یافتن پست: #پرسيدند

رضا
رضا
از شيخ بهايي پرسيدند :
خدا را در كجا يافتي ؟


فرمودند:
در قلب كساني كه بي‌دليل مهربانند..

از .
دیدگاه · 1394/08/10 - 23:14 ·
5
Majid
11261926_375810609275806_2538113585183213513_n.jpg Majid
با سلام خدمت همه عزيزان نكته اي عرض كنيم كه به اميد خدا آلبوم بزودي در سراسر كشور بطور وسيع و گسترده پخش ميشود و براي عزيزاني هم كه در خارج از كشور هستند فكرهايي شده است خيلي از دوستان درباره تيزر پرسيدند ولي بجاي تيزر يه حركت قدر و فوق العاده شده كه قطعا سورپرايز خواهيد شد اين آلبوم به شدت قوي جمع شده و خيلي سخته كه بگيم كدام قطعه قوي تر شده
در آخر هم از همه هواداران عزيز بابت زحمت ها و حمايت هاشون متشكريم
... ادامه
دیدگاه · 1394/03/9 - 05:05 ·
متین (میراثدار مجنون)
download.jpeg متین (میراثدار مجنون)
رضا از پرنده در آسمان پرسيدند ؟
آيا ترس به زمين افتادن را نداری؟
پرنده لبخند زد و گفت :من انسان نيستم كه با كمی بلند رفتن تكبر كنم!
من در اوج بلندی ،نگاهم هميشه به زمين ميباشد...!
محمدطاها
محمدطاها
از ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻱ ﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ , ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ , ﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ , ﻋﺸﻘﺖ ﮐﻴﺴﺖ , ﮔﻔﺖ ﻋﺸﻘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ , ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺸﻘﺖ ﺣﺎﺿﺮﻱ ﭼﻪ ﮐﻨﻲ ,ﮔﻔﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻭ ﺳﺎﻟﻤﺎﻥ ﻧﻤﻴﺸﻮﻡ , ﻧﺎﻣﺮﺩﻱ ﻧﻤﻴﮑﻨﻢ , ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ , ﺗﻨﻬﺎﻳﺶ ﻧﻤﻴﮕﺬﺍﺭﻡ , ﻣﻴﭙﺮﺳﺘﻤﺶ , ﺑﻲ ﻭﻓﺎﻳﻲ ﻧﻤﻴﮑﻨﻢ, ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ . ﮔﻔﺘﻨﺪ , ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﻳﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ , ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ , ﺍﮔﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﻱ ﮐﺮﺩ , ﺍﮔﺮ ﺑﻲ ﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ , ﮔﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻧﻤﻴﺸﺪﻡ
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 00:53 ·
6
mostafa AZ
mostafa AZ
غضنفر رو بردن گزينش، هر چی سوال دينی پرسيدند بلد نبود طرف عصبانی شد گفت: بابا فاتحه که بلدی بخونی؟ غضنفر گفت: ها،ما خو پنجشنبه ها همش سر مزاريم طرف گفت:خداروشكر،بخون غضنفر با صدای يواش گفت:پسپسپسپسپسپس،خدا بيامرزتش!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/3 - 19:00 ·
6
hastii
hastii
از شيخ ِ بهايی پرسيدند : خيلی سخت مي گذرد ، چه بايد کرد ؟

شيخ گفت: خودت که مي گويی ، سخت میگذرد ، سخت که نمی ماند!

پس خدا را شکر که می گذرد و نمی ماند .
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
ﺍز ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻱ ﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ؟
ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ : #ﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻋﺸﻘﺖ ﮐﻴﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﻋﺸﻘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺸﻘﺖ ﺣﺎﺿﺮﻱ ﭼﻪ ﮐﻨﻲ؟
ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻭ ﺳﺎﻟﻤﺎﻥ ﻧﻤﻴﺸﻮﻡ - ﻧﺎﻣﺮﺩﻱ ﻧﻤﻴﮑﻨﻢ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ- ﺗﻨﻬﺎﻳﺶ ﻧﻤﻴﮕﺬﺍﺭﻡ - ﻣﻴﭙﺮﺳﺖﻣﺶ ﺑﻲ ﻭﻓﺎﻳﻲ ﻧﻤﻴﮑﻨﻢ- ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﻳﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ- ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ- ﺍﮔﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﻱ ﮐﺮﺩ- ﺍﮔﺮ ﺑﻲ ﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ؟
ﮔﻔﺖ:ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ #ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻧﻤﻴﺸﺪﻡ...
{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}
MahnaZ
14.jpg MahnaZ
هرگز نميگويند تو را
ولي وقتي از تو كه مرا ؟
بدون كه انها گرفته اي
... ادامه
iman
10.jpg iman
زنها هرگز نميگويند تو را دوست دارم



ولي وقتي از تو پرسيدند كه مرا دوست داري؟



بدون كه درون انها جاي گرفته اي
دیدگاه · 1392/05/13 - 22:38 ·
5
Mostafa
Mostafa
زعاشقى پرسيدند جدايى سختر است يا دورى انگشت بر لب گذاشت و گفت انتظار
دیدگاه · 1392/02/25 - 12:01 ·
4
Mostafa
Mostafa
از زرتشت پرسيدند زندگي خود ر ا بر چه اصلي بنا كردي؟گفت:4اصل
دانستم رزق مرا ديگري نميخورد پس آرام شدم
دانستم كه خدا مرا ميبيند پس حيا كردم
دانستم كه كار مرا ديگري انجام نميدهد پس تلاش كردم
ودانستم پايان كار مرگ است پس مهيا كردم
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/19 - 02:39 ·
4
ebrahim
ebrahim
2
مشتري اين رستوران ها هم ، همان هايي هستند ك ه حدس مي زنيد: يك عده مسافر كه همه اش در حال سفرند، مشتري هاي
كنه كه همان كارگرهاي پايين دست مجرد هستند، حتا پير دخترها ي تايپيست ، و چند تاي ي دانشجو و سرباز . بعد از مدتي ، اين
مشتري ها با ه م آشنا مي شوند و ميز ب ه ميز با هم گپ مي زنند، بعد ه م سر ميز ديگر م ي نشينند : گروهي كه اول يك ديگر را
نمي شناختند، سر آخر ب ه غذا خوردن با ه م، معتاد م يشوند.
همه شان با پيشخدمت هاي توسكاني ، آشكارا شوخي هاي مهربانانه مي كردند؛ از دوست پسرهاشان مي پرسيدند، با همديگر
مزاح مي كردند و وقت ي هم كه ديگر حرف هاشان ته مي كشيد، بند مي كردند ب ه تلويزيون ، مي گفتند كه در آخرين برنامه هايي كه
ديده اند، چ ه كسي خوشگل بود و چ ه كسي غايب بود.
... ادامه
LeilA
LeilA
از غضنفر پرسيدند: سخت‌ترين روزهاي زندگيت کي بوده؟ ميگه: چهار روز اول عروسيم! ميگن: چرا؟ ميگه: چون خجالت ميکشيدم باد صدادار ول کنم{-7-}
MONA
MONA
پس از مرگ از شخصي پرسيدند :

جواني خود را چگونه گذراندي ؟

ندايي از عرش برآمد که :

بدبخت ايرانيه ،

ولش کنين ،

برين سراغ سوال بعدي..
... ادامه
Mostafa
Mostafa
پارسايي بر کنار دريا بود و زخم پلنگ داشت، با هيچ دارويي خوب نمي شد، مدت ها از آن رنجور بود و دم به دم شکر خداي تعالي همي گفت. پرسيدندش که شکر چه مي گويي؟ گفت: شکر آن که به مصيبتي گرفتارم نه به معصيتي.
گلستان سعدي
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/30 - 01:56 ·
8
امید
امید
س از مرگ از شخصي پرسيدند : <br>جواني خود را چگونه گذراندي ؟ <br>ندايي از عرش برآمد که : <br>بدبخت ايرانيه ، ... ولش کنين ، برين سراغ سوال بعدي....
... ادامه
دیدگاه · 1390/10/6 - 04:32 ·
3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ