یافتن پست: #اعتراف

صوفياجون
a570a2f97b50443ef607c12c2451d779_500.jpg صوفياجون
1 دیدگاه · 1392/07/4 - 00:26 در ترول ·
8
...
...
””اعتراف””
چندیست
درکلیسای دلم
ناقوس عشق
بصدادرآمده
وافسوس
کشیشی نیست
برای اعتراف
به گناه
عشقت
ای
دخترترسا!
شعراز:نیماراد
{-35-}
دیدگاه · 1392/07/1 - 19:14 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
10614137333360873910.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
iman
iman
یه نصیحت میکنم حال کنید!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به هم نخندین ، بیایید با هم به دخترا بخندیم !!
پسرا هوامو داشته باشین :))
نگار
599662_156377387861330_1768981128_n.jpg نگار
maryam
maryam
زن و شیطان .......
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را
طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به
خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم
و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد
"با احترام به همه خانومای محترم ودوست داشتنی جمعمون همتون و دوست دارم"
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
MahnaZ
MahnaZ
عذرخواهی دخترها :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ببخشید ولی تقصیر خودت بود!{-29-}{-32-}
MahnaZ
8fexwuslf3uydfhs6fg5.jpg MahnaZ
یک همسر ال برای
نگار
نگار
اعتراف کونم زای که بوم مورداب آب جا گوزگا گیفتم ترقه روشن کودم تاوَدِم انا دَهَن درون بعد 5 ثانیه گوزگا پودر بُسته
هنوزم که مَرَ یاد اَیه عذاب وجدان گیرم :ا
... ادامه
Majid
60.jpg Majid
تجاوز به دختر جوان توسط پسر خاله ها
مائده
le908dybvkqitrbxj9ll.jpg مائده
{-7-}
iman
iman
ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻴﮑﻨﻢ : ﻣﻦ ﻳﻪ ﺯمانی ﺟﺰﺀ ﺍﻗﻠﻴﺖ ﻫﺎی ﻫﻨﺪی ﺑﻮﺩﻡ !
ﺁﺧﻪ ﻳﻪ ﮔﺎﻭی ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻋﺸﻖ می ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻡ :|
دیدگاه · 1392/06/4 - 16:32 ·
6
Mostafa
Mostafa
اعتراف میکنم هنوز نفهمیدم طراح تندر90فکر چی کرده چراغ دنده عقب یکی براش گذاشته !
Mostafa
Mostafa
اعتراف میکنم یکی از دوراهی های اصلی زندیگم توی بچگی این بود که هربار بستنی دو قلو میخریدم تو این میموندم که باید با دو دست بگیرم همون جور که به هم چسپیده بخورم یا جداشون کنم اول این یکی بعد اون یکی!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/31 - 02:23 ·
7
Mostafa
Mostafa
اعتراف میکنم اگه بجای چهار سال علافی تو دانشگاه دنبال آب حیات گشته بودم ، الآن پیداش کرده بودم و زندگی جاودانه داشتم .
♥هـــُدا♥
1af5702e9307e22c5ce009979f7ed4441.jpg ♥هـــُدا♥
اعترافــــــــــــــــــــ میـ کنم

هــرگز بهـ بودنت در کنار دیگری حسادت نکردهـ ام

.
.
.
.
.
.
مـَــــــــــــــ ـن آن لحظهـ ها را مـُـــــ ـردهـ ام . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 22:04 ·
4
Morteza
Morteza
از:من خسته ی تنها
به:خدای آسمونها

موضوع نامه همینه:من دوسش دارم خدایا

من اینجانب خسته،زده یک دل رو شکسته

حالا وجدان کثیفم،روبروی من نشسته

من لیاقتی نداشتم،رو غرورش پا گذاشتم

مدعی بودم میخوامش،سنگ شدم تنهاش گذاشتم

اون دلش پیش دلم بود،من دلم پیش خیانت

حرفای اون از ته دل،حرفای من از رو عادت

من یه خائنم که بعدش،از خود دنیا بریدم

این یه اعتراف تلخه،بعد اون خوشی ندیدم

آخ چه عشق ناروایی،آخ چه درد بی دوایی

لایق عشقش نبودم،حق من بود این جدایی

حق اون برزخ و من،لایق شعله ها نیستم

نفرینم نکرد دعا کرد،لایق دعاها نیستم

وسلام خدای خوبم،نامه ی منم تموم شد

هرچی پل بوده شکستم،نمیاد دیگه تموم شد...
... ادامه
Morteza
Morteza
روز به روز که میگذرد بیشتر عاشقت میشوم
این لحظه های عاشقانه که میگذرد بیشتر محو عشق بی همتای تو میشوم

کسی نیست مانند تو ، گرچه نمیگردم به دنبال یکی مثل تو،

اما اعتراف میکنم که یار وفاداری نیست در دنیا غیر از تو!

بگذار خیره شوم به چشمهای زیبای تو ،

نمی بخشم چشمهایم را اگر لحظه ای جز چشمانت خیره شوند به اطراف تو
... ادامه
♥هـــُدا♥
64977486171605050562.jpg ♥هـــُدا♥
اعتراف می کنم عاشقـت نبودم...

هنوز هـمـ شاید نباشم

اما اعتراف میکنم مرگ را بارها در نبودنت زیسته امـ …

مرگ همان تویی هستی وقتی که نیستی !
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/26 - 17:57 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
x.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
{-16-}{-15-}{-16-} 22 تا !!؟؟
سر دستشون شمایی آقا رضا میبینی؟؟ رضا {-139-}{-157-}{-9-}
هر روز بیشتر از دیروز {-6-}{-195-}{-201-}
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ؟ ﻣﻨﻢ ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ …
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/25 - 14:00 ·
1
amir hossein
amir hossein
اعتراف نامه:
اعتراف میکنم اولین باری ک احساس بزرگ بودن کردن این بود ک رفتم دکتر. دکتر بم قرص سرما خوردگی بزرگسالان داد؟!
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ