یافتن پست: #كاش

bamdad
bamdad
نوبل بعد از اختراع ديناميت فهميد بشر رو تو چه دردسري انداخته و عذاب وجدان گرفت. كاش مخترع مسواك هم به اين عاقبت دچار شده باشه.
{-7-}
دیدگاه · 1395/05/28 - 16:38 ·
5
مرجان بانو :)
image.jpeg مرجان بانو :)
بالاخره اينو خريدم واسه ديوار آقاهه گفت كاشي هست كلي خنديدم گفتم آقا من خودم مرجانم قسمت شد مرجان بزنم ديوارخخخخ
4 دیدگاه · 1395/05/24 - 21:01 توسط Mobile ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
از آدماي از خود راضي بدم مياد و اينكه تو حريم خصوصي ات وارد بشن خوب نيست كاش فهم و شعور رو همه داشتن بيشعوري گريبان خيلي ها رو گرفته :)
دیدگاه · 1395/05/23 - 22:59 توسط Mobile ·
7
Majid
Eteraf.jpg Majid
دیدگاه · 1395/01/9 - 14:26 ·
4
مرجان بانو :)
image.jpg مرجان بانو :)
اين هم ابتكار جالب ك توي درخت كه قطع شده گل كاشتن، خيلي برام جالب بود. عكاس
1 دیدگاه · 1395/01/5 - 12:21 توسط Mobile ·
3
bamdad
bamdad
كاش مي دانستم حكمتت را
يا مي راني ام به سبب گذشته اي كه دور افتادم
و يا مي آزمايي ام به اميد فردايي روشن!
اندكي از گذشته ام
پرده بردار
و فردا را
نه دوردست
كه نزديك،
به تصوير بكش!
مي خواهم بدانم
با تو
در كدامين
نقطه عالمم!

{-47-}
رضا
15-5-25-112938eye-blue_1024.jpg رضا
Majid
RHIML-Small-27.jpg Majid
گاهي فكر مي كنم اي كاش
احساسي نداشتم
اي كاش دوستي نداشتم
اي كاش هميشه تنها مي ماندم
اي كاش دوستانم اينقدر گرگ صفت نبودند
رفاقت و اين همه پستي
رفاقت و اين همه دروغ
رفاقت و اين همه كثافت
رفاقت و اين همه نامردي
نمي دانستم گرگها معناي رفاقت را نمي دانند
اين گرگهاي انسان نمارا چه به رفاقت و دوستي... !!!
پست تر و هرزه ترو دريده تر از هر حيوان وحشي اند
اين انسانهاي دوست نما ... !!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/12 - 12:25 ·
4
bamdad
bamdad
كاش از اول ياد گرفته بودم سر چيزهايي كه اذيتم ميكنه داد بزنم " بسه ! "

اما گذاشتم خودش تموم شه

اين تموم شدن هايي كه ول كردم تا تموم شن ، دارن منو تموم ميكنن ...

{-109-}
دیدگاه · 1393/11/30 - 21:31 ·
3
bamdad
bamdad
كاش يكي ياد آدم ها مي داد..!

كه رسوا شدن از همرنگ جماعت شدن بهتر است..

حداقلش ديگر همه جا پر نبود از آدم هاي كه خودشان نيستند

{-15-}
دیدگاه · 1393/11/14 - 19:13 ·
1
zahra
zahra
هرروز او متولد میشود؛
عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست كه او؛ عشق می كارد و كینه درو می كند چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می اورد كه تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می كند ... و اینها همه كینه است كه كاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است


زن عشق می كارد و كینه درو می كند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج كنی ... در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو ... او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی ... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی...او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد ... او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .....
دکتر شریعتی
متین (میراثدار مجنون)
دیدگاه · 1393/10/6 - 22:40 ·
2
hastii
hastii
کاش آدم میتونست هرجایی از حافظه اش رو که میخواد پاک کنه و هرجایی رو که میخواد پر رنگ کنه...
كاش ميشد زندگي رو رفرش كرد، ميشد و مرد و دوباره زنده شد، ميشد پوست انداخت...

كاش زندگي هم دنده عقب داشت!! میتونستی برگردی عقب و دوباره از اول شروع کنی...
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/5 - 21:26 ·
6
bamdad
bamdad
مانده ام در صدف حوصله تا برگردد، آنكه از ماست، سرانجام به ما برگردد

لحظه اي رفت ، كه پر بود ز انديشه ي بكر، كاش ميشد جهت عقربه ها برگردد

:(
دیدگاه · 1393/08/2 - 17:23 ·
3
bamdad
bamdad
soheil
... ليلی گريست و گفت: كاش اينگونه نبود. خدا گفت: هيچ كس جز تو قصه‌ات را تغيير نخواهد داد. ليلی! قصه‌ات را عوض كن. ليلی اما می‌ترسيد. ليلی به مردن عادت داشت. تاريخ به مردن ليلی خو كرده بود. خدا گفت: ليلی عشق می‌ورزد تا نميرد. دنيا ليلی زنده می‌خواهد... ليلی زندگی‌ست. ليلی! زندگی كن. ليلی قصه‌ات را دوباره بنويس.
{-35-}
bamdad
bamdad
soheil
ليلی گفت: بس است. ديگر٬ بس است و از قصه بيرون آمد. مجنون دور خودش می‌چرخيد. مجنون ليلی را نمی‌ديد رفتنش را هم. ليلی گفت: كاش مجنون اينهمه خودخواه نبود. كاش ليلی را می‌ديد. خدا گفت: ليلی بمان٬ قصه‌ی بی ليلی را كسی نخواهدخواند. ليلی گفت: اين قصه نيست. پايان ندارد. حكايت است. حكايت چرخيدن. خدا گفت: مثل حكايت زمين٬ مثل حكايت ماه. ليلی٬ بچرخ. ليلی گفت: كاش مجنون چرخيدنم را می‌ديد. مثل زمين كه چرخيدن ماه را می‌بيند. خدا گفت: چرخيدنت را من تماشا می‌كنم. ليلی بچرخ. ليلی چرخيد٬ چرخيد و چرخيد...
:)
شهرزاد
شهرزاد
ناگفته های "نزدیک"...

افسوس معلم رياضي هيچ گاه حساب روزهاي نبودن و بي كسي تورا نگفت
معلم انشا هيچوقت نگفت كه از محبت به تو انشا بنويسيم
گله داريم كه هيچ كس جغرافياي ظهورت را برايمان ترسيم نكرد
تاريخ غيبت را برايمان شرح ندادن و نگفتن كه چه كرده ايم كه...
اينگونه...
به تاريخ نبودنت عادت كرده ايم..
معلم اجتماعي به ما نگفت كه در اجتماع ما كسي هست كه نظاره گر ماست،
به جان خودمان آقا!! نگفتن..
وگرنه پيش رويت اينهمه گناه نميكرديم؛
اشكها و خوشحالي پدر و مادرمان از كارنامه ثلث آخرمان هنوز يادمان نرفته است؛
اي كاش يادمان ميدانند كه كسي هم هست كه هر روز كارنامه اعمالتان را مي بيند و از اعمال ما شاد و از گناهان ما گريان مي شود؛
و حالا همچون روزهايي كه از نيامدن معلم سركلاس خوشحال ميشديم و مهم نبود كه چرا نيامده..
و بهتر كه امروز نيامده..
در غيبت "غم هايت" را .."غصه هايت" را فراموش كرده ايم و سرگرم بازي هاي دنيا شده ايم...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون


{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}
رفتي و بي تو دلم پر درده
پاييز قلبم ساكت و سرده
دل كه ميگفتم محرم بامن
كاشكي ميديدي بي تو چه كرده
اي كه به شبهام صبح سفيدي بي تو كويري بي شامم من
اي كه به رنجام رنگ اميدي بي تو اسيري در دامم من
با تو به هر غم سنگ صبورم
بي تو شكسته تاج غرورم
با تو يه چشمه چشمه اي روشن
بي تو يه جادم كه سوت و كورم
اي كه به شبهام صبح سفيدي بي تو كويري بي شامم من
اي كه به رنجام رنگ اميدي بي تو اسيري در دامم من
چشمه اشكم بي تو سرلبه {-41-}{-41-}
zoolal
zoolal
كاش پشت پاكت سيگار
به جاي تصوير ريه اي بعد از كشيدن سيگار
تصوير اعصاب هاي خراب
قبل از كشيدن سيگار را مي گذاشتند...!!
دیدگاه · 1393/03/22 - 20:34 ·
5
bamdad
bamdad
تو فقط مال همين قلب پر احساس مني




شب من با تو سحر خواهد شد




تو نمي داني من . . .




چه قدر عشق تو را مي خواهم




تو بخوان تا همه احساس شوم




كاش مي دانستي . . .




شعرهاي دل من پيش نگاه تو به خاك افتاده است




به سرم داد بزن . . .




تا بدانم كه حقيقت داري




اين همه عشق براي دل تو ناچيز است




آسمان را به زمين وصل كنم؟




يا زمين را همه لبريز ز سر سبزي يك فصل كنم؟



من به اعجاز دو چشمان تو ايمان دارم



به خدا گر تو نباشي




بي تو من يك بغل احساس پريشان دارم...

{-41-}
دیدگاه · 1393/02/27 - 21:40 ·
4
zoolal
zoolal
مادرم
در نگاهت خستگي معنا نداشت
وسعت پاك تو را دريا نداشت
آه اي جاري‌تر از خورشيد خوب
كاشكي هرگز نمي‌كردي غروب
دیدگاه · 1393/02/26 - 19:55 ·
5
zoolal
zoolal
كاش میشد لاغر کنم خیلی لاغر...
بیست کیلو بشم!
ده کیلو بشم!
نه! ... ...
سنگینه براش...
پنج کیلو شم ...
تا دوباره برم رو " پاهای مــامــانم " بخوابم
کاش بودی مادرم دوستت دارم
... ادامه
bamdad
bamdad
كاش جايمان عوض ميشد

تا

تو

مي دانستي

كه

چقدر " بي انصافي "

و

من

مي دانستم چرا...

{-109-}
zoolal
zoolal
ميگن تو اون دنیا تمام اعضايه بدنت شروع ميكنن به حرف زدن...
كاش دلم لال شه هچی نگه....میترسم اشك خدا رو ببينم...
دیدگاه · 1393/02/10 - 19:08 ·
4
zoolal
zoolal
كاش قلبها در چهره بود....
دیدگاه · 1393/02/8 - 18:39 ·
4
bamdad
bamdad
كاش تو تقويم روز *نامرد * هم داشتيم كه بشه به بعضيا تبريك گفت
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ