مسافری تنها...دور از وطن و منزل خویش
دنبال سرپناهی دور از نفس خویش
همچنان می گردم
همچنان می رانم
به امید پر پروانه ی خود می جویم
همچنان می بینم
همچنان می بویم
کاریه که شده مثل مرد وایستا بگو من بودم،من این کارو کردم،دلم خواست به هیچ کس ربطی نداره می خواستین بچه رو تو دستو پا ول نکنین.مگه اتاق من مهدکودک که گذاشتینش اینجا
سلام بچه ها.دیشب داییم وخانواده شون اومده بودن خونمون.من داشتم با کامپیوتر کار می کردم بچه داییم هم که یه سال ونیمش داشت میومد سمتم که یهو پاش گیر کرد به پام و باصورت محکم خورد به میز کامپیوتر و صورتش یه زخم عمیق شد و حسابی خون اومد.همش تقصیر من بود .احساس گناه داره دیوونه ام می کنه.حالم از خودم بهم می خوره
بچه ها من تو درس خوندن به مشکل بر خوردم. وقتی می خوام ریاضی بخونم اصلا حوصله ندارم و دیگه از حل تمارین حسابان لذت نمی برم .چی کار کنم که بتونم از ریاضی لذت ببرم؟
آره مصطفی یه مدت دیوونه ریاضی بودم ولی الان اصلا حوصله ندارم
رضا واسه بقیه درسا چی؟الان عصابم از دست فیزیک داقون چون بعضی وقتها یه مباحثی رو نمی فهمم چی کار کنم راحت فیزیک رو بفهمم؟
هر وقت به دنبال کسی بودم که مرا از تنهایی در بیاورد مرا شکست و نتواستم مرحمی بر زخم خویش بیابم مگر تنهایی
بهترین همدم من تنهاییست زیرا وقتی همه مرا تنها می گذراند او با من می ماند
کاریه که شده مثل مرد وایستا بگو من بودم،من این کارو کردم،دلم خواست به هیچ کس ربطی نداره می خواستین بچه رو تو دستو پا ول نکنین.مگه اتاق من مهدکودک که گذاشتینش اینجا
1391/09/15 - 22:06آخه پسر عمدی که نبود پیش اومد غصه نخور زود خوب میشه . در عوض برو براش یه کادوی خوب بگیر بهش بده .
1391/09/15 - 22:27ممنون آقا رضا فکر کنم بهترین کار همین باشه.ممنون
1391/09/16 - 17:52