یافتن پست: #طوفان

bamdad
photo_2018-06-05_06-40-18.jpg bamdad
طوفان مصائب همه ی دلخوشیم برد
تردید فزون گشته و امید دلم مرد

چرخید مدار ابدیت که برنجم
تا طاقت خود با غم و اندوه بسنجم...
:(
دیدگاه · 1397/06/2 - 17:34 ·
1
bamdad
photo_2017-02-19_16-20-11.jpg bamdad
یکی از شگفت انگیزترین عکسهای نشنال جئوگرافی در یوتای جنوبی که توسط David Rankin، در زمان وقوع طوفان از لحظه ی برخورد صاعقه به صخره های سرخ گرفته شد.
... ادامه
دیدگاه · 1395/12/1 - 16:21 ·
2
bamdad
photo_2016-08-06_23-37-20.jpg bamdad
طوفان در کویر کرمان بقایای یک جاده تاریخی سنگفرش شده مربوط به دوره اشکانی را نمایان
bamdad
photo_2016-07-27_18-27-32.jpg bamdad
نمايي خارق العاده از ابرهاي طوفاني برفراز درياچه ويكتوريا در آفريقاي جنوبی
دیدگاه · 1395/05/6 - 18:29 ·
5
bamdad
photo_2016-05-27_15-31-53.jpg bamdad
تصويري زيبا از طوفان خورشيدي
دیدگاه · 1395/03/7 - 15:32 ·
5
bamdad
photo_2016-05-26_17-34-13.jpg bamdad
محققان آمریکایی موفق به ساخت کپسول نجات پیشرفته‌ای شدند که جان انسان‌ رادر بدترین فجایع طبیعی مثل سونامی وطوفان‌های قدرتمند حفظ می‌کند
... ادامه
bamdad
photo_2016-03-05_18-05-19.jpg bamdad
عکسی بسیار زیبا از طوفان تندري - آمريكا
رضا
رضا
عوامل تاثیر گذار در کندی اینترنت ایران رطوبت و آفتاب و باران و سرما و گرما و گرد و غبار و کوسه و لنگر کشتی و جنگ و زلزله و طوفان .
دیدگاه · 1394/10/20 - 00:06 ·
3
bamdad
photo_2015-12-26_17-58-48.jpg bamdad
بزرگترين طوفان سال كه از فضا عكس بردارى شده
bamdad
photo_2015-11-12_17-09-52.jpg bamdad
خسارت طوفان امروز در جزیره کیش !
دیدگاه · 1394/08/21 - 17:10 ·
1
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
هوا ابری شده شدید!
فکر میکنم طوفان گرد و خاک تا یه ساعت دیگه تهران رو بهم بریزه!
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی
به خلوت با خیال من تکلم می کنی گاهی
هر آن لحظه که پیدا می شوی از دور مثل من
به ناگه دست و پای خویش را گم می کنی گاهی

چنان دریای نا آرام و طوفانی ،تو روحم را
اسیر موج های پر تلاطم می کنی گاهی
دلم پر می شود از اشتیاق و خواهشی شیرین
در آن لحظه که نامم را ترنم می کنی گاهی

همه شعر و غزلهای پر احساس مرا با شوق
تو می خوانی و زیر لب تبسم می کنی گاهی
تو هم مانند من لبریزی از حس جنون عشق
یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی
... ادامه
Mohammad
Mohammad
بن بست زندگی آنجایی است که

شیطان در گوشمان زمزمه کند

تو راه توبه وبازگشت نداری

وما دست روی دستمان بگذایم

وخودرا در طوفان زندگی رها سازیم
... ادامه
bamdad
bamdad
خدا وقتی نخواهد؛

عمر دنیا سر نخواهد شد...

گلوی خشک صحرایی

به باران تر نخواهد شد...

و تا وقتی نخواهد

برگی از کاجی نمی افتد...

و باغی از هجوم داس ها

پر پر نخواهد شد...

خدا وقتی نخواهد

دانه ای کوچکتر از باران، گلی بالا رونده مثل نیلوفر نخواهد شد...

و کرم کوچکی... پروانه ای زیبا... و کوهی سخت... عقیق و شیشه و اینه و مرمر نخواهد شد...

خدا وقتی بخواهد می شود وقتی نخواهد نه...

گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد..

خدا وقتی بخواهد غیر ممکن می شود ممکن...

ولی وقتی نخواهد واقعا دیگر نخواهد شد...

{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1394/01/5 - 19:38 ·
2
رضا
رضا
این هفته لیگ خوب بود هم بازیش رو برد هم موفق شد بازی رو ببره .
رضا
رضا
به طرز مشکوکی 2 نفر که نمیخوام اسم ببرم پیداشون نیست . نفر سوم هم فکر کنم چون مشهد برف اومده یخ زده پیداش نیست .
bamdad
bamdad
نذر کرده ام

يک روزي که خوشحال تر بودم

بيايم و بنويسم که

زندگي را بايد با لذت خورد

که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد

و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

يک روزي که خوشحال تر بودم

مي آيم و مي نويسم که

اين نيز بگذرد

مثل هميشه که همه چيز گذشته است و

آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است

يک روزي که خوشحال تر بودم

يک نقاشي از پاييز ميگذارم , که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي

نيست

زندگي پاييز هم مي شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر

يک روزي که خوشحال تر بودم

نذرم را ادا مي کنم

تا روزهايي مثل حالا

که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است

بخوانمشان

و يادم بيايد که

هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد

و

هيچ آسياب آرامي بي طوفان

{-35-}
دیدگاه · 1393/10/22 - 19:59 ·
4
متین (میراثدار مجنون)
98389798832435631270.jpg متین (میراثدار مجنون)
bamdad فریب آرمش دروغین دنیا را نخوریم

دنیا هیچگاه بدون طوفان نبوده است،

آری ، دنیا جای غریبی ست

اینجا حتی پسر نوح بودن بی فایده است

اگرکه با نوح نباشی....
دیدگاه · 1393/10/22 - 17:27 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
اگر کسی مرا خواست
بگویید: رفته باران ها را تماشا کند.
و اگر اصرار کرد،
بگویید: برای دیدن طوفان ها
رفته است!
و اگر باز هم سماجت کرد،
بگویید:
رفته است تا دیگر بازنگردد...
... ادامه
zahra
zahra
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم

خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم

باور مکن که طعنه ی طوفان روزگار
جز در هوای زلف تو دارد مشوشم

سروی شدم به دولت آزادگی که سر
با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم

دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب می گزد چو غنچه ی خندان که خامشم

هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری وشم

لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی
تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم

ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار
این کار تست من همه جور تو می کشم
استاد شهریار
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:28 ·
3
Majid
toofan.jpg Majid
با رفتنت طوفان بپا کردی...





مرگ بر سرطان !

چند روز بی تو گذشت
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
bamdad نگران چی هستی؟

گاهی خدا درها و پنجره ها را قفل میکنه

زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه

و

خدا

میخواد از تو محافظت کنه

پس بخند
دیدگاه · 1393/08/7 - 19:15 ·
5
Mohammad
rainy.matalebeziba.ir.jpg Mohammad
هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند...
هر دو لباس‌هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى‌لرزیدند
پسرک پرسید: «ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم.
مى‌خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى‌هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.

گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.
آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهای شان را گرم کنند، بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم.
زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد، بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من اوه نه!
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکى‌اش به هم مى خوره.
آن ها درحالى که بسته‌هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند ...

فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن‌ها دقت کردم،
بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.
سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند.
صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم، لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم.
مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.

*
*

با دلبستن به دلخوشی های زندگی، می توان برای فردای بهتر تلاش کرد
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/26 - 09:17 ·
6
Mostafa
Mostafa



دستمو بالا گرفتم
تو ضیافت اسیری
تا تو تا آخر دنیا
سرتو بالا بگیری
دستمو بالا گرفتم
تا تو قلبت پا بگیرم
تا ببینی با چه عشقی
این شکستو می پذیرم..
تو یه طوفان من جزیره
من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من
همه دنیا رو بگیره

همه دنیا رو بگیره..


نقطه ی تسلیم محضم
نقطه ی آرامشم بود
اسمتو زمزمه کردم
این تمام شورشم بود
تو هوای تو که باشم
صاحب کل زمینم
من همه دنیامو دادم
زیر چتر تو بشینم
شوق تسلیم تو بودن
لحظه لحظه تو تنم بود
بهترین تصویر عمرم
عکس زانو زدنم بود
عکس زانو زدنم بود..
تو یه طوفان من جزیره
من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من
همه دنیا رو بگیره
همه دنیارو بگیره..

منبع: 7text.ir
... ادامه
negaaaar
negaaaar
گاه و بی گاه به یاد می اورم و میترسم

به یاد می آورم آن عشق شیرینی که زندگیم را شیرین

و وجودم را مبهوت خویش کرده بود

به یاد می آورم روزی را که بچگانه شیرینی و طراوت عشق را

به پنجه طوفانی سهمگین سپردم

میترسم باز رخ دهد این اتفاق

ترس دارم از عاشق شدن دوباره

ترس دارم که او را دیگر نبینم دیگر نشنوم دیگر....احساس نکنم او را

این ترس و خاطره ی تلخ بهای ناچیزیست در برابر

ار دست دادن عشق بهایی با نام پشیمانی برای از دست دادن او
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/13 - 16:52 ·
4
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ