Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #آفرید

salar
salar
-گفتم خدایا سوالی دارم...گفت بپرس...پرسیدم چرا وقتی شادم همه با من میخندند ولی وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟...جواب داد شادی ها را برای جمع کردن دوست آفریده ام ولی. غم را برای انتخاب بهترین دوست....؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/22 - 16:43 ·
4
Majid
Majid
منـم زیبــا


که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/19 - 01:13 ·
3
شهرزاد
66146_482922651741702_1497913054_n (1).jpg شهرزاد
مترسک به گندم گفت:
تو گواه باش که مرا برای ترساندن آفریدند،
اما من عاشق پرنده ای بودم که از ترس من،گرسنه جان داد..
دیدگاه · 1391/07/8 - 22:52 ·
5
Mostafa
Mostafa
سرشناس ترین شاهزاده خانم های ایرانی
سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است. وی درنبرد با اسکندر گجستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست . ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد . از او به عنوان شاه آتروپاتان ( آذربایجان ) در سالهای ٢٠ قبل از میلاد تا ٢٠ پس از میلاد نیز یادشده است . با اینهمه هم آریوبرزن و هم یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.
آرتمیز : نخسیتن و تنها زن دریاسالار جهان تا به امروز . او به سال ۴٨٠ پیش از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خشیارشا رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت می کرد . تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی – برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده اند.آرتمیس نیز درست میباشد.
... ادامه
نگار
Www.Pix98.CoM_colorful_059.jpg نگار
حکایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/1 - 21:45 ·
6
Mostafa
Mostafa
میدونی چرا خدا انیشتین و دکتر حسابی و نیوتن رو قبل از من آفرید ؟؟؟
میخواست قبل از طراحی نمونه اصلیش چندتا نمونه آزمایشی بسازه …
الان من در خدمت شمام !!!
... ادامه
Mostafa
Mostafa
8-شلام ژن. اون پنژره رو ببند شوژ میاد! (یعنی:سلام زن.اون پنجره رو ببند سوز میاد)

بحمدالله در زمینه اعتیاد و معتاد پروری توانستیم بترکونیم و موفق شدیم سن اعتیاد را به حدود 14 الی 15 سالگی کاهش بدیم و اصولاً در این زمینه هیچ یک از استاندارد های جهانی برای ما رقمی به حساب نمی آیند. در هر صورت جمله بالا یکی از پرکاربردترین جملاتیه که هر روز میشنویم یا شاید هم خودمون به زبونش میاریم!

9-برخورد یک دستگاه مینی بوس با یک سواری حادثه آفرید!

خوب دیگه همه میدونیم خودرو هامون فرسوده اند و جاده هامون فرسوده تر و رانندگانمون خواب آلوده تر!
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/23 - 14:45 ·
5
Mostafa
Mostafa
فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ما ایرانیا رو می آفرید

دکمه Caps Lock رو فشار داده بود…
دیدگاه · 1391/06/17 - 00:31 ·
4
Mostafa
Mostafa
پرنده بر شانه های انسان نشست .انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :
- اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی .پرنده گفت :
- من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم .
انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود .پرنده گفت :

- راستی، چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندید .پرنده گفت :
- نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است .
انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطرات اش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور ، یک اوج دوست داشتنی .پرنده گفت :
- غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموش اش می شود .
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشم اش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش ، آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .

آن گاه خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت :
- یادت می آید تو را با دو
... ادامه
abbasali
abbasali
چرا خدا دختر را آفرید؟<br> 1. هدف خاصی نبود 2. گِل اضافه مونده بود 3. نسخه آزمایشی بود 4. اصلا کار خدا نبود <br>چرا خدا دخترها را از روی زمین برنمی دارد؟ <br>1.از نظر خدا دخترها وجود خارجی ندارند 2.مگه ما روی زمین دختر هم داریم 3.وجود اینگونه خارشتر برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد 4.حالا چه عجله ایه؟ <br>اگه خدا دختر را نمی آفرید چی می آفرید؟<br> 1.چیز خاصی نمی آفرید 2.پیراشکی 3.خروس دریایی 4.فضای خالی<br> اگر جمعیت دخترهامنقرض شود چه می شود؟ <br>1.مگه قراره اتفاقی بیافته 2.خارشتر کویر لوت که آفت نداره 3.اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد 4.یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر<br> معیار دخترها برای انتخاب پسرموردعلاقه چیه؟ <br>1.هر که پیش آمد خوش آمد 2.به روش جستجوی اینترنتی 3.ده بیست سی چهل 4. هیچ غلتی نمی کنه
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/8 - 00:04 در پسرونه ·
1
محمد
محمد
و خداوند زمین و آسمان را آفرید… و ساخت بقیه ی چیزا رو به چین واگذار کرد…!!! .{-33-}{-7-}{-7-}
محمد
محمد
تو را از گٌل نه از گِل آفریدند ز عطر یاس و سمبل افریدند نمی دانم چرا با این همه حسن تو را اینگونه مُنگل افریدند{-69-}
رضا
رضا
مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی ؟ خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله ؟ خدا هم درجواب میگه: واسه این که تورو دوست داشته باشه !!!
... ادامه
دیدگاه · 1390/07/22 - 20:14 ·
1
تشنه لبان
تشنه لبان
نه...سرمایمان از زمستان نبود بجز ما کسی زیر باران نبود زمان روی یک سیب آغازشد ولی سیب آغاز انسان نبود خداخوردن سیب رامنع کرد خدا آن زمان ها مسلمان نبود خدا دید ما دوستدار همیم که از خلقت خود پشیمان نبود اگر لذت با تو بودن نداشت چنین خوردن سیب آسان نبود خدا راند ما راشبی از بهشت بهشتی که اندوه درآن نبود زمین ذره هایی پر از درد داشت فقط آدم این گوشه مهمان نبود خیابانی اول خدا آفرید که جمعیت آن فراوان نبود بجز ما که درآن قدم می زدیم کسی عابرآن خیابان نبود دل آدم آن وقت ها غصه داشت ولی غصه اش قحطی نان نبود وحالا به خاطر می آریم ما زمانی که زنجیر وزندان نبود زمانی که هنگام مجرم شدن بجز سیب دردست انسان نبود
... ادامه
دیدگاه · 1390/07/13 - 23:44 ·
1
محمد
muslim_girl_plain_by_azahra.jpg محمد
این پست تنها جنبه طنز دارد پس از هرگونه برداشت نامناسب خود داری بفرمایید.خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید دید تشنه است آب را آفرید دید در تاریکی است نور را آفرید دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید!
... ادامه
محمد
محمد
خداوند زن را آفرید تا هیچ مردی به مرگ طبیعی نمیرد !!!{-116-}
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ