شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!!
مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پيشونيش رو چاک داده بود روي زمين افتاد و زمزمه ميکرد دوربين رو برداشتم و رفتم بالاي سرش داشت اخرين نفساشو ميزد
ازش پرسيدم اين لحظات اخر چه حرفي براي مردم داري ؟
با لبخند گفت :
از مردم کشورم ميخوام وقتي براي خط کمپوت ميفرستن،عکس روي کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم داره ضبط ميشه برادر ؛ يه حرف بهتري بگو
با همون طنازي گفت :
اخه نميدوني سه بار بهم رب گوجه افتاده
الان اسم من چرا آبی نشد؟؟ گفتم این موقع شب یلدا اینجا چیکار میکنه...پس معتاد شدی ها؟؟ مشکلی نداره جیگر ما راهشو بلدیم خودت را به ما بسپار.. سرباز یلدا رو ببر سلولش
بر منکرش لعنت ی روز از بس عصبانی بودی ترسیدم سریع از نمیدونم خارج شدم...
1392/07/22 - 01:17ای جانم مصطفی .چرا به این مظلوم گیر دادین؟ دیوار کوتاه تر از مصطفی نبود؟
1392/07/22 - 01:20من؟ اها اون ماجرا رو میگی چیزی نبود مهناز
1392/07/22 - 01:41مگه اینکه رفیقمون هوامونو داشته باشه دمت گرم رضا ولی رضا همچین مظلومم نیستیم شیطنت رو رو نمیکنیم
چیزی نبود اونطوری ازت ترسیدیم.. وای به حال اینکه چیزی باشه الان خیلی ذوق کردی ازت حساب بردم نه...
1392/07/22 - 01:45#مهناز_جون واقعا شباهت خاصي داره واقعا #خشم_مصطفي ترس داره
1392/07/22 - 06:34#رضا_جان قابلي نداشت
#رضا_بابايي مظلوم ؟ عامو مارو فيلم كردي؟؟ برو برووووووووو اين مصطفي ك ما ديديم سركرده كصافطين و خبيثينه
#مصطفي خدا همسايتونو پارتيتونو ازت نگيره انشالا
یلدا جدیدا تو با مصطفی خیلی لج شدی..
1392/07/22 - 13:43خاااا منو خعلي اذيت ميكنه خيلي خبيثه
1392/07/22 - 13:45طفلک خیلی آرومه که... هرچند شاید تنها با تو لجه..با هم مهربون باشید
1392/07/22 - 13:55وقتی آدم سوژه میشه چه جالبه
1392/07/22 - 14:12