زنـــدگی می کنم...
بــرای رویاهایی که منــتظر حقیقی شدن به دست من هستند.
من فــــرصتی برای بودن دارم...
پـــــس ساکت نمی نشیـــنم!
می گذارم همه بدانند که من با تمــام توانایی ها و کاستی ها شاهـــکار زندگی خودم هستم.
کافـــی است لحظات گذشته را رهـــا کنم...
و بــــرای ثانیه های آینده زندگـــی کنم!
چـــون رویاهایم آنجاست...
و من،
فقــط یک بار فــرصت زندگی کردن دارم...
ıllı YAŁĐA ıllı
1393/07/16 - 11:45پسری سراغ نداری برای دومادی بدیم به دختر ابجی مرجان
الان این پیشنهاد بود که دادی
1393/07/16 - 12:34واای وااای این ایکبیری دیگه کیه
1393/07/16 - 12:34بهم نمیخورن ؟
1393/07/16 - 12:37اره این بهتره
1393/07/16 - 12:41خانوم مرجان آیا اینو به عنوان دومادی قبول میکنید
من دخترم بمونه بترشه کور بشه به این نمیدمش...
1393/07/16 - 12:42خیلی ایکبیری عه....
پسرته یلدا؟؟؟؟
این دومی باز بهتره ولی نه دخترم قصدازدواج نداره دنبال دکتر متخصص هست...
1393/07/16 - 12:44بالاخره شان خونوادمون رو باید حفظ کنه ...