یافتن پست: #همسرت

رضا
photo_2017-02-08_15-35-53.jpg رضا
تخفیف جالب کافی شاپ به مناسبت

اگر دوست دخترتان را بیاورید: 20%
اگر همسرتان را بیاورید: 45%
و اگر هر دو را همزمان بیارید، رایگان!
منبع : تلگرام
دیدگاه · 1395/11/20 - 22:40 ·
4
bamdad
bamdad
1) شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، به اين ميگن: بازاريابي مستقيم
2) شما در يك مهماني به همراه دوستانتون، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله يكي از دوستاتون ميره پيش دختره ،به شما اشاره مي كنه و مي گه : " اون پسر ثروتمنديه ، باهاش ازدواج كن" ، به اين مي گن:
تبليغات
3) شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين كه داره به سمت شما مياد و ميگه : "شما پسر ثروتمندي هستي ، با من ازدواج مي كني؟" ، به اين مي گن :
شناسايي علامت تجاري شما توسط مشتري
4) شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، بلافاصله اون هم يك سيلي جانانه نثار شما مي كنه ، به اين ميگن:

پاسخ مشتري!
5) شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفي مي كنه ، به اين مي گن :

شكاف بين عرضه و تقاضا!
6) شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، ولي قبل از اين كه بگين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، همسرتون پيداش ميشه ،به اين ميگن :

منع ورود به بازارهای جدید!

{-29-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﭽﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺭﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺩﺍﺩ : ﮔﻔﺖ ﺑﭽﻢ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺯﻧﻢ ﺭﻭ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻨﯽ ﭼﯽ ؟ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﭽﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﺵ ﺭﻭ ﻭﻫﻤﻪ ﺣﺮﮐﺎﺗﺶ ﺭﻭ ﻭ ....... ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺑﺮﺍﻡ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ . ﺩﺧﺘﺮ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮﯾﻦ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﺶ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻭ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺘﻢ . ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﻻ ﮐﻪ ﭼﺮﻭﮐﻬﺎﯼ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﺧﻄﻬﺎﯼ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﻭ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ . ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻧﺎ ﻣﻼﯾﻤﺎﺕ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﺳﺎﺧﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﺲ ﻣﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺴﺘﻢ ﺯﻥ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﺩ ، ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻮﺩ ، ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻮﺩ ، ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﺩ ، ..... ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﻮﺱ ﺷﺪﻥ ، ﻣﺤﺒﺖ ﺩﯾﺪﻥ ، ﺩﺳﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺍﺯﺵ ، ﻭ ﭼﺸﻤﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺘﺎﯾﺶ .... ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪﯼ ، ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ، ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺳﺖ..
... ادامه
دیدگاه · 1394/07/9 - 22:38 توسط Mobile ·
5
bamdad
bamdad
ıllı YAŁĐA ıllı

فرق نامه يك تهرانی با مشهدی برای آشتی با همسرشان:

.

.

.

.

.

.

.

تهرانى: گلم، دست خودم نبود،

تو دنيای منی،

برگرد عزيزم؛

بخدا پشيمانم...همسرت پيمان!!!

.

.

.

.

مشهدى: سلام...

گو خوردم؛

دگه ناس نمندزوم؛

كفترامم مرفوشوم؛

بحرف او برارت نكن؛

وخه بيا از گوشنگی موردوم، شوت اصخر !!!

{-33-}
bamdad
bamdad
آهو خیلی خوشگل بود. یک روز پری سراغش آمد و بهش گفت: آهوجون! دوست داری

شوهرت چه جور موجودی باشد؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش. پری آرزوی آهو را برآورده کرد و
آهو با یک الاغ ازدواج کرد. شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم
جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمی شه، تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم، خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خرد کرده، هرچی ازش می پرسم، مثل خر بهم نگاه می
کنه. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیزی میگم، صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه
. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمیاد، همش میگه: لاغر مردنی، تو مثل مانکن می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو میکنی؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چیکارش میشه کرد؟ تقصیر خودته که با
یه خر ازدواج کردی...!


لطفا سوء برداشت نشود
{-84-}
مرجان بانو :)
01.jpg مرجان بانو :)
Morteza
images.jpg Morteza
بخون خیلی قشنگه;:
یه روز یه مهندس انگلیسی اومده بود برای سیستم تهویه ای حرم اقا امام رضا(ع) که وقتی داشت داخل صحنا رو بازدید میکرد چشمش خورد به پنجره فولاد اقا. رو کرد به مترجمش چرا انقدر اینجا شلوغ و این دستمالها چیه که مردم به اون میبندن؟؟ گفت ما شیعه های ایران هر مشکلی داریم میایم اینجا و این دستمالا رو میبندیم تا مشکلمون زودتر حل بشه. که دیدن مهندس کرواتشو ازگردنش در اورد و بست به پنجره فولاد اقا. که چند قدمی از کنار پنجره دور نشده بودیم که تلفنش زنگ خورد مترجم میگه دیدم مهندس حالش دگرگون شد نمی تونست حرف بزنه بعدازین که حالش بهتر شد گفتم اتفاقی افتاده دستاش میلرزید گفت خانمم بود ما تو خونه یه دختر فلج داریم زنگ زده میگه کجای بهش گفتم چرا گفت یه شخصی اومده بود جلوی در گفت من رضا هستم همسرتون منو فرستاده اومدم دخترتون ببینم برای چند لحضه اومد اتاق بچه یه نگاهی بهش کرد یه دستی رو سرش کشیدو گفت به اقاتون بگید مشکلش حل شد و رفت بعد ازین که برگشم اتاق بچه دیدم ایستاده رو جفت پاهاش داره راه میره این اقا کی بود فرستادی وقتی رفتم جلوی در رفته بود ..السلام علیک یا امام رضا ..
... ادامه
mehrab
mehrab
همسر پادشاه در شهر قدم می زد / به مردی دیوانه رسید که بر زمین نشسته و با تعدادی کودک بازی می کند/
از دیوانه پرسید : چه می کنی!! دیوانه باانگشت بر خاک طرحی کشید و گفت : خانه می سازیم !!
ملکه : این خانه را خریدارم ! چند می فروشی !!! دیوانه نیز مبلغی گفت و ملکه پول را به او داد و رفت ... /
شب هنگام پادشاه درخواب دید همسرش در قصری بهشتی است اما او را راه نمی دهند /
صبح / پادشاه خوابش را برای ملکه تعریف کرد / ملکه نیز داستان دیوانه ی دیروز را برای پادشاه تعریف کرد/
پادشاه بسرعت نزد دیوانه رفت و گفت : هم اکنون خانه ای بر خاک ترسیم کن تا از تو بخریم /
دیوانه انجام داد /
پادشاه : خانه را چند می فروشی !؟/
دیوانه : به قیمت تاج وتختت !! / پادشاه : پس چرا به همسرم ارزان تر فروختی!! /
دیوانه : همسرت نمیدانست چگونه خانه ای را می خرد اما تو اکنون میدانی ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/3 - 17:16 ·
4
bamdad
bamdad
تو يه آزمون استخدام واسه سازمان سيا...

.

.

.

.

.

.

.

سه نفر به مرحله ي پاياني رسيدن


يه ايتاليايي .يه ژاپني ويه ايراني

آخرين امتحان اين بود كه به هركدوم يه تفنگ دادن و گفتن بايد اين اسلحه

رو بردارين وبرين تو اين اتاق و همسرتون رو بكشيد.مردايتاليايي به گريه

افتادوگفت:من نميتونم اين كارو بكنم

مرد ژاپني رفت تو اتاق وبا گريه برگشت وگفت منم نميتونم اين كارو بكنم

مرد ايراني رفت تو اتاقو بعد از چند دقيقه سروصداوجيغ و داداومدبيرون

.گفتن چيكار كردي؟؟؟؟؟

گفت تو اسلحه گلوله قلابي گذاشته بودن با صندلي كشتمش ...

{-18-}{-18-}
sam
sam
دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟

استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یک استاد باشم.

دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یک سوال بپرسم ،اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میکنم در غیر اینصورت از شما میخواهم به من نمره کامل این درس را بدهید .

استاد قبول کرد و دانشجو پرسید: آن چیست که قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟

استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره کامل درس را به آن دانشجو بدهد .

بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید. و شاگردش بلافاصله جواب داد :

قربان شما 63 سال دارید و با یک خانم 35 ساله ازدواج کردید که البته قانونی است ولی منطقی نیست.

همسر شما یک معشوقه 25 ساله دارد که منطقی است ولی قانونی نیست.واین حقیقت که شما به معشوقه همسرتان نمره کامل دادید در صورتیکه باید آن درس را

رد میشد نه قانونی است و نه منطقی
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 10:12 ·
5
zoolal
zoolal
غضنفر با زنش میره "سمینار خانواده"
سخنران میگه: باید عشقتونو به همسرتون نشون بدید!!

غضنفر سریع عکس دوست دخترشو
به زنش نشون میده میگه عزیزم این عشقمه!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/24 - 16:35 ·
5
Majid
438892_lyJtgSOD.jpg Majid
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.


در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".


چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود.


مرد نفسش را در سینه حبس می کند.


دکتر به سمت او می رود.


مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند.


دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم.


اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده.


ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم ...


باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی


روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی ...


اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده ...


با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد.


سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.


با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.


دکتر: هه ! شوخی کردم ... زنت همون اولش مُرد !!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:17 ·
hamed
hamed
همیشه عکس همسرت رو تو کیفت بزار تا هر وقت مشکل بزرگی واست پیش اومد به عکسش نگاه کنیو بدونی مشکل بزرگتری هم داری !!
دیدگاه · 1393/02/8 - 00:28 ·
8
bamdad
bamdad
محبوب من...

امروز فقط برای تو مینویسم...

آرام به زمزمه هایم گوش کن...

راستش را بخواهی کم آورده ام....

نبودنت زندگی ام را نابود کرده...

این ها را فقط به تو میگویم...

بهترینم....

تو برگرد...

قول میدهم دیگر بهانه گیری نکنم...

قول میدهم دیگر برای گرمای دستانت ترانه نگویم...

برایت از شعر هم نمیگویم...

نه از سهراب....نه ازنیما....

با اینکه پنجره ای برای تماشای ازدحام کوچه خوشبختی نثار کلبه ام نکردی ،

فروغ را هم از یاد میبرم...

همه ی زندگی ام...

تو برگرد...

قول میدهم نغمه های پیانوی قدیمی ام خوابت را آشفته نسازد...

حتی با اینکه میدانی فقط وقتی آرامشت را حس میکنم

انگشتانم سمفونی عشق را با ملودی نفس هایت اجرا میکنند...

تو بیا....

قول میدهم زیر باران شانه به شانه قدم زدن را فراموش کنم

دیگر عاشقانه ازتونخواهم به خش خش برگ های زرد زیر پایت گوش کنی...

تو که برگردی همانی میشوم که میخواستی...

سعی میکنم همسرت باشم نه کسی که زنده بودنش از گرمی نگاه تو بود...

توکه رفتی عشق هم رفت...

دل هم مرد...

بیدل تر از همیشه آمدنت را به نظاره مینشینم....

تو فقط بیا...

{-118-}
دیدگاه · 1393/01/9 - 19:11 ·
6
bamdad
bamdad
متین (میراثدار مجنون)
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد / عید می‌آید و اجناس گران خواهد شد
همسرت چند ورق لیست به تو خواهد داد / کل اعضای وجودت نگران خواهد شد
میزنی ساز مخالف دو سه روزی ، اما / عاقبت هرچه که او گفت ، همان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی میداند / فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد !؟
کل عیدی و حقوق به شبی خواهد رفت / بر سر جیب بغل ، فاتحه خوان باید شد !
نوروز به سختی مبارک !
{-105-}
Mostafa
Mostafa
چگونه در کارهای منزل به زنمان کمک کنیم؟


1- در خوردن غذا با او همکاری کنید.
2- کانال های تلویزیون را شما عوض کنید.
3- موقعی که همسرتان مشغول تمیز کردن زمین و جارو کردن است
پایتان را بلند کنید که زیر پایتان را نیز جارو بکشد.
4- با آواز خواندن در حمام موجبات شادی دلبندتان را فراهم آورید.
5- وقتی همسرتان در آشپزخانه مشغول پخت غذاست
گاهی به آشپزخانه سرزده و با ناخونک زدن به غذا
به او در پخت غذای خوشمزه تر و لذیذتر مشاوره دهید.
6- با آروغ زدن پس از غذا، همسرتان را از حالت رمانتیک درآورید
تا محیط خانه برای وی یکنواخت و خسته کننده نشود !{-7-}
arezoo
4.jpg arezoo
@bamy سلام داداش خوبم. امیدوارم به تمام آرزوهای قشنگت برسی و به همین زودیا شیرینی عروسیت رو بخوریم و به عشقت برسی و سالهای طولانی در کنارش شاد و سلامت زندگی کنی.تولـــــــــــــــــــدت مبارک
... ادامه
Gohar
Gohar
چگونه در کارهای منزل به زنمان کمک کنیم؟

1- در خوردن غذا با او همکاری کنید.
2-کانال های تلویزیون را شما عوض کنید.
3-موقعی که همسرتان مشغول تمیز کردن زمین و جارو کردن است، پایتان را بلند کنید که زیر پایتان را نیز جارو بکشد.
4-وقتی همسرتان در آشپزخانه مشغول پخت غذاست، گاهی به آشپزخانه سرزده و با ناخونک زدن به غذا، به او در پخت غذای خوشمزه تر و لذیذتر مشاوره دهید.
5-با آواز خواندن در حمام موجبات شادی دلبندتان را فراهم آورید.
6-با آروغ زدن پس از غذا، همسرتان را از حالت رمانتیک درآورید تا محیط خانه برای وی یکنواخت و خسته کننده نشود!{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
دیدگاه · 1392/10/29 - 03:34 ·
4
bamdad
bamdad
« مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﺎ اﺧﺮ دﺑﺴﺘﺎن ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎن ﭘﺸﺖ ﺳَﺮِﺗَﻦ ، ﺑﻌﺪش ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺰرﮔﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺳﺎل وﻗﺖ داری ﮐﻪ ﮐﻨﮑﻮر ﻗﺒﻮل بشی ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻌﺪ 18 ﯾﺎ ﺳﺮﺑﺎزی ﯾﺎ ﺳﺮﺑﺎری ...
مرد ﺑﻮدن ﺣﺴﺮت درس ﺧﻮﻧﺪﻧﻪ ﺑﺪون اﺳﺘﺮس سربازی ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺑﺎ، ﻣَﺮدﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻮدن، ﺳِﻨَﻢ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻪ ... 5 ساله باشی ... یا 50 ساله باشی...
مرد بودن یعنی شبا با فکر و خیال پاس نشدن چک هات خواب نداری ، اما حق هم نداری تولد همسرت رو فراموش کنی ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻨﮓ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻮﺷﺖِ ﺗَﻨِﺖ ﺳﭙﺮ ﻧﺎﻣﻮﺳﺘﻪ ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺳﮓ دو زدن واﺳﻪ ﯾﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻧﻮن ﮐﻪ ﺟﻠﻮ زن و ﺑﭽﻪ ﮐﻢ ﻧﯿﺎری ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ واﺳﻪ ﻋﯿﺪ ﻟﺒﺎس ﻧﺨﺮی ﮐﻪ دﺧﺘﺮت واﺳﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﻟﺒﺎس ﻫﺮ ﭼﯽ دوﺳﺖ دارﻩ ﺑﺨﺮﻩ ...
یعنی دو شیفت و سه شیفت کار کنی که همسرت میخواد سالی یک بار مبلمان عوض کنه ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯽ ﭘﻮل حق نداری ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﯽ ... شدی هم معنی کلمه ی بدبختی و بیچارگی میشی ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺗﻮ دل ...
مرد ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺮد ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ... !
مرد بودن یعنی............ »
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/19 - 23:16 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
پرده ی گوشهایش را کشیده است
که نشنود...
صدای عشق مرا
چشم هایش را بسته است
تا نبیند...
بی تابی دل مرا
آهای اهل زمین
به او بگویید
دوستش دارم..
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1388485341845439_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
زمانی همسر انتخاب کن ، که ارزش همسرت بیش از تنهاییت باشه ... !! ...
دیدگاه · 1392/10/10 - 13:59 ·
8
چگونه در کارهای منزل به زنمان کمک کنیم؟

1- در خوردن غذا با او همکاری کنید.
2-کانال های تلویزیون را شما عوض کنید.
3-موقعی که همسرتان مشغول تمیز کردن زمین و جارو کردن است، پایتان را بلند کنید که زیر پایتان را نیز جارو بکشد.
4-وقتی همسرتان در آشپزخانه مشغول پخت غذاست، گاهی به آشپزخانه سرزده و با ناخونک زدن به غذا، به او در پخت غذای خوشمزه تر و لذیذتر مشاوره دهید.
5-با آواز خواندن در حمام موجبات شادی دلبندتان را فراهم آورید.
6-با آروغ زدن پس از غذا، همسرتان را از حالت رمانتیک درآورید تا محیط خانه برای وی یکنواخت و خسته کننده نشود!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/23 - 01:02 ·
9
...
65012_415.jpg ...
ابرووهمسرتبریزی اش
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ