یافتن پست: #حاكم

zahra
zahra
هرروز او متولد میشود؛
عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست كه او؛ عشق می كارد و كینه درو می كند چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می اورد كه تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می كند ... و اینها همه كینه است كه كاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است


زن عشق می كارد و كینه درو می كند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج كنی ... در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو ... او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی ... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی...او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد ... او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .....
دکتر شریعتی
متین (میراثدار مجنون)
دیدگاه · 1393/10/6 - 22:40 ·
2
Majid
Majid
محاکمه عشق
جلسه محاكمه عشق بود، عقل قاضی ، و عشق محكوم ....
به دلیل تبعيد به دورترين نقطه مغز يعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند
قلب شروع كرد به طرفداری از عشق
آهای چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی؟
ای گوش مگر تو نبودی كه در آرزوی شنيدن صدايش بودی ؟
وشما پاها كه هميشه مشتاق رفتن به سويش بوديد حالا چرا اينچنين با او مخالفيد ؟
همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند ،
تنها عقل و قلب در جلسه ماندند عقل گفت:
ديدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحيرم با وجودی كه عشق بيشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمايت ميكنی !؟
قلب ناليد و گفت:
من بی وجود عشق ديگر نخواهم بود و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانيه كار ثانيه قبل را تكرار ميكند و فقط با عشق ميتوانم يك قلبی واقعی باشم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:28 ·
محمدطاها
10154155_753008451459165_233953967_n.jpg محمدطاها
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﭘﻮﻝ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺎﺷﺪ، ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ !
Mostafa
Mostafa
محاكمه كردن خود از محاكمه كردن ديگران خيلي مشكلتر است. اگر توانستي در مورد خودت قضاوت درستي بكني، معلوم مي شود يك فرزانه تمام عياري.((آنتوان دوسنت اگزوپري))
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/1 - 15:01 ·
4
♥هـــُدا♥
625002_FZIKHm4v.png ♥هـــُدا♥
ebrahim
ebrahim
آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست كرده ، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده ، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 22:40 توسط Mobile ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
از قضا روزي اگر حاكم اين شهر شدم ؛ خون صد شيخ به يك مست فدا خواهم كرد ؛ ترك تسبيحو دعا خواهم كرد ؛ وسط كعبه دو ميخانه بنا خواهم كرد ؛ تا نگويند كه مستان ز خدا بي خبرند..........
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/2 - 02:44 ·
4
Majid
index.jpeg Majid
قرن ما شاعر اگر داشت هوا بهتر بود...خار هم كمتر نبود از گل بسا بهتر بود...
قرن ما شاعر اگر داشت كبوتر با كبوتر باز با باز نبود شعار پرواز....واي بر ما كه تصور كرديم عشق را بايد كُشت...در چنين قرني كه دانش حاكم است عشق را از صحنه دور انداختن ديوانگيست،درماندگيست،...
شرمندگي است
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/25 - 16:31 ·
1
شهرزاد
شهرزاد
محاکمه عشق
جلسه محاكمه عشق بود، عقل قاضی ، و عشق محكوم ....
به دلیل تبعيد به دورترين نقطه مغز يعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند
قلب شروع كرد به طرفداری از عشق
آهای چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی؟
ای گوش مگر تو نبودی كه در آرزوی شنيدن صدايش بودی ؟
وشما پاها كه هميشه مشتاق رفتن به سويش بوديد حالا چرا اينچنين با او مخالفيد ؟
همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند ،
تنها عقل و قلب در جلسه ماندند عقل گفت:
ديدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحيرم با وجودی كه عشق بيشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمايت ميكنی !؟
قلب ناليد و گفت:
من بی وجود عشق ديگر نخواهم بود و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانيه كار ثانيه قبل را تكرار ميكند و فقط با عشق ميتوانم يك قلبی واقعی باشم
... ادامه
Noosha
ba.jpg Noosha
گلشن _ طبس

این باغ در شهر کویری شمال شرقی استان یزد و در بستر شهری و در انتهای شرقی خیابان گلشن طبس و بوسیله میرحسن خان، سومین حاكم طبس، از سلسله خوانینی که به وسیله نادرشاه به حکومت طبس منصوب شدند، احداث گردید.
... ادامه
Mostafa
Mostafa
بارآخر..
من ورق را با دلم بر ميزنم!!
بار ديگر حكم كن!
اما نه بي دل!
با دلت
دل حكم كن
حكم دل : هركه دل دارد بيندازد وسط
تا كه ما دلهايمان را رو كنيم!!
دل كه روي دل بيافتاد،عشق حاكم ميشود،،پس به حكم عشق،،بازي ميكنيم.. اين دل من.!
رو بكن حالادلت را...! دل نداري؟
بر بزن انديشه ات را...! حكم لازم: دل گرفتن!! دل سپردن... هر دو لازم! عشق لازم..
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/27 - 02:56 ·
2
رضا
رضا
برداشتن موانع از زندگي
در زمان ها ي گذشته ، پادشاهي تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و براي اين كه عكس العمل مردم را ببيند خودش را در جايي مخفي كرد. بعضي از بازرگانان و نديمان پادشاه بي تفاوت از كنار تخته سنگ مي گذشتند. بسياري هم غرولند مي كردندكه اين چه شهري است كه نظم ندارد.

اين شهر عجب مرد بي عرضه اي است و ... با وجود اين هيچ كس تخته سنگ را از وسط بر نمي داشت . نزديك غروب، يك روستايي كه پشتش بار ميوه و سبزيجات بود ، نزديك سنگ شد. بارهايش را زمين گذاشت و با هر زحمتي بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را كناري قرار داد.
ناگهان كيسه اي را ديد كه زير تخته سنگ قرار داده شده بود ، كيسه را باز كرد و داخل آن سكه هاي طلا و يك يادداشت پيدا كرد. در آن يادداشت نوشته بود :
هر سد و مانعي مي تواند يك شانس براي تغيير زندگي انسان باشد .
دیدگاه · 1391/06/11 - 01:44 ·
7
melodi
melodi
جاده ي قلب

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ