آره اومدن یه دو سه هفته ای پیش ما. الان سومین شب عما با من تو اتاقم میخوابه آخه پیش محمدجواد بیدار میشه یا جواد سلفه میکنه عماد بیدار میشه یا عماد گریه میکنه جواد بیدار میشه هردوتاهم گوششون تیزه. دیگه وسایلشو شیر و فلاکس لباس آوردم بالا الا خوابیده ولی تا 2 الی3 بیدار میشه شیر میخوره دوباره تا 5 الی 6 منم خوابم نصفه نیمه شده
آره عمادم اینجوریه اصن منتظره که نازش بدیم بخنده میخوام قورتش بدم اصن
این سومین بچه است که من دارم بزرگش میکنم البته از بدو تولد تا2سالگی دایشونم بعد دیگه منو نگاه هم نمیکنن البته من میدونم عماد با اونای دیگه فرق میکنه سر محمدطه هم همینو میگفتم ولی الان به ملقب به جنگجوی پیر شده یه دستی داره میزنه همون لحظه کبود میشه یه بچه 5ساله زورگویه واسه خودش خواهرزادمه
الهی... دستت نمک نداره ...خدا واست حفظشون کنه... الان دوران دوران اوناست
ماشالا بچه های این دوره زمونه خوب زور دارن... خدا کنه تو آینده هم همینشکلی باشن از بچه های خجالتی و ترسو زیاد خوشم نمیاد