"دلم لک میزنه واست،زمانی که ازم دوری...ولی درخاطرم هستی،دیگه اینجاشو مجبوری...اگر حرف حرف من باشه،هنوزم مرد و مغرورم...ولی میرم تو خوش باشی،منم اینجاشو مجبورم..."

"خبري ازت نبودو خيلي بيتاب تو بودم اومدم سراغت اما پر گريه شد وجودم
حالا هردو حلقه داریم،تو تودستت،من تو چشمام...تو زدی،من اما موندم،زیر قولت،روی حرفام..."

خداییش همین 2قطعه شعر مو برتن آدم سیخ میکنه،چه برسه به باقی اشعار هنرمندانه استاد مجيد خراطها

توهم منو تنها بذار
مسافرم بايد برم گريه نكن خدا نخواست
دوستم نداشتي اما من عادت كردم به بودنت
غريب بودن نامردما تورو ازم روبودنت
ميخام يه بار ببينمت سر بذارم روشونه هات

برو اما بدون هرجا بري ميونم توي حسرتت
بايد پياده شيم گلم قايقمون به گل نشست
اينو بدون فدات بشم تو بدترين وضيعتم
اينو زدم تا بدوني از دستت تو ناراحتم
درسته كه زدم ولي خيلي دوست دارم تورو
الهي قربونت برم خيلي برام بودي عزيز

اينو زدم تا بدوني موقع رفتنت نبود
خدا نگه دارت باشه گرچه دلم راضي نبود
حق نداري كه بگذري از حرف من به سادگي
زدم كه يادت بمونه هرجا ميري بايد بگي
اينو زدم يادت باشه مردي داري

گفتن لحضه ي اخر واسه من هنوز سواله
ديدن دوباره ي تئو فقط تو خواب و خياله
راستي
هيچكي مثل من بلد نيست قدر چشماتو بدونه
تو ديگه رفتي كه رفتي نمياي پيشم ميدونم

"دلم لک میزنه واست،زمانی که ازم دوری...ولی درخاطرم هستی،دیگه اینجاشو مجبوری...اگر حرف حرف من باشه،هنوزم مرد و مغرورم...ولی میرم تو خوش باشی،منم اینجاشو مجبورم..."

گفتن لحظه ی آخر واسه من هنوز سواله

دیدن دوباره تو فقط تو خواب و خیاله.....

لحظه های آخر تو توی قلب من میمونه

هیشكی مثل تو بلد نیست دلمو بسوزونه

غروبا دلم میگیره عكسشو بغل میگیرم

هنوزم مثل قدیما واسه ی اشكات میمیرم

---------------------------------------------------

خدااااااااااااااااااااااااای احساس فقط
و رو به خاطراتمون تو منو بی خبر نذار

تو رو به اشکمون قسم منو چشم به در نذار

باشه میرم از پیشت تو ای بود و هست من

چقدر خالیه جای دستات توی دست من

سخته گفتنش ولی خداحافظ عشق من

نظرسنجی "ستاره آینده موسیقی پاپ ایران"(در سمت چپ سایت):

www.taranehmah.com

نظرسنجی " بهترین ترانه ماه " :

www.taranehmah.com/behtarin

چه مرگمه

عزیزم دلخوریام زیاد شده انگاری فصل خزون برگمه
میخوام سفره ی دلم رو وا کنم به خدا این بارمیگم چه مرگمه
اگه هی بی خودی دعوا میکنم خوب می خوام بهم محبت بکنی
به خدا بعضی روزا فکر می کنم که داری منو تحمل می کنی
جلوی غریبه ها خیلی بده دستتو از توی دستام می کشی
خودمو گاهی به مردن می زنم تا شاید منت منو بکشی
آرزومه یه دفعه جایی میری بپرسی میشه برم یا که نرم
مطمئن باش که بهت میگم برو اما زودبرگردی دردت به سرم
وقتی می بینم باهام غریبه ای فکر رفتن هی میوفته تو سرم
اما چون طاقت رفتن ندارم میزنم به بی خیالی می گذرم
بی محلیات داره زجرم میده دیگه از این وضعیت خسته شدم
چرا هی دروغ می گم نمی دونم انگاری زیادی وابسته شدم
وقتی بی خودی میگم مریض شدم دوست دارم یه کمی دلواپس بشی
به خدا چیز زیادی نمی خوام چی می شه اگه یه کم عوض بشی
وقتی که سراغتو نمی گیرم چی می شه یه بار سراغم بگیری
واسه اینکه بهت محبت بکنم دور از جونت تو هم یک بار بمیری