یافتن پست: #آب

bamdad
bamdad
خدایا وقتی دلت میگره چیکارمیکنی...؟


میری یه گوشه میشینی...

هی با نگات بازی میکنی که...یادت بره میخواستی گریه کنی...؟!

یه لیوان آب میخوری که همه ی بغضاتو قورت بدی...؟!

اونوقت یادت میاد خدایی وباید تنها باشی؟

خداجون نمیدونی این روزا چقدر خدا بودم..

:(
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﻣﻦ ﯾﻪ * ﺁﺑﺎﻧﯿﻢ *
ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮ
ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻢ !!
ﻧﻪ ﭘﯿﮕﯿﺮ ﺍﯾﻨﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﯿﻪ !!
ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ
ﮐﺴﯽ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ...
ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺍﻡ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﻮﻓﺘﻢ ...!
ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻨﻢ ...
دیدگاه · 1393/10/10 - 15:26 ·
4
مرجان بانو :)
آبانی.png مرجان بانو :)
دیدگاه · 1393/10/10 - 15:14 ·
6
zahra
zahra
نمیدونم شنیدین یا نه!
میگن وقتی اسب بخواد از رودخونه یا رود رد بشه
اول آب رو گل آلود میکنه بعد رد میشه
میدونین چرا؟
چون تصویر خودشو تو آب میبینه
و تحت هیچ شرایطی پاشو رو اون تصویر نمیذاره
چون فکر میکنه ک هم نوعه خودشه تو آب
در حالی ک یه عکس بیشتر نیس...!
اونوقت ما آدم ها
ک ادعامون میشه ک اشرف مخلوقاتیم
رو دلمون، خودمون، شخصیتمون، احساسمون و کسانی ک دوستمون دارن و شاید دوستشون داریم
خیلی ساده پا میذاریم و رد میشیم!
متین (میراثدار مجنون)
omid khomar
kxf2lmdj9d70tyffwylh.jpg omid khomar
کیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حامد دراگون
حامد دراگون
اگر آرمین زارعی مجوز بگیره !!
چه چادر خوش رنگی، چه مقننعه ای داری...
چه خواستگار خوبی چه آرامشی داری
وقتی برادر آرمینی نیست که به تو فکر کنه
روزی 3 بار زنگ بزنه تو رو واسه نماز بیدارت بکنه
راستی شنیدم دیگه از ما خسته شدی
به خواستگار دیگه ای بله دادی
به شوهر جدیدت مبارک باشه
اصلا مگه میشه اعتقادات شما بد باشه
میگن نمازت قضا نمیشه خب خدا رو شکر
یکیم پیدا شد و دل شما رو برد
منم که واسه ازدواج با تو نا امیدم
تا جایی که یادمه هی نذری واست میپزیدم
بزار حالا که داری ازدواج میکنی راحت
بی لیاقت گفتی تا مکه و مدینه باهاتم ولی دیدی طاقت
نیاوردی و یکی دیگر و جای من آوردی
و خیلی راحت توی مسجد آبروی منو بردی...
یه روزی فقط ازدواج دایم با تو بود تو مغزم
ولی حالا دیگه تموم شد به قران قسم
همرو صیغه میکردمو پا شدی رو دستم
خدایی آیت الکرسی میخوندی تو اصلا؟!
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/8 - 17:07 در دوستها ·
4
bamdad
bamdad
عده ای مثل قرص جوشانند، در لیوان آب که بیندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سَر می روند اما کافی ست کمی صبر کنی، بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمتر هستن

{-15-}
دیدگاه · 1393/10/7 - 21:34 ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
اعتراف میکنم شدم مصداق بارز این بیت:
اگر با من نبودش هیچ میلی...
چرا ظرف مرا بشکت لیلی...
{-253-}{-253-}{-253-}
zahra
zahra
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !


در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید


یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم


ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ


یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !


با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !


اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید


یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم


رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/7 - 11:52 ·
bamdad
bamdad
دیکته سال 1393:
سر سطر بنویس
کار پسران و دختران قلیان
مادران دق مرگ
پدران سگ دو برای نان
بنویس
بابا نای نان دادن ندارد
بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد
بنویس
آن بچه سرطان دارد. هزینه هر آمپولش بیشتر از 1 میلیون تومان است. خانه آنها پایین شهر است. اشک چشمهای مادرش مروارید دارد.
بنویس
تلاش بی ثمر.
صاحب خانه بابا را جواب کرد
حاج رحیم برای چندمین بار به حج می رود
بابا پول قبض آب ندارد
بنویس
اهل محل برای ساختن مسجد پول جمع می کنند اما سقف خانه ما چکه میکند
بنویس
پسر همسایه ما از گرسنگی مرد اما در مجلس ختمش گوسفند سر بریدند
بنویس... عشق و محبت بی معنی ترین کلمه ها هستند چون آدمها آنقدر خودخواه و مغرورند ک اگر کسی رو به مرگ باشد و فقط ذره ای محبت بخواهد تا در آرامش باشد، به راحتی از او دریغ می کنند
بنویس در سرزمین من همه

یا سنگ می‌فروشند...
یا سنگ می زنند...
یا سنگ می اندازند...
یا سنگ دل اند...
یا نگاهشان سنگین است...
بنویس زندگیمان سخت آسان می گذرد

:(
دیدگاه · 1393/10/4 - 19:40 در Lawless ·
5
zahra
zahra
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم

خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم

باور مکن که طعنه ی طوفان روزگار
جز در هوای زلف تو دارد مشوشم

سروی شدم به دولت آزادگی که سر
با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم

دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب می گزد چو غنچه ی خندان که خامشم

هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری وشم

لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی
تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم

ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار
این کار تست من همه جور تو می کشم
استاد شهریار
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:28 ·
3
zahra
zahra
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
شاعر: فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:12 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-12-24_donbaler_1419443177547233_orig.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
بزرگ و دیدنی {-57-}
دیدگاه · 1393/10/3 - 21:12 در طبيعت ·
5
مرجان بانو :)
1419149104773.jpg مرجان بانو :)
باج به استاد راهنما!{-7-}
از نوع صنایع دستی!!!
(سفارش دادم یکی دو روز دیگه از اصفهون می رسه)
مبلغ 54000 هزار تومان وجه نقد!
حرومش بشه ایشالا
bamdad
kelas-khandeh.mihanblog.com .jpg bamdad
مجری: بچه ها اگه گفتین امشب چه شبیه؟
پسرعمه: شب مراد است امشب!
کلاه قرمزی: امشب شب بخور بخوره!
مجری: تو شب یلدا که فقط خوراکی نمیخورن،باید فال هم بگیریم
فامیل: آقای مجری آینده ما که معلومه،قطعاٌ بدبخت تر از اینی که هستیم میشیم! این که دیگه فال نمیخواد!
مجری: میدونین امشب طولانی ترین شب ساله؟
کلاه قرمزی: طولانی ترین شب سال اون شبیه که فرداش میخوان از طرف مدرسه ببرنتون اردو! هرچی میگذره صبح نمیشه!
مجری: راستی گفتی مدرسه،شماها تکلیف فرداتون رو انجام دادین؟
پسرعمه: ای بابا هرچی خورده بودیم پرید!


یلدا مبارک
:)
bamdad
bamdad
تنی بر آب بزن

نترس از غرق شدن؛

این بار

دریا هوس دارد غرق شود!
دیدگاه · 1393/09/30 - 20:12 ·
2
bamdad
bamdad
یه وقتایی هست ...
نه "گریه كردن" آرومت میكنه ..
نه "نفس عمیق" ...
نه "یه لیوان آب سرد"...
نه "داد زدن" ...
یه وقتایی هست كه
فقط
نیاز داری ،
بـــــــــمــــــــــیــــــــــــرِی ...
همین ..!

:(
دیدگاه · 1393/09/26 - 22:09 ·
1
رضا
217dd4989cc8ce32192e0441a4ee69df (1).jpg رضا
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلام به همه خوبین انشالله ؟؟؟؟؟
صوفياجون
صوفياجون
سلووووو منم امروز رفتم مائده جونی رو کردم جاتون خالی :) :) الانم تو تاکسی هستم دارم میرم خونه پیش &
3 دیدگاه · 1393/09/26 - 12:48 توسط Mobile ·
5
Mohammad
Mohammad
سلام بعد چند روز تعطیلیه سایت :) :d
Mohammad
Mohammad
ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛
شمع های افتاده خاموش می شوند
(احمد شاملو)
Mohammad
Mohammad
قـــــطـره هـــای کــــوچـک آب
اقـــــیـانــــوس بــــزرگ را مـــی ســازنـــد
دانـــــه هـــای کــــوچــک شـــن
ســــاحــل زیــــبـا را . . .
لـــــحـظه هـــای کـــــوتاه
شـــــایـــد بـــی ارزش بــــه نــــظـر بــــرســـنـد ، اما …
... ادامه
دیدگاه · 1393/09/19 - 11:39 ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
✘وقتے میبینے اونے کِه دوسِش دآرے فَـرقِ تو وَ بَقیــَّّه رو نمیدونِه بِهتـَر که بآ ھَمون بَقیـه بمونه زیآد وآسِه نِگـَه دآشتَنِش تَلـآش نَکُن یه ﻓـَ♨ـﻨﺪَﮎ ﺑﮕـﯿﺮ ﺯﯾرِ رآبِطـَت گـورِ بآبآےِ اِحسـآسِت موندَنــے رآھِشو بَلَـدِہ رَفتَـنےاَم بَهــآنَشــو✘
... ادامه
2 دیدگاه · 1393/09/19 - 08:18 در Lawless توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
یادمان باشد با هم بودن دلیلی برای با هم ماندن نیست




رسیدن رفتن میخواهد اما آخر همه رفتن ها رسیدن نیست


یادمان باشد رفتنی میرود چه یک کاسه آب بریزیم پشت سرش ، چه هزاران قطره اشک

{-128-}
دیدگاه · 1393/09/18 - 21:14 ·
صفحات: 22 23 24 25 26

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ