یافتن پست: #آهی

Majid
14.jpg Majid
خاطرات را باید سطل سطل
از چاه زندگی بیرون کِشید.
خاطرات
نه سر دارند
و نه ته !
بی هوا می آیند تا خفه اَت کنند .
میرسند گاهی

وسط یک فکر
گآهی وسط یک خیابان
سردت میکنند
داغت میکنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت میزنند
خاطرآت ؛ تمام نمی شوند
بلکه
تمــــامت میکنند .
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/10 - 16:14 ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
فریدون مشیری: عاشقم..... اهل همین کوچه ی بن بست کناری ، که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ، تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟ من کجا ؟ عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا ؟ تو به لبخند و نگاهی ، منِ دلداده به آهی ، بنشستیم تو در قلب و منِ خسته به چاهی...... گُنه از کیست ؟ از آن پنجره ی باز ؟ از آن لحظه ی آغاز ؟ از آن چشمِ گنه کار ؟ از آن لحظه ی دیدار ؟ کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ، همه بر دوش بگیرم جای آن یک شب مهتاب ، تو را تنگ در آغوش بگیرم.
... ادامه
دیدگاه · 1393/09/5 - 20:26 توسط Mobile ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
فریدون مشیری: عاشقم..... اهل همین کوچه ی بن بست کناری ، که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ، تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟ من کجا ؟ عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا ؟ تو به لبخند و نگاهی ، منِ دلداده به آهی ، بنشستیم تو در قلب و منِ خسته به چاهی...... گُنه از کیست ؟ از آن پنجره ی باز ؟ از آن لحظه ی آغاز ؟ از آن چشمِ گنه کار ؟ از آن لحظه ی دیدار ؟ کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ، همه بر دوش بگیرم جای آن یک شب مهتاب ، تو را تنگ در آغوش بگیرم.
... ادامه
دیدگاه · 1393/09/3 - 23:20 در Girls and Boys توسط Mobile ·
3
Mohammad
1410213260710948_large.jpg Mohammad
زندگی یعنی
عاجز از تعریفی
برای هر یک تعریفی
چه خوب باشد چه بَد
کُلی نیست
نسبی ست
گآهی خوشی
گآهی ناخوشی
زندگی عرصه یِ
شادمانیُ جنگآوری ست !

دیدگاه · 1393/06/19 - 09:32 ·
3
Mohammad
1405629344732626_large.jpg Mohammad
بِ هر کِ می رسیم میگوییم
التماسِ دعا ..
بِ شمآ ...
بآ التمآسُ و آرزو میگویم :التمآسِ نگآه ..
دعآ کِ دیگر جآیِ خود..
خودش عآلمی دآرد.
مجنونم می کند..

+
گآهی نگآهی جآنم

bamdad
bamdad
عاشقم ،
اهل همین کوچه ی بن بست کـناری
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی …
منِ دلداده به آهی
بنشستیم ،
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ، همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ، تو را تنگ در آغوش بگیرم...

{-35-}
soheil
soheil
پروردگارا ............

به من بیاموز ............

در طول عمرم آهی نکشم ..............

برای کسانی که دلم را شکستند .
دیدگاه · 1393/04/17 - 12:30 ·
2
bamdad
bamdad
ﻋﺎﺷﻘﻢ،

ﺍﻫﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﭼﮥ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮐـﻨﺎﺭﯼ

ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺵ ﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ِ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻧﻬﺎﺩﯼ

ﺗﻮ ﮐﺠﺎ ...؟

ﮐﻮﭼﻪ ﮐﺠﺎ ... ؟

ﭘﻨﺠﺮﮤ ﺑﺎﺯ ﮐﺠﺎ ... ؟

ﻣﻦ ﮐﺠﺎ ...؟

ﻋﺸﻖ ﮐﺠﺎ ...؟

ﻃﺎﻗﺖِ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺠﺎ ...؟

ﺗﻮ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ

ﻣﻦِ ﺩﻟﺪﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻫﯽ...

{-41-}
دیدگاه · 1393/04/16 - 22:02 ·
5
zoolal
zoolal
به درگاهی پناه آورده‌ام کز در نمی‌راند
که هرکس را که درمانده‌ست سوی خویش می‌خواند
*****
امید اولی که هر زمان او را رها کردم،
امید آخرم شد نام او را تا صدا کردم
*****
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است، می‌ترسم، کنارم باش
*****
اگر گم کرده‌ام در این همه بی‌راهه راهم را
تویی که می‌بری سوی سپیدی‌ها نگاهم را
*****
صدایم می‌کنی وقتی صدایم غیرِ آهی نیست
خطابخشی، به اشک و توبه می‌بخشی گناهم را
*****
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است، می‌ترسم کنارم باش
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/5 - 17:13 ·
6
zoolal
zoolal
کــــــــــــــــآش مـــی شـــد آدمــــــــــــــ……..
گــــــآهی به اندازه ی نـیــآز، بمیـــــرد!!
بعد بلند شــــــود آهستــــه آهستــــــــه
خــــــــآک هایش رآ بتکــــــــآند
گردهآیش بمآند
اگــــــــر دلش خوآست،
برگردد به زنــــــــــدگی.
دلش نخوآست،
بخوآبــــــــــــــــد تا ابــــــــــــــــــــــد
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/20 - 20:41 ·
8
bamdad
bamdad
ایـن بـی تــفـآوتـیهـآ...





ایــن بـی خــَـبــَـری هــآ...





گــآهی دیــدآر از ســَـر اجـبـآر...





نــَـبـودَن هآ ... نـَـدیــدَن هــآ ....





یــَـعـنـی بــُـرو ...!





گـــآهــی چـِـقــَـدر خِــنـگ مـیـشــویـم ...!

{-16-}
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:29 ·
6
Majid
akserver.ir_13905686701.jpeg Majid
ایرانی ها در اون دنیا


میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که:

آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن

اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید،

همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده

نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده...

یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!



آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا

دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم

بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن .

خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه،

فرزندان من هستند وبهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی،

خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سرواقعی یعنی چی!!!



جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره

شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟

جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه...

این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این

طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن!

تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!...

حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!!

جبرئیل جان، من برم ....

اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!! قهقهه
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:22 ·
رویآی بیهوده ی بوسه هآ , , , مآهی شدن پیش این کوسه هآ, , ,#مخاطب-خاص
دیدگاه · 1393/01/20 - 13:25 ·
6
مجید
مجید
مـن هـنـوزم بـه پــآکی ِ مـآدری کـه بـر سـر فـقـر
فـآحـشـه شـد دآرم.
ولـی مـشـکـلـم بـآ زنـآن ِ شـوهـر دآريـسـت کـه
بـآ پـسـر 25 سـآلـه رآبـطـه دآرنـد.

مـن هـنـوزم بـه پـآکـی دخـتـری کـه تـنـش رآ
بـه عـشـقـش دآد و شـنـيـد اعـتــقــآد دآرم
ولـی مـشـکـلـم بـآ دخـتـرآنـيـسـت کـه بـه سـآل هـآی اول دوسـتـی
خـود رآ بـآکـره مـيـنـــآمــنــد .

مـن هـنـوزم بــرآی دخـتـری کـه در دسـتـمـآلـی مـيـشـود نـآرآحـت مـيـشـوم
مـن هـنـوزم بـرآی نـو ِ زيـبـآ کـه نـمـی تـوآنـد لـحـظـه ای
رآحـت کـنـآر خـيـآبـآن رآه رود نـآرآحـت مـيـشـوم .
مـن هـنـوزم مـيـکـنـم وقـتـی دخـتـری
از مـشـکـلـآت رآبـطـه اش بـآ پـسـری مـيـگـويـد

مـن دلـخـورم از پـسـری کـه از روی نـآرآحـتـی دخـتـر پـآک رآ فـآحـشـه مـغـزی نـآمـيـد .

مـن هـنـوزم تـنـم مـيـلـرزد وقـتـی دخـتـری بـرآی بـرآدر کـوچـکـش
مـجـبـور اسـت دسـتـمـآلـی شـود تـآ بــرآدرش بـخـوآنـد .

مـن هـنـوزم امـيـدم بـه دخـتـريـسـت کـه طـرح ( مـوتـور " سـی دی آی " )
دوسـت پـسـرش را بـــه ( " کـلــاس " S " ) نـمـیـفـروشــد

مـن هـنـوزم اعـــتـقــآد دآرم بــه بـــآورهــآيــم
ولــی گــآهی بــآید بـآ عـقـآيـدی بــجـنـگـم
بـآ عـقـآيـدی کـه بــآيـد بـفـهـمـی اسـتـثـنــآيـش ايـن روز هــآ
بــه تـعــدآد هــآی دسـت مــحــدود شــده

مـن هـنـوز از مـيـنـويـســم
ولــی روزی مـی رســـد کـه بـه دخـتـرهـآ کـنـآيـه مـيـزنـم ، ِ زيـبـآ
نـجـنـگ بــآ مــن دنـبـآل درست کــردن رآهــت بــآش ۔
روزی کــه بــه بـزرگ کـنـآيـه مـيـزنـم مــرآ مـلــآمـت نـکـن
دنـبـآل نـکـآت مـنـفـی ِ خــودت بـــآش تــــآ مـثـبـتـش کــنـــی . .
soheil
soheil
بار الاها سن بیزه وئر بو شیاطین دن نجات
اینسانین نسلین کسیب ، وئر اینسه بو جین دن نجات
بیزدن آنجاق بیر قالیرسا ، شیطان آرتیب مین دوغوب
هانسی رؤیا ده گؤروم من ، بیر تاپا مین دن نجات
بئش مین ایلدیر بو سلاطینه گرفتار اولموشوق
دین ده گلدی ، تاپمادیق بیز بو سلاطین دن نجات
بیر یالانچی دین ده اولموش شیطانین بیر مهره سی
دوغرو بیر دین وئر بیزه وئر بو یالان دین دن نجات
هر دعا شیطان ائدیر ، دنیا اونا آمین دئییر
قوی دعا قالسین ، بیزه سن وئر بو آمین دن نجات
ارسینی تندیرلرین گوشویلاریندا اویناییر
کیمدی بو گودوشلارا وئرسین بو ارسیندن نجات
یا کرم قیل ، کینلی شیطانین الیندن آل بیزی
یا کی شیطانین اؤزون وئر بیرجه بو کین دن نجات
اؤلدورور خلقی ، سورا ختمین توتوب یاسین اوخور
بار الاها خلقه وئر بو حوققا یاسین دن نجات
دینه قارشی ( بابکی – افشینی ) بیر دکان ائدیب
بارالاها دینه ، بو بابکدن ، افشین دن نجات
( ویس و رامین ) تک بیزی رسوای خاص و عام ائدیب
ویس ده اولساق ، بیزه یارب بو رامین دن نجات
شوروی دن ده نجات اومدوق کی بیر خئیر اولمادی
اولماسا چای صاندیقیندا قوی گله چین دن نجات
من تویوق تک ، اؤز نینیمده دوستاغام ایللر بویو
بیر خوروز یوللا تاپام من بلکی بو نین دن نجات
« شهریارین » دا عزیزیم بیر توتارلی آهی وار
دشمنی اهریمن اولسون ، تاپماز آهین دن نجات
متین (میراثدار مجنون)
nader melody
nader melody
گآهی وقتــــ ها...

دلتـــ ميخوآهـــد...

يكي را صدآ كني و بگويي:

"سلــــام...مي آيي قدم بزنيم؟!..."

گآهي...

آدم چه چيز هآي ســــــآدـهـ اي را ندآرد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/14 - 12:33 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هرگـــز برای عــ ــ ــآ شــ♥ــــق شدن دنبـــال بارونــــ و بابونهــ نباش گــــ ـــآهی در انتهـــای خارهــــ ـــای یک کاکتوسـ به غنچــــ ــــ ه ای میرسیـــــ کــ ـ ه زندگیت را روشن میکنــ ــ د ...
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1389455019423993_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
ماهایی که از اومدن کسی خوشحال نمیشیم...
یا کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم...
ما بی معرفتو نامرد نیستیم...
فقط یه زمانی یه کساییوارد زندگیمون شدن که یه سری باورامونو از بین بردن...{-31-}
bamdad
bamdad
گآهی برای درد و دل

یک آغوش غریبه میخواهی

با عطری آشنا

کسی که قرار نیست برای بار دوم با او روبرو شوی!
دیدگاه · 1392/09/9 - 17:46 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1366993243644065_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گآهی وقتــــ ها... دلتـــ ميخوآهـــد... يكي را صدآ كني و بگويي: "سلــــام...مي آيي قدم بزنيم؟!..." گآهي... آدم چه چيز هآي ســــــآدـهـ اي را ندآرد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/6 - 12:22 ·
8
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ