سلام سلاام چطورین سه روز دارم میگم بلاکچین طلاچین فلان تا امروز تو ذهنم هلاچین اومد اسم سایتت رو گم کرده بودم رضا جان رضا نمیدونم هرچی زدم چرا هیچی نیومد سایت برام گفتم حتما پاک شده
خدا شاهده سه روز ب مغزم دارم فشار میارم امروز یهو تو ذهنم اومد خیلی خوشحال شدم البته ناامیدانه ایمیل زدم
همه خوبن خانواده هم خوبن خودت خوبی دلم خیلی تنگ شده بود براتون
آخی پس خیلی اذیت شدی . خوبه که وبلاگم رو نگه داشم .
جالبه چند روز پیش خودم امتحان کردم ببینم ایمیل وبلاگم به دستم میرسه یا نه که دیدم کار میکنه .
خوبم شکر .
دانشمندان در حال تربیت حیواناتی هستند که پلاستیک های ریخته شده در طبیعت را بخورند و هضم کنند، چون از تربیت انسانهایی که پلاستیک را در طبیعت نریزند تقریبا ناامید شده اند
مسی در مصاحبهای با Coach Magazine به صحبت در مورد مسائل مختلفی مانند آیندهاش در بارسلونا، پپ گواردیولا و رقابتش با کریستیانو رونالدو، پرداخت. در این خبر، متن کامل این مصاحبه جالب را بخوانید.
در کودکی از چه بازیکنی تقلید میکردی و چه کسی الهامبخش تو بود؟
«به طور مشخص مارادونا را تحسین میکردم و او یک الهامبخش بزرگ برای من بود. همچنین وقتی پابلو آیمار خودی نشان داد، من از تماشای بازی او بسیار لذت میبردم».
زمانی که برای نخستین بار به بارسلونا رفتی، چه کسی به تو کمک کرد تا با محیط وفق پیدا کنی؟
«ترک کشورم در آن سن برایم بسیار دشوار بود، اما خیلی زود با سسک فابرگاس در لاماسیا دوست شدم و ما هنوز هم دوستان خوبی برای هم هستیم».
کدام سرمربی بیشترین تأثیر را بر روی تو به عنوان بازیکن داشت؟
«از همه سرمربیانی که در طول دوران بازیگریام تحت هدایت آنها بودهام، چیزهایی آموختم، اما شما همیشه آن کسی که نخستین شانس را به شما داده، اهمیت بسیار بالایی دارد – برای من، او فرانک ریکارد بود. او آن باور را در من ایجاد کرد که با تیم نخست تمرین کنم و سپس اولین بازیام را برای بارسا انجام دهم. همه چیز برای من از او آغاز شد».
بزرگترین چالشی که باید بر آن غلبه میکردی، چه بود؟
«من در کودکی به این خاطر که با سرعت مناسبی رشد نمیکردم، مجبور به تزریق هورمون شدم و بارسلونا پذیرفت که هزینه آنها را به عهده بگیرد. اگرچه این دلیلی نبود که ما را به اسپانیا بیاورد، و به عنوان یک خانواده، در 13 سالگی به اسپانیا رفتیم. این بهترین تصمیمی بود که میتوانستیم بگیریم، اما به عنوان یک پسربچه، ترک کشور و رفتن به جایی ناشناخته... چالش بسیار بزرگی بود».
چه چیزی تو را برمیانگیزد؟
«بردن جام برای کشور و باشگاهم. به همین خاطر است که من هیچگاه به عقب و موفقیتهایی که داشتهام نگاه نمیکنم. اینکار را میتوانم زمانی که کفشهایم را آویختم انجام دهم؛ در حال حاضر، تنها باید به آینده و کسب موفقیتهای بیشتر فکر کنم».
چرا همکاریات با سوارز و نیمار تا این حد موفقیتآمیز بوده است؟
«در درجه اول، ما در تمرینات به سختی کار میکنیم تا آنچه در بازیها اتفاق میافتد را رقم بزنیم. اگرچه یک رابطه طبیعی بسیار خوب میان ما وجود دارد – منظورم دوستی بسیار خوب در خارج از زمین است – و این مسئله هم بسیار کمک میکند».
آیا به بازی در لیگ جزیره فکر میکنی؟
«همیشه گفتهام که بارسا به من همهچیز داده است و من تا زمانی که آنها بخواهند، در اینجا خواهم ماند».
فکر میکنی در این فصل چهکسی قهرمان لیگ جزیره میشود؟
«لیگ جزیره بسیار پیچیده است و فصل قبل هم این را به عینه دیدیم، بنابراین پیشبینی سرنوشت قهرمانی کار بسیار دشواری است. البته پپ سرمربی بسیار موفقی است و فارغ از وضعیت فعلیاش، مطمئنم که با فضای آنجا وفق پیدا میکند و موفق میشود».
بهترین بازیکن بریتانیایی که در مقابلش بازی کردی، چه کسی بوده است؟
«در طول این سالها با تیمهای بریتانیایی بسیاری در لیگ قهرمانان روبرو شدیم که بازیکنان بسیار با کیفیتی در ترکیب خود داشتند، اما من همیشه احترام خاصی برای وین رونی قائل بودهام. او سالهای زیادی در بالاترین سطح بازی کرده و یکی از خاصترین بازیکنان این نسل است».
چه کسی تو را قانع کرد که دوباره برای آرژانتین بازی کنی؟
«بعد از فینال ناامیدکنندهای که در تابستان پشت سر گذاشتیم، من فرصت زیادی داشتم تا فکر کنم و به مشور بپردازم، و به این نتیجه رسیدم که از تصمیمم بازگردم. من همچنان میخواهم با آرژانتین جامهای بینالمللی بهدست بیاورم».
گل مورد علاقهات میان گلهایی که به ثمر رساندی، کدام است؟
«من این گل را نه بهخاطر زیباییاش، بلکه بهخاطر اهمیتش انتخاب میکنم: آن گلی که به ضربه سر مقابل منچستر در فینال لیگ قهرمانان در سال 2009 به ثمر رساندم. ما 1-0 پیش بودیم و آن گل کار را تمام کرد».
کدام مهمتر است: یک سوپرگل با نبوغ فردی، یا یک گل تعیینکننده در فینال؟
«من همیشه گل تعیینکننده را انتخاب میکنم. نبوغ گل چه فایدهای دارد وقتی در نهایت جام قهرمانی را بهدست نیاورید؟».
مهمترین جامی که در آن به قهرمانی رسیدی، کدام است؟
«در بارسا ما میخواهیم همهچیز را ببریم. در ابتدای هر فصل این انتظار وجود دارد که ما در نهایت میتوانیم همه جامها را بهدست بیاوریم، ما سعی میکنیم که اولویتبندی نکنیم و یک جام را مهمتر از دیگری ندانیم».
رونالدو در مصاحبهاش با ما، از وجود «یک احترام دوطرفه» میان شما دو نفر سخن گفت. رونالدو را چگونه میبینی؟ آیا بازی در یک دوره با بازیکن بزرگ دیگری، انگیزههای تو را افزایش داده است؟
«احترام دو طرفه میان ما وجود دارد. من او را به عنوان بازیکن بزرگی میبینم که به دستاورهای بزرگی دستیافته است، و این مسئله صحت دارد. اگرچه، انگیزه من همیشه از تمایلم برای بهترینبودن برای بارسا و آرژانتین و هواداران سرچشمه گرفته و نه چیز دیگری».
بزرگترین درسی که فوتبال به تو داده، چیست؟
«اینکه من از باختن متنفرم. این احساس فقط برای ساعاتی پس از باخت بر من اثرگذار نیست و تا مدتها با من میماند. نمیتوانم این احساس [احساس باختن] را تحمل کنم. شما میتوانید از این مسئله استفاده کنید تا مطمئن باشید که هرآنچه میتوانستید برای کسب پیروزی دادهاید».
آیا در FIFA 17، هیچیک از نمراتت را تغییر میدهی؟
«نمراتی که در بازی برای بازیکنان به کار رفته همیشه دقیق است!».
هرگز زنت را تحقیر نکن.
چون بار بیماری اش را سالها باید به دوش بکشی.
هرگز به زنت بی اعتنایی نکن.
چون سالها باید بی توجهی اش را تحمل کنی.
هرگز به زنت پرخاش نکن.
چون سالها سکوت مرگبارش را باید طاقت بیاوری.
هرگز از محبت به روح او غافل نباش.
چون سالها باید در بستری سرد بخوابی.
هرگز او را مقابل دیگران کوچک مکن.
چون به بزرگی یاد کردن از تو را فراموش میکند.
هرگز نقص هایش را بازگو نکن.
چون از تو در نهان متنفر خواهد شد.
هرگز انتقاد و شکایت او را مسخره نکن.
چون از تو برای همیشه ناامید میشود.
هرگز به رویاهایش نخند.
اگر نمیتوانی براورده شان کنی.
چون یا افسرده می شود
و اگر شهامت داشته باشد خودکشی میکند.
هرگز زنت را اسیر خانه و فرزند نکن.
چون اینگونه او را بیصدا کشته ای و فقط قانون تو را مجرم نمیداند.
خود را با زنت برابر بدان.
در همه چیز. وگرنه فرقی با یک زندانبان نخواهی داشت.
- هر کجا نفرت هست ، ما پیام آور عشق باشیم .
- هر کجا شکی هست ، ما پیام آور ایمان باشیم .
- هر کجا دردی هـست ، ما پیام آور درمان باشیم .
و هر کجا ناامیدی هست ، ما پیام آور امید باشیم .
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.
مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........
چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند.
الان اومدم دیدم که
خیال کردین ماه پشت ابر میمونه؟
ای متقلبا
رشوه؟ رشوه؟
حالا وقتی درسای بعدی رو انقده سخت گرفتم که نتونی جواب بدی بعدش متوجه میشی
میگن در طول ترم دانشجو ها میخندن و آخر ترم استادا
به قول یکی از اساتید دوران دانشگاهمون من مثل روزه خونی هستم که در طول سال هرچه بچه ها روزه میخونن من گریه میکنم ولی پایان ترم یه روزه ای میخونم که همگی با هم گریه کنین
خیلی بازی آسی بود...
البته نقش کریم بنزماتوی رقم خوردن این نتیجه بی تأثیرنبود..وبازگشت دوباره سوئیس به بازی وناامیدنشدن تاآخربازی نقطه عطف این دیداربودکه باگل4ام کریم بنزماو6ام فرانسه آبی بودکه برپیکره سوئیس ریخته شدواندیشه های دوشان برهیتسفلدچربید!
چند وقتیست همه دلگیرند از من...
دلیل میخواهند
مدرک میخواهند برای غمگین بودنم
برای ناامید بودنم
برای تلخ شدنم
نگران نباشید من نه غمگینم
نه ناامید نه تلخ
فقط مدتیست به دنبالشان میگردم
مدتیست گم شده اند
نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سر گذشتم را
جا گذاشتمشان !
سلام دلاور خسته نباشی هموطن . بلاکچین و طلاچین عالی بود
1398/08/20 - 22:17درست میگی سایت رو سرچ کنی به سختی تو نتایج پیدا میشه .
خوبی؟ خانواده خوب هستن ؟
خدا شاهده سه روز ب مغزم دارم فشار میارم امروز یهو تو ذهنم اومد خیلی خوشحال شدم البته ناامیدانه ایمیل زدم
1398/08/20 - 22:22همه خوبن خانواده هم خوبن خودت خوبی دلم خیلی تنگ شده بود براتون
آخی پس خیلی اذیت شدی . خوبه که وبلاگم رو نگه داشم .
1398/08/20 - 22:25جالبه چند روز پیش خودم امتحان کردم ببینم ایمیل وبلاگم به دستم میرسه یا نه که دیدم کار میکنه .
خوبم شکر .
وبلاگت فعالیت نداری چرا این مغز پرت کجا خالی میکنی؟ رفتی سرکار؟
1398/08/20 - 22:38آره خدا رو شکر سه ماه هست رفتم سر کار تمام وقت . خیلی وقت هست ننوشتم فرصت نمیشه ایشالا سر فرصت مطلب جدید می نویسم .
1398/08/20 - 22:43