تو این مدت مطالب تکراری منو خوندین.
ببخشید
آقا متین؛
من هرزمان بیام پاسخ میدم اگرم ندادم شرمنده ببخشید داداش حواسم نبوده.

فدائی داری آبجی گلم

یلدا خانم وقتی حداکثــــری وجود نداره ،
بهتره آدم حداقل از حداقــل ها لذت ببره

لایک نکردن بهتر از لایک کردن پست کپیه متین

مرسی داداش متین ارادت دارم خدمت شما.
یلدا جان میشه بیخیال شی من دیگه پست نمیذارم که بخای لایک کنی!
چ کپی چ غیر کپی

فک کنم داره دعوا میشه همه ی کاربرا هم پست کپی میزارن هم غیر کپی

نه محمد جان دعوا کجا بود, +گل
خوب شد راز هست هنوز....

راست میگی آبان ماه نیست که... آبان فصل پنجم سال هست....

باز میگم ارزشش تو همون گروههایی هست که گفتم

خله

چرا از وضع و حال خودت می نویسی؟
زشته، تو خیلی هم عاقلی...

باز که توهم زدی

واقعا از دست اینها

این حس Mostafa بعد از وارد شدن به #نمیدونم و بعدش از خوشحالی زیاد با بقیه اینجور برخورد میکنه .

باشد ک رستگار شویم

بامداد من صبح ساعت 4 از خواب پریدم وزش باد اینقدر شدید بود تا یکساعت خوابم نبرد .

خب روشن کن
دیگه همه جا شمع دارن که
یه لحظه با چتر و لباس گرم برو سر خیابونتون ، اونجا هم شلوغه که ، هرسال همونجا هم شمع روشن میکنن
چندتا شمع بخر و همونجا روشن کن
منم میخوام برم تا خونه ی خودم ، آخه خونه جدید کنار مسجد هاشمیه
مسجد هاشمی هم همینجوریه ، شمع روشن میکنم اونجا

آخه من هر سال میرفتم خواهر امام. آقا سید عباس. چاه امام زمان . مسجد سمیع و صفی شمع روشن میکردم اگه بارون باشه که نمیرم

من که شخصا ساعت 2 خوابیدم به زور فقط ساعت 6 صدای بارون خیلی شدید بود

منم دوست دارم برم مسجد صفی ولی خب امسال بعد از 7 سال ماشین دارم

آره رضا منم بیدار شدم از خواب ، ساعت 4:15 بود ، دیدم بادو ، فکر کردم میخواد سقف خونه رو بکنه

اینجا هم خیلی باریده

اصلاحیه:
ماشین ندارم

معمولا پیاده میرن ماشین چیه همش ترافیک میشه راه بندون

خب وقتی بارون باشه باید با ماشین تا یه جایی رفتش دیگه ، بعدش بقیه رو پیاده رفت
پارسالم اگه یاد ت باشه بارون سیل بود
ما رفتیم آستانه با اهل و اعیال
ولی امسال نداریم که
ماشین رو میگم

تشـکرات از هر دو

خواهش می کنم...
رو احوال دیروز من اثر داشت میخوام یکسری از اینکارا رو انجام بدم خیلی دیر شده شاید بتونم زندگیمو عوض کنم

ولی این ساده نباش یه خورده بوووو داره....
منظورت اینه که راه راه باشیم و یا حتی چارخونه؟
راه راه که تو آفریقا زیاده

هر کسی یه تعبیری از سادگی داره
جمله ی سنگینی بود صلوات عنایت بفرمایید

اللهم صل علی محمد و آل محمد...
تکبیـــــــــــــــر!

خوبه بقیه هم با بازیها آشنا بشن .

تو گروه چی بذارم ؟ گروهه کامپیوتر ؟

آره خوبه .

باشه چشم جناب دکتر

اسمش چیه دقیق ؟

رضا ارسال نمیشه نمیدونم چشه یا از سایته یا از وایمکس خودمه

تست کردم مشکل نداره برو از تو گروه ارسال کن .

باشه

علی جان واقعا خوب گفتی این دسته افراد چون ذهنشون بست هست بقیه رو هم مثل خودشون می بینن .

بله دقیقا