چی بگم ازکجابگم درداموباکیابگم بهتره که دم نزنم حرفی ازعشقم نزنم عشقی که گم شدورفت عاشق خاک شدورفت یه روزخوب میادکه بالای عکسم مینویسندانالله واناالیه راجعون آخ که چقدردلم منتظراون روزه که بالای عکسم روبان سیاه بزنن وبگن خدابیامرزتش اولاسلام دومابه پروفایلم خوش اومدی داغ نبودن مادرخیلی سخته خیلی داغونم خستم ازدنیابخصوص ازخودم اول اینکه من دخترپاییزم ابان ماهی هستم سخت عاشق میشم وسخت به کسی دل میدم هنوزعاشق رضام رضاعشق3سالم بوداماالان نزدیک3ساله فوت کرده دلیل فوتش تشنج بودشماهایی که ادعامیکنیددرکم میکنیدومیگیدفراموشش کنم بابانمیشه تاکسی داغ عشقشونبینه نمیتونه حال منودرک کنه الان6ساله که باخونوادم زندگی میکنم بامادربابام زندگی میکردم وتموم دنیام اون بودازوقتی ازدستش دادم دنیابرام جهنم شدحسرت داشتن خیلی چیزهارومیکشم باخونوادم درگیرم به قول خودشون اخه من بچه قرصیم اماباین حال اجازه نمیده1موازسرشون کم شه وکسی باعث ناراحتیشون شه ازخودم زندگی دنیاتنفردارم تنهاکسی که باعث شده تاالان زنده بمونم وزندگی کنم داداش کوچولومه عاشقشم بدون اون1لحظه دنیاروهم نمیخام بیماری قلبی دارم واعصابم ضعیفه هرروزیه مشت پرقرص میخورم خلاصه این فقط 1سطری اززندگی منه اینارواینجاننوشتم تادلتون برام بسوزه خاستم کمی خالی شم خسته ام ازاین سوال بی جواب که هرلحظه میپرسم یعنی الان عشق ومامانم کجان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بروز شده ها اطلاعات گالري دوستان گروه ها RSS