یافتن پست: #ميترسي

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
جديدا پسرا ابرو برميدارن،موهاشونو لايت و لولايت ميكنن،،ناخن بلند ميكنن،با عشوه حرف ميزنن،كم كم ميترسيم پارك دوبل رو فراموش كنن!!{-18-}{-18-}{-18-}
دیدگاه · 1392/09/30 - 00:58 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
31021101623359161211.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
MahnaZ
MahnaZ
من از فردا نمیام چیست ؟
جمله ای که هر سال این موقع ها دانش آموزان به همدیگه میگن بعد وقتی فرداش میری میبینی همشونم اومدن !
iman
iman
مامان خسته از سر كار مياد خونه و علي كوچولو ميپره جلو ميگه
سلام مامان
مامان-سلام پسرم
علي كوچولو-مامان امروز بابا با خاله سهيلا اومدن خونه و رفتن تو اتاق خواب و در و از روي خودشون قفل كردن و....
مامان-خيلي خوب عزيزم هيچي ديگه نميخواد بگي، امشب سر ميز شام وقتي ازت پرسيدم علي جان چه خبر بقيه اش روجلوي بابا تعريف كن

سر ميز شام پدر با اعتماد به نفس در كانون گرم خانواده مشغول شام خوردنه كه مامان ميگه :خوب علي جون بگو بيبنم امروز چه خبر بود
علي كوچولو-هيچي من تو خونه بودم كه بابا با خاله ....
بابا-بچه اينقدر حرف نزن شامتو بخور
مامان-چرا ميزني تو پر بچه بذار حرف بزنه ...بگو پسرم
علي كوچولو-هيچي من تو خونه بودم كه بابا با خاله سهيلا اومدن و رفتن تو اتاق خواب و..
بابا-خفه شو ديگه بچه سرمونو بردي شامتو بخور!
مامان-به بچه چي كار داري چرا ميترسي حرفشو بزنه....بگو علي جان
علي كوچولو-هيچي من تو خونه بودم كه بابا با خاله سهيلا اومدن و رفتن تو اتاق خواب و در رو از رو خودشون بستن. منم رفتم از سوراخ در نيگا كردم ديدم كه ....
بابا-تو انگار امشب تنت ميخاره! برو گمشو بگير بخواب دير وقته.
مامان-چيه چرا ترسيدي نميذاري بچه حرفشو بزنه؟ نترس پسرم، بگو
علي كوچولو-هيچي من تو خونه بودم كه بابا با خاله سهيلا اومدن و رفتن تو اتاق خواب و در رو از رو خودشون بستن. منم رفتم از سوراخ در نيگا كردم ديدم بابا داره با خاله سهيلا از اون كارايي ميكنه كه تو هميشه با عمو محمود ميكني!
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/26 - 01:33 ·
6
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
ﻻﻳﻚ ﭼﻴﺴﺖ؟
.
.
.
.
ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺍﺯﺵ ﻣﻴﺘﺮﺳﻲ ﻻﻣﺼﺐ .
ﺑﺰﻥ ﺑﺮﻩ ﺩﻳﮕﻪ،،،
دیدگاه · 1392/05/21 - 16:00 ·
2
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
خداراديده اي آيا؟


وهنگامي كه ميفهمي،

دگرتنهاي تنهايي،

رفيقي همدمي ياري كنارت نيست،

وميترسي كه رازي با كسي گويي،

يكي بي آنكه حتي لب تو بگشايي به آغوشي،

توراگرم محبت ميكندباعشق...

گمانم ديده اي اورا؟
... ادامه
fahimeh
fahimeh
هنگامی که من و شعر نامه هایم

از ابتدای نگاه تو

به انتهای سرزمین تمسخر پرتاب می شویم

دیگر

نه جایی برای ماندن من است

و

نه جایی برای شعرنامه های بی وزنم

گر توان رفتن نیست

باید

شعر سکوت را پیشه خود ساخت.
... ادامه
MAZYAR
MAZYAR
داغ دلم تازه شدش وقتي دوباره ديدمش با اونيكه جامو گرفت

ميگن كه نزديكه بهش! اشكام يكي يكي اومد..ميترسيدم نگاش كنم..

بغض گلومو گرفته بود چون نميشد صداش كنم

چطور دلش اومد بره اونيكه زندگيم بودش ؟!

تموم دنيا ميدونن عشق هميشگيم بودش.....

دلم ميخواست ميمردمو اون لحظه رو نميديدم

مثل هميشه حالشو از عكس اون مي پرسيدم

حالم خيلي خرابه.. فكرم پيش اونه، منو تنها گذاشتو، عشق ديگرونه

حالم خيلي خرابه.. فكرم پيش اونه، منو تنها گذاشتو، عشق ديگرونه
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/13 - 23:28 در Lawless ·
4
Noosha
6b9e954078040985e2a79fd4d4feb613-300.jpg Noosha
راستشو بگینااااااا{-108-}

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ